چرا انزوا و فاصله اجتماعی برای برخی انسانها قابل تحمل نیست؟
ویروس کرونا اگرچه میلیونها انسان را به خود درگیر و آنها را نگران کرده است، اما یکی از بزرگترین دغدغههایی که این روزها بسیاری از افراد با مواجهاند، انزوای اجتماعی است چراکه در شرایط فعلی انزوا و فاصله اجتماعی برای برخی مردم قابل تحمل نیست.
در شرایط کنونی، اگر کسی به این ویروس مبتلا شود، برای آنکه از انتقال آن به دیگران جلوگیری کند، خود را قرنطینه میکند. اما انزوا و فاصله اجتماعی برای انسانهایی که سالماند، نمیتواند چندان خوشایند باشد. اگرچه محققان توصیههای زیادی را برای جلوگیری از بروز این حس و راههای ماندن آرام و بیدغدغه در خانهها پیشنهاد دادهاند اما سوالی که مطرح میشود این است که چرا فاصله اجتماعی برای بسیاری از انسانها، قابل تحمل نیست و برایشان آزاردهنده است؟
انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و این مساله از همان دوران انسانهای نخستین وجود داشته و سعی داشتند تا در کنار هم اجتماعهایی را تشکیل دهند. مغز انسانها در مقایسه با دیگر موجودات، بزرگتر است که البته برای این مساله، فرضیههای گوناگونی از سوی دانشمندان مطرح شده است. در واقع، انسانها برای پیروز شدن بر چالشهایی که از همان روزهای نخست با آن مواجه بودهاند، نیاز به مغزی پیچیدهتر و بزرگتر داشتند.
به عبارتی دیگر، این مغز بزرگ و پیچیده انسانهاست که به آنها این امکان را داده تا روابط اجتماعی خود را به عنوان مهارتهای برای حیات و بقا مدیریت کنند. در واقع، اندازه مغز در هر موجودی با میزان درک و هوش آن ارتباطی مستقیم دارد و در اجتماعی شدن نیز موثر است.
هر فردی برای آن که بتواند با گروههای مختلف در ارتباط باشد و با آنها زندگی کند، میبایست درک درستی از روابط دوستانه و یا خصمانه داشته باشد. بدین معنی که دانستن مهارتهای اجتماعی، یکی از اساسیترین نیازها برای ماندن در موقعیتهای گروهی به شمار میرود.
چرا بصورت گروهی زندگی میکنیم؟
زندگی گروهی، مزیتهای بیشماری دارد. گروههای بزرگتر در برابر مشکلات و موانع، عملکرد بهتری را از خود نشان میدهند و میتوانند راهکارهای بهتری را برای دستیابی به اهداف خود ارائه دهند. فواید زندگی گروهی، برای تمامیموجودات اعم از انسان و غیرانسان وجود دارد برای مثال، جانوران میتوانند در این شرایط، بهتر از یکدیگر در برابر تهدیدها و خطرات مقابله کرده و از فرزندان خود مراقبت کنند.
از طرفی دیگر، زندگی در گروهها این امکان را به فرزندان و افراد کمسن و سال میدهد تا مهارتهای فیزیکی و اجتماعی پیچیده را در کنار همنوعان خود بهتر فرا بگیرند که در واقع، این یادگیری در محیطی امن و بدور از هرگونه تهدید صورت میگیرد.
همچنین در گروههایی که جعیت آنها بیشتر است، فرآیند یادگیری و انتقال دانش به شیوه موثرتری منتقل میشود. افراد مسن در گروهها، از تجربیات و مهارتهایی برخوردارند که میتوانند آنها را در اختیار جوانتر قرار دهند و این مساله میتواند کمک بزرگی برای آینده آنها باشد.
اما چرا انزوای اجتماعی برای برخی از ما آزاردهنده و برای برخی آسان است؟
انسانهای مدرن، موجوداتی بسیار اجتماعی بوده و از این رو، دوری از اجتماعی و گروهها ممکن است برایشان قابل تحمل نباشد. مغز انسانها، در طی صدههای اخیر توسعه و تکامل یافته به طوری که وابستگی بیشتری به گروهها و اجتماعات پیدا کردهاند.
به بیانی دیگر، بسیاری از ویژگیهای خاص آدمیهمانند زبان و فرهنگ نشان میدهند که انسانهای مدرن تا چه اندازه به زندگی اجتماعی وابستهاند و یکی از بارزترین ویژگیهای انسانها که دال بر این ادعاست، ویژگی تقسیم کار در میان انسانهاست.
تقسیم کار بدین معنیست که ما کارهای مختلف را به افراد و یا گروههای مختلف واگذار میکنیم تا خود نیز وظیفهای را بر عهده میگیریم. در دوران انسانهای نخستین، گروهی از افراد به شکار میرفتند، گروهی از بچهها مراقبت میکردند و گروهی نیز مسئولیت تهیه و آماده کردن پوشش و لباس را برای اعضا بر عهده داشتند.
در میان موجوداتی که در کره زمین زندگی میکنند، انسانها بیشتر از همه از این خصلت بهرهمندند. درواقع، انسان امروزی بدلیل پیچیدگیهای عصر خود، بیشتر از گذشته به ارتباطات و شبکههای اجتماعی وابسته است تا بتواند نیازهای اساسی خود را تامین کند.
تکامل انسانها
انسان در گذر زمان به نحوی تکامل یافته که تقویت روحیه اجتماعی شدن را میتوان در آن مشاهده کرد و تعجبی ندارد که انزوا و فاصله اجتماعی برای بسیاری از افراد نگرانکننده و ترسناک باشد. درواقع، جامعهپذیری انسانها در طی یک دوره بسیار طولانی تحول یافته تا ما بتوانیم ارتباط نزدیکتری با افراد بیشتری برقرار کرده و شانس مشترک برای بقای خود را ارتقا دهیم.
ما پیش از این، ظرفیتهای زبانی، فرهنگی و تکنولوژیکی خود را توسعه و تکامل دادهایم، چراکه در غیر این صورت، هرگز نمیتوانستیم در این جامعه جهانی زندگی کنیم و با افراد در ارتباط باشیم.
امااقداماتی که این روزها در قالب فاصله اجتماعی پیاده میشود، تنها به فاصله فیزیکی میان ما انسانها محدود میشود و هرگز منجر به انزوای اجتماعی ما نخواهد شد. سابقه درخشان بشریت در مدیریت تعاملات اجتماعی نشان میدهد که ما از استعداد و دانش کافی برای وفقپذیری و ارائه نوآوریهایی جدید به منظور رفع این مشکلات برخورداریم.
در طی 20 سال اخیر، انفجار گوشیهای همراه، اینترنت و شبکههای اجتماعی ما را به انسانهایی با قدرت ارتباطی فوقالعاده تبدیل کرده است که این مساله نشان میدهد تا چه اندازه به ارتباط با یکدیگر مشتاقیم.
میل به برقرار ارتباط درون هر انسانی شعلهور است و در این برهه از زمان که فاصله و دوری فیزیکی را شاهدیم، استفاده از روشهای نوآورانه و مبتنی بر فناوری که در طی سالهای اخیر توسعه یافتهاند، میتوانند راهکار مناسبی برای گذراندن این ایام باشند.