گفت و گوى ايسنا با حسين درخشان درباره وبلاگ هاى فارسى
ايسنا – حسين درخشان، ايجاد انجمنهاى وبلاگنويسان را مانند ايجاد انجمن ايميلداران يا وبسايتداران بىمعنى مىداند و تاكيد مىكند كه هدف مشترك صنفى و سياسى فراگيرى كه مورد قبول همه باشد نمىتوان براى اين انجمن فرض كرد.
وبلاگر «سردبير:خودم» در ارتباط اينترنتى با خبرنگار سرويس ارتباطات ايسنا در ارزيابى از وضعيت فعلى وبلاگهاى فارسى، گفت: «با اينكه روند رشدشان زياد فرقى نكرده، اما در عرض يك سال اخير خيلىهايشان كه كار را جدى مىگيرند، از بقيه مشخص شدهاند. مثلا تعداد كسانى كه ديگر روى دومينهاى شخصى خودشان (و نه سرويسهاى مجانى) مىنويسند زياد شدهاند. از طرف ديگر با آمدن و جا افتادن آدمهاى سرشناسى مانند ابطحى، بهنود و بسيارى از روزنامه نگاران جوانتر، نگاهى كه به اين پديده مىشود هم تغيير كرده و خيلىها كه به آن مانند يك اسباب بازى براى دوران نوجوانى نگاه مىكردند، كمكم روى آن به عنوان يك رسانهى جدى و موثر نگاه مىكنند.»
حسين درخشان در خصوص بالا بردن محتواى فارسى روى اينترنت توسط وبلاگها مىگويد: «بالابردن محتواى فارسى به خودى خود زياد اهميت ندارد. اما كارى كه وبلاگها كردند و در اين مورد از همه مهمتر بود، همهگير كردن و جا انداختن استاندارد يونيكد بين كاربران عادى بود. اگر وبلاگها نبودند يونيكد به اين سرعت همهگير نمىشد. الان تقريبا تمام وبسايتهاى جديد ايرانى از همين استاندارد براى مطالب فارسى خود استفاده مىكنند.»
وى در ارزيابى خود از برگزارى مسابقهى وبلاگ نويسان برتر فارسى در ايران و علت انتقادش نسبت به اين مسابقه، تاكيد مىكند: «تشويق كردن كسانى كه اين پديدهها را چه به شكل يك رسانهى شخصى يا به شكل دفتر خاطرات جدى مىگيرند، خوب است، ولى ترجيح مىدادم به جاى مسابقه اسمش را جايزه بگذارند، چون مسابقه نوعى رقابت را تداعى مىكند كه در اين مورد خاص به دليل گوناگونى فراوان و تعريفهاى متفاوت، معنى ندارد. همچنين اصولا جايزهها در سراسر دنيا اعتبارشان را از بگزاركنندگان و داوران مىگيرند. اگر مردم به اين دو اعتماد نداشته باشند، جايزه اعتبار زيادى پيدا نمىكند.»
درخشان در خصوص تشكيل انجمن وبلاگ نويسان در ايران مىگويد: «ايجاد انجمنهاى وبلاگنويسان مانند ايجاد انجمن ايميلداران يا وبسايتداران بىمعنى است. چرا كه هدف مشترك صنفى و سياسى فراگيرى كه مورد قبول همه باشد نمىتوان براى آن فرض كرد. اگر كسى بخواهد، مىتواند گروهى از اعضاى وبلاگستان را دور يك هدف جمع كند، ولى از تظر قانونى نمىتواند نامش را طورى انتخاب كند كه انگار كل جمع را نمايندگى مىكند.»
وى در خصوص انعكاس مطالب وبلاگها در خبرگزارىها و سايتهاى اطلاع رسانى پرمخاطب، مىافزايد: «به وبلاگها مىتواند كمك كند و مردم عادى را با آن آشناتر كند. اما اگر سردبيران اين رسانهها، در نقل قول از وبلاگها اصول حرفهاى روزنامهنگارى را (مانند ارزش خبرى، درستى خبرها و…) رعايت نكنند، اعتماد مخاطبان خود را از دست خواهند داد. وبلاگ براى يك رسانهى خبرى، منبعى مانند ديگر منابع خبرى به حساب مىآيد و همان قواعد هم در برخورد با آن حاكم است. صرف تشويق وبلاگها دليل موجهى براى نقلقولهاى از آنها نيست.»
وى، در پايان تاكيد مىكند: «رسانههاى حرفهيى (چه مدرن و چه سنتى) مىتوانند از وبلاگها در چند زمينه براى تكميل كردن خود بهره ببرند:
1) پوشش لحظه به لحظهى خبرهايى كه در آن هر لحظه تحولات جديد خبرى رخ مىدهد و به همين دليل امكان پوشش كامل و تفصيلى آنها نيست. (مانند پوشش خبرنگاران متعدد بي.بي.سى از انفجارهاى عاشورا درعراق)؛
2) پوشش متمركز بر موضوعاتى كه تحولات گوناگون ولى نه چندان پر تفصيل در آنها رخ مىدهد، با استفاده از پيوندهاى اينترنتى به منابع اصلى خبرى مربوط به آن موضوعها. (مانند وبلاگ روزنامهى گاردين)؛
3) تريبونهايى براى اظهارنظر پيوسته ولى كوتاه و مختصر ستوننويسان مشهور رسانه دربارهى موضوعات روز. (مانند ستوننويسان هفتهامهى نيوزويك)»
?ست شاهان مى باشد.