تکنولوژی

گفت و گو با يونس شكرخواه ،خبر، موتور روزنامه نگارى است

نام نویسنده: آزاده محمد حسين

همشهری دوچرخه – قرارمان يك بعدازظهر پاييزى در دفتر كتاب هفته است. با دقت و حوصله به همه پرسش هايم پاسخ مى دهد. از شروع كارش مى گويد و از ادامه آن. از اين كه در آغاز كارش جرأت نمى كرده اسمش را پاى مطلب هايش بگذارد و از اين كه چه طور شد: «يونس شكرخواه».

يونس شكرخواه، متولد ۱۳۳۶
داراى مدرك كارشناسى مترجمى زبان انگليسى
كارشناسى ارشد ارتباطات و دكتراى ارتباطات
صاحب ۲۱ عنوان كتاب تأليف و ترجمه و مدرس دانشگاه.

از شروع كارتان و ورود به مطبوعات بگوييد.

– من در مدرسه عالى ترجمه زبان مى خواندم. در فاصله تعطيلات ترم هاى دانشگاه نيز تدريس مى كردم. اواخر دهه ۵۰ بود و يكى از همكاران من يعنى دكتر خانيكى از من خواست مطالب نشريه هايى را كه مى خوانم، ترجمه كنم تا او براى چاپ در روزنامه از آنها استفاده كند. اين مقدمه آشنايى من با دنياى مطبوعات، روزنامه اطلاعات و جلال رفيع بود.

در شروع كار چه حسى داشتيد؟
– در اطلاعات كار ترجمه را شروع كردم. در آن زمان جرأت نمى كردم نامم را به طور كامل پاى مطلب بگذارم؛ چون اعتماد به نفس كافى نداشتم و از استادان دانشگاهم مى ترسيدم. آن موقع مطلب هايم را با نام «يونس.ش» ترجمه مى ردم. اين طور شد كه شدم مترجم بين الملل غيرحضورى اطلاعات. اما دو سه سال بعد كه آقاى خانيكى به روزنامه كيهان رفت، به من پيشنهاد داد كه در آن روزنامه كار كنم. سال ۶۱ شدم دبير سرويس خارجى كيهان.

با قصد قبلى روزنامه نگار شديد يا…؟
– واقعيت اين است كه من به فكر روزنامه نگار شدن نبودم؛ چون كارم ترجمه بود و تحصيلاتم هم رشته زبان. البته استعداد نوشتن داشتم.

چه شد كه به فكر ادامه تحصيل در رشته ارتباطات افتاديد؟
– وقتى كتاب هاى دكتر معتمد نژاد را خواندم، باتوجه به علاقه اى كه به اين حوزه داشتم فكر كردم بهتر است در اين رشته تحصيل كنم. رتبه من در مقطع كارشناس، يازده بود، در حالى كه در مقطع فوق ليسانس نفر دوم و در دكترا نفر اول شدم.


به نظر شما روزنامه نگارى چه جذابيتى دارد؟

– به نظرم ويژگى روزنامه نگارى اين است كه شما يك خبر يا يك گفت وگو را كه واقعيت داشته، در جهان رسانه اى خلق مى كنيد و چون خودتان دست اندركار خلق هستيد، كهنه نمى شود. از طرفى چون با كشف و مكاشفه هم همراه است، جذابيت ويژه اى دارد.

چرا دكتر شكرخواه را خيلى ها با «خبر» مى شناسند؟
– البته شروع كار من بيشتر با «خبر» بوده، ولى الان چند ترم است كه در دانشگاه خبر درس نمى دهم. ضمن اين كه كتاب هايى هم در اين حوزه دارم. اما به هر حال هميشه احساس مى كردم خبر، موتور محركه روزنامه نگارى و اتفاق بزرگ اين عرصه است. تا خبر نباشد، گزارش قوى هم خلق نمى شود. به هر حال شايد عضويت در سرويس بين الملل، داشتن شم خبرى، شكار يك سوژه و بازنويسى خبر در قالب ترجمه باعث شد در اين قالب بيشتر كار كنم.

كتاب «خبر» را چگونه نوشتيد؟
– در واقع سيد فريد قاسمى مرا به اين وادى پرت كرد. او پروژه اى براى مركز گسترش رسانه ها داشت؛ در قالب يك مجموعه كتاب آموزشي. كتاب خبر هم يكى از اين كتاب ها بود كه ۱۷ روزه متولد شد! در حال حاضر نيز روى كتابى با عنوان «ديگه چه خبر» براى دانشجويان كشور كار مى كنم.

جاذبه هاى خبر چيست؟
– يكى جبر سرعت» ؛ به اين معنا كه بايد سوژه را همان طور كه زخمى شم خودت كرده اى، توليد مثل كني. دوم از ميدان به در كردن رقيب و اين كه بخواهى قدرتت را به رخ او بكشى و خبرى داشته باشى كه ديگران ندارند.

مدتى است كه بحثى را مطرح كرده ايد با عنوان «Softnews»؛ ممكن است در اين باره بيشتر توضيح دهيد؟
– در واقع Softnews يا نرم خبرها يك طبقه بندى جديد در خبرنويسى است. سخت خبرها، خبرهايى درباره اتفاق هايى اند كه ظرف ۴۸ ساعت كارى رخ مى دهند. اما نرم خبرها به عنصر زمان و شخصيت خاصى كه خبر حول او نوشته مى شود، كارى ندارند. اين خبرها لحن دوستانه اى با چاشنى تحليلى دارند و با خواننده رابطه خودمانى ترى نسبت به سبك هاى كلاسيك برقرار مى كنند.

در طول سال هاى فعاليتتان، خبرى خوانده ايد كه هميشه در يادتان مانده باشد؟– بله، يك گزارش خبرى از نشريه تايم كه ليدش را هنوز به خاطر دارم. اين گزارش خبرى درباره زنان آسيب ديده جنگ بوسنى بود و اين طورى شروع مى شد: «هيچ چيز ندارد، جز يك نام كه آن را هم از من پنهان مى كند…»

و لحظه هاى جذاب كار خودتان؟
– از آنجا كه كار من در حيطه بين الملل بود، با مسائل داخلى سروكار نداشتم. اما در همان حيطه چند رخداد اتفاق افتاد كه فراموش نمى كنم. يكى از آنها ترور گاندى بود. در آن زمان محمد فرنود، عكاس، هر طور بود خودش به هند رفت و عكس هايى را براى روزنامه فرستاد كه با مطلب هاى من در صفحه هاى لايى روزنامه كار شد. فروپاشى ديوار برلين، كودتاى گورباچف و حمله به ناوچه هاى ايران در خليج فارس از اتفاق هايى بودند كه فراموش نمى كنم. همچنين در دوره جنگ، ما در زيرزمين روزنامه كار مى كرديم و روزهاى سخت و پراضطرابى را داشتيم. حتى دوبار موشك خورد اطراف روزنامه. يكى از اتفاق هايى هم كه فراموش نمى كنم، فوت امام(ره) بود كه ما ساعت ۸ و ۹ شب فهميديم، ولى بقيه مردم فرداى آن شب در روزنامه خواندند.

نظرتان درباره روزنامه نگارى الكترونيكى چيست؟

– اگر عادت هاى قديمى سخت جان نبودند، تا حالا جا افتاده بود.

يعنى فكر مى كنيد ممكن است روزى روزنامه نگارى الكترونيكى جاى روزنامه نگارى سنتى را بگيرد؟
– من خودم دوست دارم اين اتفاق بيفتد، به خاطر سرعت اين كار و اين كه مكان و زمان بر اين نوع روزنامه نگارى غلبه ندارد. در شرايط روزنامه نگارى سنتى، ما هميشه اسير زمانيم كه در اين حالت سهم فردا كم مى شود. اين مشكل در فضاى سايبر وجود ندارد. اين فضا تلفيقى است از صداى راديو، تصوير تلويزيون و متن روزنامه. ضمن اين كه در روزنامه نگارى الكترونيكى مخاطب كنار دستتان است مسير توليد و اشاعه اطلاعات نيز دوسويه است.

شما چه طور وارد فضاى روزنامه نگارى الكترونيكى شديد؟
– اينترنت را از طريق كار با تلكس شناخته بودم و مى دانستم آدم ها مى توانند از طريق كامپيوتر صفحه هايى را ببينند. وقتى اين شهر فرنگ از طريق فيزيك نظرى وارد ايران شد، با آن آشنا شدم و هر خبرى را كه درباره آن مى خواندم، آرشيو مى كردم. اصولاً چنين پديده هايى هميشه براى من جذاب بوده، مثلاً وقتى فكس وارد روزنامه ها شد، برايم بسيار عجيب و غريب و حتى ترسناك بود!

آقاى شكرخواه! شما نشريه هاى نوجوان را مى خوانيد؟

– بله و بسيار هم دوست دارم.

يك سؤال تخصصي. به نظرتان خبر نوجوان بايد چه ويژگى هايى داشته باشد؟
– در نوشتن خبر براى نوجوان بايد چند نكته را در نظ گرفت: استفاده از تصويرسازى در روايت خبر، پرداخت قصه گونه خبر، پرهيز از توصيه مستقيم و استفاده از خبرهاى ويژه اين گروه سنى براى خودشان.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا