گفت و گو با محمد سليمانی : دولت مى خواهد معجزه كند
نام نویسنده: نيمارسولزاده، سامان سيف اللهى، مجتبى محمودى
عصر ارتباط – محمد سليمانى وزير ICT دولت احمدىنژاد را ساعت 20 شب سه شنبه 16 اسفند در وازرت ICT ملاقات مىكنيم. او پس از پايان جلسه هيات دولت رو به روى ما نشسته است. سليمانى از زمانى كه بر صندلى وزارت تكيه زده است تا روز گفتوگو به قول خودش 6 ماه و 10 روز را پشت سر گذاشته است و اين اولين گفتوگوى اختصاصى او با خبرنگاران يك نشريه است پيش از اين تنها براى يكبار در جمع همه خبرنگاران حضور يافته و به پرسشهايشان پاسخ گفته است.
مهمترين خصوصيت سليمانى كه پس از يك مواجه رو در رو براى همگان قابل دريافت است. منش استادى اوست. چنانكه برخلاف جايگاه و مسئوليتى كه دارد بى هيچ مكث و تاملى سوالات ما را همچون سوالات دانشجويانش پاسخ مىدهد. صراحت لهجه او چنان است كه در اواخر گفتوگو وقتى سخن از افراد كنار گذاشته شده از وزارت ICT توسط او به ميان مىآيد “اسرارمگو” را عيان مىكند و در نهايت از ما مىخواهد كه آن سخنان را منتشر نكنيم.
سليمانى در طول گفتوگوى 2 ساعته بيش از 3 بار درباره تلفنهمراه و ثبتنام5/8 ميليونى سخن مىگويم و هر سه بار وقتى به زمان واگذارىهاى مىرسد با لبخندى روى لب مىگويد: “اين كار معجزه است. اما مىخواهيم همه سيمكارتها را سال آينده واگذاركنيم.”لبخند او گويى نشان از اميدى دارد كه بسيار به عملى شدن آن دل بسته است.
مرد سپيد موى وزارت ICT بر صندلىاى تكيه زده است كه تصاوير افرادى كه پيش از وى بر آن صندلى تكيه زده بودند بر ديوارهاى چوبين وزارتخانه آويزان شده است. هنوز تصوير او كه نه بلكه خودش بر صندلى تكيه زده و قطعا روزى خواهد رسيد كه عكس او نيز در كنار تصوير احمد معتمدى بر ديوار نقش بندد. همچنان كه روزگارى با معتمدى در دانشگاه پير و مارىكورى تحصيل مىكردند. اگر تلاش دو هفتهاىمان را براى تنظيم قرار گفتوگو به فراموشى بسپاريم اما قطعا نمىتوانيم مساعدت ساعدى -مدير كل پيشين روابط عمومى وزارت بازرگانى و مشاور فعلى وزير – ICTو همچنين مسعود فاتح – دبير پيشين سرويس جامعه اطلاعاتى خبرگزارى ايسنا و قائممقام فعلى مدير روابط عمومى وزارت ICT- را به فراموشى بسپاريم.
چه آنكه اين هر دو در اوج نا اميدى براى انجام اولين گفتوگو با محمد سليمانى زمينه اين كار را فراهم كردند.
ساعت ده شب گفتوگو با سليمانى را با طرح اين سوال كه عيدى شما به شهروندان ايرانى چيست؟ در حال به پايان مىبريم كه او با بيان اين جمله: “هر آچه كه بايد انجام دهم را به شما گفتم و اين هم عيدى است براى همه.” دست در جيب كتش مىكند و 3 برگ بن رفاه در مىآورد و روى آن را امضا مىكند و به رسم يادبود به ما مىدهد و مىگويد: “ديروز دانشگاه اين بنها را به من داده بود امروز من به شما عيدى مىدهم. ” اين بنها خرج كردنى نيستند.
***
اجازه بدهيد برگرديم به زمانى كه شما جزو 3 كانديداى اصلى آقاى رئيسجمهور براى پست وزارت بوديد در آن زمان در محافل تخصصى بيشتربحث اين بود كه شما پدر علم پارازيت ايران هستيد، آيا واقعا جنابعالى مجرى طرح پارازيت ماهوارهاى بوديد؟
نه. اصلا چنين چيزى به اين صورتى كه شما مىگويد نبوده است.
شايد اين تصور به اين دليل به وجود آمده بود كه گرايش رشته تحصيلى شما همين موضوع بوده است؟
ما به دليل اينكه دانشگاهى هستيم پروژههاى مختلفى را انجام مىدهيم. در نتيجه يك پروژهاى هم در زمينه پارازيت ماهواره كه پروژه دانشجويى بود و داشت انجام مىشد و من هم به نوعى مسئول اين پروژه بودم را انجام داديم. اما اينكه اين پروژه يك طرح عظيم بوده باشد اصلا اينگونه نبود.
با توجه به رشته تحصيلىتان و دانشى كه در اين زمينه داريد، آيا تحقيقى در اين مورد انجام دادهايد تا ميزان مضرات پارازيت روى بدن انسان را مشخص كنيد. آيا اصلا ضررى دارد؟
ما يك پروژه دكترا داشتيم كه يك دانشجو نيز در اين زمينه فارغالتحصيل شد و مطالعاتى روى تاثير مايكرويو بر بدن خصوصا سر انسان انجام داد.ضمن آنكه يك پروژه تحقيقاتى داشتيم و اين موضوع را بررسى كرديم. طبيعتا استانداردهايى را اروپايىها، آمريكاىها و روسها رعايت مىكنند. اگر مقدار انرژى كه توسط بدن جذب مىشود از يك حدى بيشتر شود آسيب مىرساند و تحقيقات ما نشان داد اين امواج وقتى به بدن مىرسد بيشتر روى پوست اثر مىگذارد.
يعنى اصلا جذب نمىشود چون پوست مهمترين مانع ورود اشعه به بدن است. پشت پوست هم يك لايه چربى وجود دارد بنابراين امواجى كه به بدن مىرسد عمدتا منعكس مىشود و بر مىگردد و به آن مفهومى كه وجود دارد آسيب نمى رساند. اما در نقاطى كه بدن مرطوب است در آن نقاط حساسيت وجود دارد. مثل چشم و زيربغل كه به دليل رطوبت عرق حساستر است. باز در اين خصوص هم چون رطوبت (آب) جذب كننده و تلف كننده انرژى الكترومغناطيس است انرژى در آن تلف مىشود و داخل بدن نمىرود. اما روى چشم تاثيرگذار است و اگر مستقيم وارد چشم شود انرژى مىتواند آسيب برساند. با توجه به اين شرايط دستگاهى كه در اختيار بشر است و از آن استفاده مىكند مثل موبايل، انرژى كه از آن بيرون مىآيد در حد يك وات تا دو وات است و همين كه از آنتن خارج مىشود به ميلىوات كاهش پيدا مىكند و وقتى به پشت مغز مىرسد عددى در حد ميكرووات مىرسد، البته ميكرووات براى مغز يا بدن بسيار زياد و خطرناك است اما در حد اينكه يك فرد از 2 تا 10 دقيقه از گوشى استفاده كند. تحقيقات نشان داده كه ميزان گرماى توليدشده براى ايجاد بيمارى در اين مدت زمان تاثيرگذار نيست اما اگر فردى مدام در معرض پرتو و تشعشع باشد و سطح انرژى جذب شده از حدى كه گرما توليد مىكند بيشتر شود مىتواند آسيب برساند. امواج دوگونه هستند: يكى امواجى كه بدن را يونيزه مىكنند مثل ايكسرى كه آنها وحشتناك و مضرر است، اشعه آلفا و گاما از اين دست است اما اشعه مايكروويو بدن را يونيزه نمىكنند و فقط ميزان حرارت توليد شده در آن مىتواند آسيب رسان باشد. در فركانسهاى بالاتر وطول موجهاى ميليمترى اثر آن بيشتر مىشود اما در طول موجهايى كه ما الان استفاده مىكنيم 10 سانتىمتر تا يك متر خيلى اثر ندارد.
گفتوگو با جنابعالى از همين ابتدا به موضوعات تخصصى كشيده شد. اگر اجازه بدهيد يك سوال كلى و عمومىتر مطرح كنم شما استاد دانشگاه علم و صنعت هستيد همان دانشگاهى كه رئيسجمهور نيز استاد آنجا بودهاند. زمينه آشنايى شما با آقاى احمدىنژاد چگونه فراهم شد تا اينكه به عنوان وزير ICT از سوى ايشان معرفى شديد؟
من سال 62وارد دانشگاه علم و صنعت شدم. تقريبا در همان سال ورودم با آقاى دكتر احمدىنژاد آشنا شدم. البته آن هنگام ايشان در مقطع دانشجويى و از جمله دانشجويان ممتاز و باهوش بودند. وقتى كه فردى وارد يك جمع دانشجويى مىشد اگر ايشان صحبت مىكردند كاملا متوجه مىشد كه ايشان داراى ويژگىخاص هستند.
آيا رابطه استاد- شاگردى بين شما وجود داشت؟
خير، آقاى دكتر احمدىنژاد دانشكده عمران بودند و من دانشكده برق تدريس مىكردم و هيچ ارتباط استاد- شاگردى نداشتيم. بعد كه ايشان در كرسى استادى قرار گرفتند همكار شديم و بيشتر با هم ارتباط پيدا كرديم.
ارتباطتان با يكديگر در چه سطحى بود؟
بيشتر در مورد مسائل دانشگاهى، علمى و توسعه و پيشبرد دانشگاه با يكديگر در ارتباط بوديم. تقريبا فكر مىكنم بيست و دو سال است كه با ايشان آشنا هستيم.
فعاليت سياسى هم داشتيد؟ منظورم اين است كه آيا عضو حزب يا گروه سياسى هم بوديد؟
خير. ما عضو حزب يا گروهى نبوديم. ايشان هم عضو حزب خاصى نيستند و بيشتر در تشكلهاى دانشجويى و استادى فعال بوديم كه معمولا اين تشكلات به عنوان حزب دستهبندى نمىشوند و بيشتر جنبههاى صنفى و علمى دارند. البته دانشگاه يك محيط كاملا سياسى است و هر فردى كه در دانشگاه باشد به هر حال در يك محيط سياسى است و مجبور است موضعگيرى سياسى داشته باشد و ركت سياسى انجام دهد. اصلا دانشگاه بايد اينگونه باشد. خصوصا در دانشگاههاى ايران از دانشجو گرفته تا استاد همه ديدگاه سياسى خاص خودشان را دارند. در دانشگاه علم و صنعت هم بالاخره از اين نوع تشكلها و فعاليتها وجود داشته و دارد.
قرار نبود اين سوال را از شما بپرسم اما حالا كه بحث به اينجا رسيد مىخواهيم بدانيم زمانى كه آقاى احمدىنژاد رئيسجمهور منتخب شدند آيا شما پيشبينى مىكرديد وزير كابينه ايشان باشيد و يا قبل از پيروزى هم جلسهاى يا هماهنگى با ايشان داشتيد؟
ايشان وقتى شهردار شدند امكان همكارى پيش آمد اما با توجه به تخصصام نمىتوانستم در آن زمينه كارى انجام دهم و چون گرفتارى ايشان زياد بود و من هم گرفتار تحقيق و درس و دانشگاه بودم ارتباطى نداشتيم. زمانى هم كه ايشان رئيسجمهور شد تقريبا من از تهران فرار كردم.
پس احتمال مىداديد كه وزير كابينه باشيد؟
بله، احتمال مىدادم. چون به هر حال زمانى كه فردى رئيسجمهور مىشود فرصتى پيش مىآيد كه همه اطرافيان به كمك او بيايند. من هم چون خيلى آمادگى مسئوليت اجرايى نداشتم سعى كردم از تهران دور شوم.
به شهر خودتان در استان فارس رفتيد؟
اصفهان، فارس و لرستان رفتم و يكى دو روز هم مىآمدم تهران كارهايم را انجام مىدادم و اين كاملا در سكوت بود تا تقريبا زمانى رسيد كه فكر كردم همه وزرا از سوى ايشان انتخاب شدهاند. روزنامه و سايتها اينگونه مىگفتند و من هم خوشحال بودم كه نام ما كمرنگ است و فكر كرديم خطر رفع شده است(مىخندد) تا اينكه من در شهرستان بودم و از دفتر ايشان تماس گرفتند و گفتند با من كار دارند. من گفتم اكنون هزار كيلومتر با ايشان فاصله دارم. وقتى برگشتم مىآيم خدمت ايشان، اما بعد دوباره خودشان تماس گرفتند و گفتند كه مىخواهند من را ببينند. يك هفتهاى هم اينگونه گذشت تا اينكه 3 روز قبل از اينكه ليست را به مجلس بدهند من خدمت ايشان رسيدم و پس از صحبتهايى قرار شد با ايشان همكارى كنم.
شما وتى كه از سوى رئيسجمهور معرفى شديد از جمله وزرايى بوديد كه برنامه خودتان را نيز ارائه داديد و دفاع كرديد، مهمترين برنامهتان هم ترميم و توسعه شبكه تلفن همراه بود، بعد از گذشت 6 تا 7 ماه از آن روز در حال حاضر كه بر صندلى وزارت تكيه زدهايد مهمترين برنامه خودتان را در حوزه ICT چه مىدانيد، آيا همان برنامه را ادامه مىدهيد يا اينكه تعديل و تغيير دادهايد؟
اكنون حدود 6 ماه و10 روز است كه من به وزارت ICT آمدهام. آن برنامهاى كه خدمت مجلس ارائه كرديم همه جا وجود دارد و ضبط شده است. IT خوبىاش اين است كه اين موارد را به خوبى محافظت مىكند و فردى نمىتواند از زير آن فرار كند(مىخندد) و حتى مىشود به رخ كشيد. اتفاقا از دو روز پيش من آن برنامه را از كشوى ميزم بيرون آوردم و مرور كردم و مواردى را نوشتم و الان زير تايپ است.
پس از اين كار احساس خوشحالى كردم. آن محورهايى كه در برنامه مطرح كردم را تقريبا به همه آنها پرداختهايم. يعنى چيزى از آن محورها جا نمانده و فراموش نشده است. دوباره آن محور را درآوردم، تفكيك كردم تا يك بار ديگر در سيستم اعلام كنيم و در برنامه 6 ماهه سال 85 مديران قرار دهيم و حركت جدى را اجرا كنيم.
اين برنامه هم الان زير تايپ است و هفته جارى ابلاغ مىكنيم. اگر يادتان باشد برنامه ارائه شده 14 سرفصل داشت كه هر فصل شامل 5 تا 12 زيرفصل مىشد براى آن برنامه هم واقعا كار كارشناسى انجام دادم و با مرور برنامه توسعه چهارم و چشمانداز سند بيست ساله آن برنامه را تدوين كرده بوديم.
در همان سه روزى كه شما به عنوان وزير معرفى شديد اين كار انجام شد؟
نه. بعد از 3 روز ليست رسمى به مجلس رفت يك هفته بعد در مجلس مطرح شد و حدود 15 روز ما فرصت داشتيم اين كار را انجام دهيم. البته شايد 6 تا 7 نمونه به وجود آمد و تغيير داديم تا به طرح نهايى رسيديم. منظور من اين است كه آن 14 مورد سرفصلهاى مفصلى بود كه بايد انجام مىداديم و گستردگى وزارت هم اين كار را مىطلبيد. وزارت ICT گسترده و متنوع است ما هم بانك داريم هم هواپيمايى، از هر زاويه كه نگاه كنيم خدماتمان بسيار متنوع و در اقتصاد بسيار تاثيرگذار است. از نظر پرسنل حدود 68 هزار نيرو در مجموعه وزارت و شركتهاى وابسته مشغول به كار هستند كه همه اين حجم عظيمى از كار و تلاش را مىطلبد.
برنامهاى كه من ارائه كردم براى 6 ماه نبود بلكه براى 4 سال ارائه شد. به همين دليل آن برنامهها هيچ كدامش كهنه نمىشوند و بايد هر روز ما بررسى و از نظر كمى كنترل كنيم.
تاكنون چه فعاليتى را براى كنترل فعاليتهايتان طبق برنامه ارائه شده انجام دادهايد؟
كارى كه ما انجام داديم در دو حوزه ارتباطات و فناورى اطلاعات بود كه اين دو بخش نيز خودش زيرمجموعه دارند، در حوزه پست شوراى سياستگذارى راهاندازى كرديم كه اين شورا بايد براساس برنامه توسعه و برنامه ارائه شده به مجلس براى شركتها و سازمانها كه چه نوع فعاليتهايى را بايد انجام دهند سياستگذارى كنند موازى با اين شورا يك شوراى كنترل به نام شوراى كنترل برنامه ايجاد شد وظيفه اين شورا كنترل كمى برنامه است و مشخص خواهد كرد كه در سال 84 در هر يك از برنامهها و محورهاى كارى تا چه اندازهاى به شاخصها رسيدهايم. اكنون جلسات اين شورا در سطح شركتهاى استانى و در سطح خود شركتهاى تخصصى و ستاد وزارت براى كنترل برنامه برگزار مىشود. به ه حال در سال 84 در مجموع از پيشرفت برنامه خودمان در اين شش ماهه راضى هستيم. خوب طبيعى است چه بخواهيم و چه نخواهيم وقتى دولت تغيير مىكند دو تا سه ماه بدنه وزارتخانه و كار اجرايى يك مقدار كند خواهد شد مسائل تعويض مديريتها و جابهجايىها تاثيرگذار است، روحيه ايرانىها هم اين است كه منتظرند تا دوباره دستورى برسد و كار را آغاز كنند. درواقع اگر ما شش ماه كار ممتد مىداشتيم خيلى پيشرفتمان بيشتر بود اما عملا ما چهار ماه تلاش مداوم داشتهايم با اين وجود خيلى از اهداف سال 84 را محقق كرديم. در دو هفته باقى مانده نيز به بعضى شاخصها برسيم به بعضى ديگر از شاخصها هم اگر رسيدهايم مربوط به تلاش ما نبوده است بلكه به هر حال بايد سازوكارهايى انجام مىشد يا در برنامه اشتباهاتى صورت گرفته كه اين موضوعات را در برنامه 85 اصلاح مىكنيم. اما در مورد اولويت هر وقت خبرنگارها از من مىپرسند اولويت شما چيست؟ مثال آشپزى ارائه مىدهم.
شما وقتى آشپزى مىكنيد به نظرتان نمك چقدر در آشپزىتان تاثيرگذار است. قطعا از نظر مادى نمك ارزش ندارد اما اگر نمك نزنيد غذا بى طعم مىشود و ذائقهتان نمىتواند آن را بپذيرد و فكر مىكنيد بدترين غذا است. حالا به نظر شما نمك اولويت است يا نيست؟ اگر با اين ديد نگاه كنيد نمك هم اولويت است و شما نمىتوانيد بگوئيد اولويت نيست گرچه ارزش مادى آن پائين است. اگر فراموش كنيد ديگر غذا قابل استفاده نخواهد بود. ما در برنامه مجموعهاى مثل وزارت نيز همين هدف را مىبينيم. معتقديم همان گونه كه موبايل مسئله اساسى و پول در آن است و گردش اقتصادى و مالىاش خيلى حجيم و داراى اهميت است معيشت كارمندان هم اهميت دارد اگر به كارمند هم نپردازيم مثل همان نمك است كه گير مىكنيم.اگر به مسائل ورزشى كارمندان هم نپردازيم به نظر نمك را فراموش كردهايم. تاكنون هم اينگونه رفتار كردهايم و زمان لازم را براى توسعه ورزش كارمندان گذاشتهايم. اما قطعا حجم وقت و كارى كه صرف مىشود متفاوت خواهد بود.
به همين دليل اگر به برنامه رجوع كنيم نبايد نمك را از قلم بياندازيم. با توجه به اين شرايط من محورهايى كه براى خودم نوشتم كه نبايد فراموش كنم از 300 مورد بيشتر است در همين برنامهاى كه گفتم و الان زير تايپ است و تقريبا ديروز و امروز كه تنظيم كردم، به حدود 120 تا 130 مورد رسيدم.
لطف كنيد به محورهايى كه تهيه كردهايم به صورت موردى اشاره كنيد؟
ما وزارت خانهاى هستيم كه در سطح ملى كار مىكنيم و متولى ارتباطات و مخابرات كشور هستيم. درست است كه ما خودمان در سطح ديگر خدمات مىدهيم اما در مجموعه قانونگذار وظيفه ما را توجه به امور ملى هم مىداند و بايد به مسائل لى اشراف داشته باشيم. در فناورى اطلاعات هم همين وظيفه را داريم كه بايد در شوراى عالى فناورى اطلاعات پيگيرى كنيم. درواقع در اين سطح ما بايد براى همه وزارتخانهها و نهادهاى ديگر هم تصميمگيرى كنيم. در پست هم همين وضعيت را داريم. اين يك مرحله از كار است كه اولويت مهمى دارد و در اين حوزه حركتهايى هم انجام دادهايم. سازمانها و شركتهاى تحت نظرمان را مشخص كردهايم تا در سطح ملى ماموريتهاى خاصى داشته باشند يا به عبارتى مشخص كردهايم هر شركت يا سازمانى در نقش ملى بازوى اجراى وزارت است و وظايفش ابلاغ شده است. سطح ديگر فعاليتهاى ستادى است كه هر وزارتخانهاى به آن مىپردازد. معاونتها، مديران هستند كه فعاليت مىكنند. در اين سطح ما وارد كار اجرايى نمىشويم صرفا سياستگذارى و كنترل برنامه مىكنيم. يك مقدار تعيين خط مشى كلى حركت مجموعههاى وزارت را داريم. اين مرحله هم مهم است. مثلا درباره توسعه موبايل در اين سطح تصميمگيرى مىكنيم، راجع به توسعه پست، حمل و نقل هوايى، مخابرات براى خود وزارت نيز درتصميم سازى مىكنيم. الان هم جديدا شوراهايى به اين منظور تشكيل شدند و تقسيم مسئوليت شده است.
چرا مىگوئيد جديد، مگر اين شوراها قبلا وجود نداشته است؟
خيلى از اين شوراها را ما جديدا راه اندازى كردهايم.
مىتوانيد بگوييد چه تعداد شورا را در دوران خودتان راهاندازى كردهايد؟
اكنون درواقع حدود 8 شورا را در سطح وزارتخانه تشكيل دادهايم و تقسيم كار كردهايم. مثلا شوراى بينالمللى، در اين بخش يك كار زيبايى انجام دادهايم، مىدانيدما در مجامع بينالمللى حضور پيدا مىكنيم. اما اين فقط حضور بوده و حضورمان تاثيرگذار نبوده است. از اين نوع برنامه ها مىتوان به نمايشگاهها، اجلاسهاى مخابراتى، WSIS اشاره كرد. تاكنون فقط در اجلاسهاى مختلف شركت كردهايم.براى تغيير اين رويهها فعاليتهايى را در شوراى بينالمللى شروع كردهايم و سه مرحله براى آن در نظر گرفتهايم. اگر در ITU عضو هستيم و سالانه مبلغ قابل توجهى پرداخت مىكنيم، در ايران يكى از سازمانها را فوكال پوينت كردهايم يعنى اين سازمان نقطه تماس با ITU است و بايد از الان تا اجلاس بعدى فعاليت كند و برنامه ارائه دهد كه در صورت حضور در اجلاس چه فعاليتى را مىخواهد انجام دهد.
مرحله بعدى به هنگام حضور در اجلاس است كه بايد تاثيرگذار باشد و اگر تصميمى گرفته مىشود ما هم مشاركت داشته باشيم. مرحله سوم اين است كه از مجمع مورد نظر يا اجلاس استفاده لازم را ببريم. بالاخره اينها كارهاى آزمايشگاهى، آموزشى، برنامه و حتى كمكهاى مادى دارند. ما از شركت يا سازمان مسئول در ايران خواستهايم كه از سازمانهاى بينالمللى نيز استفاده لازم را ببريم و حتى آهسته آهسته نيرو وارد اين مجامع بكنيم. اكنون هم 16 تا 17 مجمع يا سازمانى كه عضو هستيم را بين شركتها و سازمانهاى تابعه تقسيم وظايف و از تداخل كارى جلوگيرى كردهايم همچنين شوراى آموزش و پژوهش يا شوراى هماهنگى سياستگذارى براى مخابرات و پست، شوراى كنترلها كه اينها قبلا نبوده هريك وظايفى اينگونه دارند.
برگرديم به وظايف ديگرى كه داريم. مربوط به سطح اجرايى يا صف است كه عمدتا شركتها هستند، 34 شركت مخابراتى در 30 استان وجود دارد كه هريك به صورت جداگانه فعاليت مىكنند. در 30 استان پست را هم دايم كه شركت نيستند، سازمان تنظيم مقررات و سازمان قضايى نيز از ديگر مجموعههاى تحت نظر ما هستند كه در حوزه اجرايى فعاليت مىكنند.براى مثال در بخش خصوصىسازى كه مورد توجه شما هم هست، كارى كه انجام داديم اين بود كه تمام صدور مجوزها را به سازمان تنظيم مقررات و ارتباطات راديويى داديم كه مىدانيد قبلا اينگونه نبود.در حال حاضر شركتها از صدور مجوز منع شدهاند، ديد ما هم اين است كه چون شركتها خودشان رقيب بخش خصوصى هستند نبايد مجوز به بخش خصوصى بدهند و تنظيم بازار انجام دهند.بلكه بايد حتما واحد مستقلترى اين كار را انجام دهد. تعيين و تقسيم تعرفهها، كنترل و تنظيم بازار و نظارت بر شركتهاى مخابرات و استانها را به عهده رگولاتورى گذاردهايم.
آيا تنظيم مقررات و ارتباطات راديويى با توجه به ساختارى كه دارد توانايى انجام اين وظايف را به صورت هم زمان دارد؟
چون حجم اعظمى از كار در اين بخش باقى مانده بود الان رگولاتورى زير حجم زيادى از كارقرار گرفته است كه اميدواريم تا 2 تا 3 ماه ديگر به روز برساند و بعد به حالت عادى برسد. الان به نظر ما آنجا حالت اضطرار دارد و فشار بسيار زيادى به اين سازمان وارد شده است.
برگرديم به بحث خودتان درخصوص موارد اجرايى از جمله تلفن ثابت و موبايل، چه طرحى را تدوين كردهايد؟
به تمامى شركتهاى استانى ابلاغ كردهايم كه برنامه استانى بدهند. اگر برنامه چهارم را داريم اين برنامه در سطح كشور است يعنى وقتى مىگوئيم ضريب نفوذ تلفن ثابت حدود 29 درصد است، در تهران بالاى 50 درصد است، 40 كيلومتر آن طرفتر 10 درصد مىشود واقعا در بعضى شهرهاى جديد وضعيت بدترى داريم. به همين دليل معنى ندارد كه بگوئيم ضريب نفوذ 29 درصد است چون بايد محلى و منطقهاى هم كنترل كنيم. آن آمار براى ارائه به مجامع بينالمللى خوب است اما براى ما كه در حال توسعه هستيم كافى نيست چون شكاف موجود قابل توجه است. به همين دليل استانها را وارد كار كردهايم و همه برنامه دادهاند.
تمام استانها از برنامه خودشان در تلفن ثابت دفاع كردهاند و ما هم تنظيم كردهايم كه هر كدام حتى به ريز مناطق و شهرهايشان چگونه بايد حركت كنند تا ما بتوانيم ظرف زمان نسبتا كوتاهى به وضعيت مطلوبى برسيم. در تلفن ثابت هم برنامهمان اين است كه تلفن ثابت را در هزار و 15 شهر به روز كنيم. تا آخر سال تقريبا 10 استان را به روز مىكنيم تا شهريور سال آينده بر