نگاى به مديريت فناورى اطلاعات در ايران و مشکلات و موانع پيش رو
نام نویسنده: شفيعى
خبرگزارى سينا – طى يک سال گذشته اگر به موضوع فناورى ارتباطات و اطلاعات نگاهى انداخته باشيم بدون شک با اخبار و گزارشهايى پيرامون تکفا مواجه خواهيم شد.
تکفا يا به اصطلاح طرح توسعه کاربرد فناورى اطلاعات که اين روزها دچار آشفتگى هاى بسيارى شده، هدفش توسعه همه جانبه کشور در زمينه فناورى اطلاعات و ارتباطات است که در نهايت زمينه ساز توسعه پايدار خواهد بود.
حال اين سوال پيش مى آيد که آيا به راستى کشور ما ظرفيتها و قابليت هاى پذيرش تکفا را دارد؟ آيا ساختار فرهنگى کشور منطبق بر تفکرات طراحان تکفا است؟ و آيا مديريت که قسمت اعظم ساختار اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و آموزشى آن دولتى است توانايى هضم و تعامل با تکفا را دارد؟
شايد آنچه ما از تکفا انتظار داريم بسيار بيشتر از ظرفيتهاى آن است اما آنگاه که با توانمندى ها و استعدادهاى نهان و آشکار جوانان با انگيزه ايران مواجه مى شويم اين انتظار بدور از عقل نخواهد بود.
ساختار کشور در عرصه هاى مختلف وابستگى بسيارى به دولت دارد و اين بزرگترين معضل براى توسعه و بستر سازى پيشرفت و گسترش خلاقيت در زمينه پديده به روز و در حال فناورى اطلاعات و ارتباطات است.
به طور حتم ظهور ICT در ايران و يا هر کشور ديگر بدون توجه به مباحث ديدگاههاى اقتصادى نبوده اما کشور ما با توجه به اقتصاد تک محصولى خود در هر دوره اى با توجه به شرايط و اوضاع احوال موجود به سمتى خاص گرايش داشته (فروش ارز ، سکه ، موبايل ، اتومبيل ، آپارتمان سازى و …) که به صورت موجى و دوره اى جامعه را فرا گرفته و پس از مدتى موج آن فروکش کرده و دچار رکود شديدى شده است و دليل آن چيزى نيست به جز عدم مديريت صحيح در بعد فرهنگى، علمى و اقتصادى کشور . در کشورهايى که اتکا به ساختار دولتى وجود دارد معمولا فرهنگ سازى و بستر سازى فرهنگى در يک جريان از بالا به پايان صورت مى گيرد اما در کشور ما چنين نبوده و مديريت دولتى نتوانسته ديدگاه فرهنگى خود ر به جامعه تزريق کند. آنچه اکنون جامعه ما را در استفاده همه جانبه از ابزارهاى پديده فناورى ارتباطات و اطلاعات رنج مى دهد عدم توسعه يافتگى مديريتى در ابعاد فرهنگى ، علمى و اقتصادى است. اکنون آيا صرف متصل کردن حرف E به ابتداى هر کلمه اى مى تواند ما را در توسعه ict در ايران يارى ببخشد.
صاحب نظران در امر توسعه مى گويند: بسيارى از فعاليتها و طرح هاى دولت که تاکنون موفق نبوده اند يا نيمه کاره رها شده اند به اين دليل است که ديدگاه مديران براى طراحى و اجراى طرحها، آينده نگرانه نبوده و صرفا با حضور همان مدير تعريف پذير بوده و با تغيير مديريت ها طرحها نيز دستخوش تحول و يا عدم يگيرى شده اند.
اين صاحب نظران مى افزايند: مشکلى که از دير باز متوجه بدنه مديريتى کشور ما بوده حضور سنتى يک عده در ساختارهاى مديريتى کشور است که هر از چند گاه به صورت چرخشى جاى آنها تعويض مى شود . بازخوانى محورهاى اصلى طرح تکفا نشان مى دهد که ضامن توسعه و اجراى همه جانبه اين طرح توجه جدى مديران ارشد و رده بالاى کشور به مساله تکفاست که با توجه به ظواهر امر اين موضوع تا حدودى غير ممکن جلوه مى کند. آنچه نشان مى دهد اين است که توسعه ict در بين مردم بسيار سريعتر و علاقه مندانه تر صورت گرفته و خواهد گرفت اما با توجه به ظرفيتهاى موجود در اختيار بخش خصوصى و مقايسه آنها با بخ دولتى انتظار مى رود .که براى ايجاد شتاب بيشتر در روند توسعه ict در ايران بخش دولتى تلاش خود را براى يارى رساندن به بخش خصوصى صرف کند .
برخى کارشناسان مدعى اند بسيارى از مديران کشور که برنامه ريزى و تصميم گيرى در زمينه توسعه ICT را بر عهده دارند، از دانش لازم در زمينه ICT بى بهره اند .
همچنين بسيارى از مديران در چند ماهه اخير تنها با شنيدن نامى از تکفا تلاش وسيع خود را براى جذب اعتبار و انجام يکى دو پروژه در زمينه ICT کرده اند تا از قافله عقب نمانند و از اين طريق سرپوشى برنارسايى هاى مديريتى خود بگذارند.
لذا عدم توجه جدى به آموزش علمى و عملى مديران باعث شده است ک مديران نتوانند زمينه کاربرى مناسب بودجه ها را فراهم کنند .
پس بايد پذيرفت که نظام ادارى کشور ما دچار بوروکراسى است و اين موضوع نارسايى عمده در انتقال خدمات رسانى به مردم مبتنى بر فناريهاى ارتباطى و اطلاعاتى است .
آموزش هاى علمى در زمينه IT در کشور وجود ندارد و بيشتر دانش عمومى نسبت به IT از طريق آموزش هاى غير اصولى و يا به صورت تجربى حاصل مى شود .
به علت عدم توسعه فرهنگى و علمى در نظام بخشى به مديريت فناورى اطلاعات بسيارى از سرمايه هاى ملى به هدر مى رود تا جايى که بسيارى از مديران ارشد و مديران ميانى نمى دانند چه ابزارى و براى چه منظورى مناسب است .
پياد سازى بسيارى از طرحهاى IT در سازمان ها بدون ديد کارشناسى دقيق و اصولى براى سازمان ها صورت مى گيرد .
هنوز در جامعه ما دانش و ابراز مناسب براى توسعه و مديريت برنامه ها و پروژه هاى IT وجود ندارد و اين قضيه به علت عدم حضور متخصصين و کارشناسان مديريت تکنولوژى اطلاعات است کشور ما هميشه از عدم هماهنگى اصولى ميان بخشهاى مختلف خود رنج برده در اين بين IT نيز از اين ناهماهنگى مستثنا نيست هر نهادى خود را صاحب نظر معرفى مى کند .
بعد از توسعه فرهنگى که نقش مهمى در توسعه دولتى و عمومى IT دارد توسعه قانونى نيز براى استحکام و ضمانت اجرايى اين بخش لازم الاجرا است اما تاکنون کمتر دستگاهى به اين امر اهتمام ورزيده که نشان از بى توجهى برخى مديران به توسعه طرحهاى IT در کشور است .
خصوصى سازى نيز در کشور ما به يک آرزوى دور دست بدل شده و صنعت نوپاى IT در ايران نيز از اين موضوع بى بهره نيست زيرا سازمان هاى دولتى تمايلى به انتقال امور به بخش خصوصى ندارند و ترجيح مى دهند روند به اصطلاح توسعه IT را در اختيار و نظارت خود داشته باشند و آن را از طريق ارجاع به شرکتهاى عمومى غيردولتى و يا امثالهم به انجام برسانند . و در اين بين دانش و نيروى انسانى بخش خصوصى را ناديده مى گيرند .
حضور شرکتهاى خارجى نيز در زمينه IT خيلى شفاهت نيست و چون نظارت بر عملکرد آنها توط بخش دولتى انجام مى شود در نتيجه انتظار زيادى از بهره بردارى مناسب از سرمايه گذارى هاى خارجى نمى توان داشت .
ضوابط مشخصى براى گزينش و استفاده از زير ساختهاى نرم افزارى و سخت افزارى در سازمان هاى دولتى وجود ندارد براى مثال در کشور چين با يک اعلام هماهنگى ، تمامى شرکتها و سازمان ها ، نرم افزارهاى ادارى خود را تغيير دادند اما آيا در کشور ما ميتوان چنين کارى را اجام داد . و آيا اصلا کشور ما داراى چنين يکپارچگى در زمينه کاربرد نيازسنجى شده است ؟
آنچه که مسلم است فنآورى اطلاعات در سطح جهان روز به روز در حال پيشرفت و توسعه مى باشد اما با شرايط موجود با سرمايه گذاى هاى فراوان اين نگرانى وجود دارد تا زمانى که پروژه هاى فن آورى اطلاعات در قالب دولتى اجرا مى شوند از نظر فنى و زمانى قابل قياس با تکنولوژى روز نباشند .
با تمام اين تفاسير بايد اين مسئله را اضافه کرد که علاوه بر ضعف فرهنگى و علمى در ساختار دولتى فناورى اطلاعات هيچ مديريت مشخصى براى هدايت اقتصادى IT ايران وجود ندارد و بودجه کلان وضع شده براى اين طرح همچنان بدون تعريف و هدف مشخصى صرف مى شود.
مرورى به طرح تکفا نشان مى دهد که مديريت هاى سنتى کشور ما هنوز در تأمين زيرساختهاى اهداف جارى و لازم براى رسيدن وضع زندگى همه اقشار جامعه به يک وضع مطلوب توسعه عاجزند .
مچنين کشور ما هنوز نتوانسته است حداقل نيازهاى ساختارى و زيرساختى لازم را براى توسعه IT فراهم کند بنابراين صحبت از گسترش و توسعه ابزارهاى آن در سطح جامعه امرى بيهوده جلوه مى کند .
کارشناسان ارتباطات و اطلاع رسانى معتقدند که وقتى در کشور ما هنوز نظام جامعى براى اطلاع رسانى تدوين نشده و سطح دسترسى و توزيع اطلاعات در هر يک از سطوح جامعه تعريف و معين نشده و نياز سنجى مناسبى از اقشار مختلف مردم که در طرحهاى IT مورد هدف هستند نشده يا به عبارت بهتر نظام مشخصى براى تعيين ميزان ، نوع ، روش ارايه و آموزش لازم براى استفاده از اطلاعات و ابزارهاى ارتباطى براى مردم وجود ندار چه توجيهى مى توان در برابر هزينه هاى ميلياردى تکفا داشت .
به عبارت ديگر کشور ما وقتى در راه توسعه فناورى ارتباطات و اطلاعات مبتنى بر تکفا يا هر طرح ديگرى موفق خواهد بود که به سطح مطلوبى از نظر عدالت اجتماعى در زمينه گسترش همه جانبه فرصت ها و موقعيت هاى اجتماعى در زمينه هاى علمى _ آموزشى _ اقتصادى _ تجارى و از همه مهمتر موقعيتهاى سياسى در جايگاه جهانى براى حمايت از حقوق دانشمندان ايرانى برسد .
مسايل مطرح شده بيشتر براى بررسى مهمترين و اساسى ترين معضل و مشکل کشور در راه توسعه پايدار است توسعه اى که مطمئنا با توجه همه جانبه و کارشناسانه به امور مختلف اجرايى کور امکان پذير خواهد بود و اين موضوع هم در گرو هدايت نظام مند و مديريت مناسب در عرصه هاى مختلف کشور است مطمئنا توسعه IT وقتى اثرات خود رابرجاى خواهد گذاشت که مديريت کارآمد براى هدايت برنامه ها وجود داشته باشد؛ در غير اين صورت ما در زمينه IT تبديل به يک مصرف کننده صرف خواهيم شد و چيزى براى عرضه در بازار جهانى IT نخواهيم داشت. اصلاح و بازنگرى در ساختار مديريتى کشور ، گرايش همه جانبه به بهره مندى از توانمندى و دانش مديران بخش خصوصى ، توسعه زير ساختهاى عمومى IT در جهت ايجاد توجيه منطقى براى راه اندازى طرح هاى IT ، توجه جدى و غيرسليقه اى در استفاده از مديريت تکنولوژى اطلاعات در سازمانهاى مختلف ، آموزش هاى مدرسه اى از پايه هاى ابتدايى با هدف هاى آينده نگرانه و برنامه ريزى شده و … مسايلى است که مى تواند به موفقيت کشور ما در زمينه توسعه IT بينجامد .