گفت و گو با برات قنبری عضو هیات مدیره بانک ملی
نام نویسنده: مهرک محمودی- فاطمه عبدالعلیپور
برات قنبری عضو هیات مدیره بانک ملی و معاون فناوری اطلاعات این بانک خود را مهمان شبکه بانکی میداند، او روزهای کاری خود در بانک ملی را به روز حساب میکند و آرزو دارد پیش از اینکه این مهمانی به اتام رسد بتواند شبکه ارتباطی یکپارچه بانکی را اجرا کند.
او بسیار شیرین صحبت میکند و به دلیل سابقه کاریاش در بخشهای مختلف فاوای کشور هر سوالی را با اشاره به سابقه تاریخیاش پاسخ میدهد.
او طی این سالهایی که در بانک ملی مشغول به کار است سعی کرده تا زبان مشترکی میان شبکه بانکی و زیرساخت ارتباطی کشور بهوجود آور تا این دو بخش زیرساختی نیازهای یکدیگر را بهتر درک کنند و در رفع نیاز یکدیگر بکوشند.
گفتگوی ما با عضو هیات مدیره بانک ملی را در زیر بخوانید:
دهه 90 آغاز شده است؛ بهنظر شما بانکداری الکترونیکی در ایران باید به چه سمتی حرکت کند که وضعیت ما د پایان دهه 90 بهتر از پایان دهه 80 باشد؟
بحثی که این روزها مطرح است، بحث فناوریاطلاعات و جایگاه آن در نظام بانکداری کشور است. این بحث از دو بعد قابل بررسی است؛ یک بعد این است که اقتصاد کشور بانک محور است، یعنی بانک است که اقتصاد را پیش میبرد. از سوی دیگر هم فناوریاطلاعات نقش عمدهای در صنعت بانکداری دارد. براساس آخرین گزارشهایی که مطالعه کردهام در صنعت بانکداری دنیا 6/7 درصد از کل هزینهها صرف IT میشود.
برای زیرساختهای فنی؟
برای تمام هزینههایی که به صورت سالانه در سیستم بانکداری نوین صرف فناوریاطلاعات میشود 6/7 درصد در نظر میگیرند. بعد از بانکها، بیمهها با عددی معادل 4/3 درصد هستند. پس از آن هم فناوری اطلاعات، بهداشت، تولید، پشتیبانی و ملزومات مصرفی به ترتیب با 1/3 درصد، 9/2 درصد، 8/1 درصد،7/1 درصد و 5/1 درصد هستند.
این نرم بینالمللی است؟
بله، نرم بینالمللی است که براساس آخرین گزارشها در سال 2009 این اعداد احصا شدند. درواقع درآمد که صرف IT میشود به این نحو است.
در بانکهای ما معادل 6/7 درصد هزینه صرف بانکداری الکترونیکی میشود؟
نه هنوز، در بانکها به این عدد نرسیدهایم. در بانکهای ما این رقم در حقیقت زیر دو درصد است.
فاصلهاش زیاد است!
بله، اما به تدریج به این ارقام نزیک میشویم. علتش هم این است که وقتی ما سرمایهگذاری روی فناوریاطلاعات میکنیم یکی از دلایل عمده این است که قیمت تمام شده محصول کم شود، هم قیمت تمام شده پول و قیمت تمام شده خدمات. میدانید که هر سفر شهری که انجام میشود بهطور نرمال چهار هزار تومان هزینه دارد. هر فردی که به بانک مراجعه می کند حتما 400 تومان برای بانک هزینه دارد وقتیکه این 400 تومان را تبدیل به یک مراجعه غیر حضوری میکنیم عددش به زیر صد تومان میرسد. بنابراین هر چقدر روی بانکداری نوین و سیستمهای پرداخت جدید کار کنیم قیمتهای تمام شده ما کمتر میشود. بنابراین بانکها ناگزیر بودند و هستند که به استفاده از فناوری اطلاعات روی بیاورند و کاملا هم تکنولوژی بیس و آی تی بیس حرکت کنند. مسلما 100 تومان با 400 تومان فرق میکند.
میشود یک چهارم.
حداقل یک چهارم میشود.
این هزینهای است که فقط بانکها تقبل میکنند و اگر هزینه حمل و نقل و سوخت را هم به آن اضافه کنیم بیشتر میشود.
بله، اگر هزینههای ملی را هم حساب کنیم بیشتر میشود. بحث دومی که در گسترش فناوری اطلاعات وجود دارد سرویسها و خدمات جدید است. یعنی ما باید روی سرویس و خدمات تاکید کنیم تا نهایتا مردم چه چیزی عایدشان میشود. مسلما این وظیفه اصلی نظام بانکی است. وقتی مساله پرداخت حل شود، مساله پول و جابهجایی آن نیز حل میشود و از آن سمت هم ابزارهای جدید معرفی میشود. این مجموعه باید در کل کشور جاری شود؛ حالا از هر کانالی که میخواهد باشد. چه به صورت اینترنتی چه از طریق موبایل. یک اصل مسلم است و آن اینکه هر چیزی که به سرعت و دقت کار و پایین آوردن هزینه کمک کند همه دنبالش هستند.
بهخاطر همین است که ما همیشه میگوییم فناوری اطلاعات هر جا باشد باید هزینهها را کم کند و هر جا که دیدیم هزینهها را زیاد کرده ما حتما اشتباه رفتهایم. نظام بانکداری ما هم یک نظام سنتی است پس بانکها ناگزیر بودند و هستند که شیوهشان را عوض کنند.
بد نیست مثالی بزنم. نماینده معاونت نظارت راهبردی رییسجمهور اخیرا اشاره کردند که ما حدودا 500 هزار تن کاغذ مصرف میکنیم که 300 هزار تن آن به مصرف دولت میرسد. همینقدر بگویم که ما داخل بانک ملی بیش از 9 میلیارد برگه سند داریم که باید نگهداری کنیم. مثلا ما هیچ سند ارزی را نمیتوانیم از بین ببریم حتی مربوط به قبل از انقلاب هم باشد. ما 9 میلیارد سند را باید همیشه آماده پاسخگویی داشته باشیم.
با این وضعیت استفاده از فناوریاطلاعات نیز موجب نمیشود تا تعداد سندهای بانک ملی کاهش پیدا کند!
سیستم بانکداری هم احتیاج به بازنگری دارد و هم به خدمات جدید تا بتواند مشکلات را رفع کند. خب مسلما وقتی وارد مقولههای جدید میشوید اقتضائات خاص خودش و قوانین خاص خودش را میطلبد. خوشبختانه سیستم بانکداری جزو اولین صنایعی است که نظام رگولاتوریاش سامان یافته است. یعنی بانک مرکزی ایران عملا رگولاتور شبکه پولی و بانکی است ما در رابطه با بخشهای دیگر رگولاتوری منظم و مقتدری نداریم بهترین رگولاتوری ما بانک مرکزی است که هم رگولاتور است و هم داور. بعد از بانک مرکزی صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات است که رگولاتوریاش از سال 81 راه افتاد. مسلما رگولاتوری آیتی در آن بخش و رگولاتوری بانکها مجموعهای است که میتوانند کار را جلو ببرند.
بیش از 10 سال از ایجاد بانکداریالکترونیکی میگذرد یعنی هنوز این مشکلات برطرف نشده است؟
نکتهای که وجود دارد ما بحث فناوری اطلاعات را در برنامه دوم توسعه شروع کردیم، در آن زمان فکر میکردیم باید تجارت الکترونیکی را سر لوحه کاری خود قرار دهیم و سرویسها را از آن طریق گسترش دهیم اما هیچ موقع تجارت الکترونیکی راه نیفتاد.
چرا؟
چون آن زمان مخابرات ما بازار تنظیم شدهای نداشت و زیرساختهای آمادهای را نداشتیم و جدا از آن برای تجارت ابزاری مثل پرداخت را حل نکرده بودیم.
این الگوی اشتباه آن زمان از کشورهای دیگر گرفته شده بود؟
بله، در آن مقطع زمانی، اوایل دهه 70، در کشورهی دیگر بحثهای مربوط به تجارتالکترونیکی داغ بود ما هم فکر کردیم که باید از همینجا شروع کنیم. از تجارت شروع کردیم منتها حواسمان نبود که پیش نیازهای این حرکت را نداریم.
یک بستر به شدت فنی.
اولین بستر پرداخت بود. وقتی بستر پرداخت نباشد اصلا تجارت معنا ندارد. حتی من شخصا معتقدم برای پیادهسازی تجارت دو سه پیش نیاز دیگر هم داریم. یعنی تا پیش نیاز صنایع پست را در کشور حل نکنیم…
کلا سیستم حمل و نقل برای ارسال کالا.
تا سیستم حمل و نقل راه نیفتد تجارت روی آن سوار نمیشود. یعنی باید زیرساخت پرداخت، زیرساخت حمل و نقل، زیرساخت ارتباطی و زیرساخت امنیتی وجود داشته باشد تا روی آن تجارت سوار شود. در بانکداری اولین هدفی را که در چند سال اخیر شروع کردیم حل مشکل پرداخت بود. اولین شعاری که در سال 86 دادیم رفع مشکل پرداخت قبوض در بانکها بود در آن زمان تصمیم گرفتیم قبوض بهصورت غیر حضوری پرداخت شود. شاید اوایل سال 86 ما پنج درصد قبوضمان غیر حضوری بود الان به جرات میگویم بیش از 70درصد غیر حضوری است.
این آمار مربوط به بانک ملی است؟
نه، آمار کل کشور است. البته اعداد بانک ملی هم خودش الگویی از کل اعداد کشور است.
چون بیشترین قبوض از طریق بانک ملی پرداخت میشود!
بله بیشترین قبوض را ما داریم و بهخاطر همین از پرداخت غیر حضوری استقبال کردیم. قبلا وقتی قبوض را پرداخت میکردیم تهسوشاش در بانکها میماند و یکی باید این ته سوشها را بر فرض به مخابرات میبرد و آنجا 30 – 40 نفر باید دیتا اینتری میکردند. پس از آن معلوم میشد من پولم را پرداخت کردهام و تلفنم وصل میشد.
اصلا مهلت پرداخت دو ماهه هم یکی از دلایلش رتق و فتق کردن این امورات است.
یکی این بود. یکی هم زمانیکه قبوض را آماده میکردیم تا صورتحسابها را صادر و چاپ کنیم و بفرستیم همه اینها بیش از 45 روز زمان میبرد درحالیکه اگر این بخش حذف هزینههایش نیز به همان نسبت کاهش مییابد. ما در آن مقطع آمدیم و به جای اینکه تهسوش بفرستیم فایل فرستادیم. درسته در ابتدا مغایرت داشت، اما مقاومت کردند. بعد به تدریج آمدیم سراغ ابزارهای دیگر مثل تلفن بانک، دستگاه pos، دستگاه ATM و تمام کانالها. این باعث شد که هماکنون 70 درصد قبوض بهصورت غیر حضوری پرداخت شود. در دنیا هم هزینههای جمعآوری پول عدد بالایی است. چون بیلینگ هر سیستم مصرفی، آب، برق، مخابرات و… دو و نیم درصد درآمدش صرف صورتحسابگیری و جمعآوری پول میشود.
دو و نیم درصد از کل درآمدشان؟
بله.
خیلی بالاست.
اعداد و ارقام بینالمللی ما به این نحو است.
هزینهای که در ایران صرف سیستم صورتحسابگیری و جمعآوری پل میشود چقدر است؟
در چاپ قبوض به ظاهر فکر میکنیم که یک درصد است اما حواسمان نیست که هزینههای پنهان در ادارات زیاد است. حساب کنید مثلا در مخابرات در ماه حداقل بیش از 300 تا 400 میلیارد تومان درآمد ماهانهمان هست. حالا فکر کنید وقتیکه یک ماه این پول در دستتان باشد ارزش اقتصادیاش چقدر است؟
خیلی زیاد است.
بنابراین میصرفد. یادم میآید اولین سیستم صورتحسابگیری که میخواستیم برای مخابرات تهیه کنیم یک شرکت خارجی آمد به ما گفت 5 میلیون دلار است.
چه سالی بود؟
سال 79 بود. گفتیم باشد. من سرپرست مخابرات بودم گفتم که این پنج میلیون دلار را بدهید اما میدانم که این به جواب نمیرسد چون گزارشهای بینالمللی نشان میداد عددی که برای سیستم صورتحسابگیری میخواهیم 300 میلیون دلار است و من دیدم که اگر 5 میلیون دلار را ندهیم و برویم سراغ 300 میلیون دلار همه فکر میکنند که چه اتفاقی افتاده است.
ارقام به گونهای است که کسی را نمیشود توجیح کرد!
در مرکز تحقیقات یک مطالعهای انجام دادیم و 800 میلیون تومان هزینه کردیم که تعریف صورت مساله دربیاد. مناقصه گذاشتیم و برنده مناقصه قرار شد با 160 میلیارد تومان این پروژه را پیش برد، اما با همان 160 میلیارد هم نتوانستند پیاده کنند، چون آن رقم نیز اشتباه بود. با این حال ما بحث پرداخت را حل کردیم الان در سیستم بانکی تقریبا بحث پرداختها حل شده است. بعد از آن بحث کانالهای ارتباطی بانکی بود و مسلم بود که باید گسترش ATMها و POSها را در دستور کاری خود قرار میدادیم. شاید اشتباه ما در سیستم بانکی این بود که هر بانکی کارت خودش و پز خودش را گسترش داد. در صورتیکه در سطح دنیا اینطور نیست و این نوع کارها را حداکثر دو یا سه اپراتور انجام میدهند و قرار نیست اگه 21 بانک 21 نوع کارت 21 شرکت مختلف و 21 دستگاه پز را در شبکه تعریف کنند.
میتوانیم نتیجه بگیریم که دهه 80 به این صرف شد که مشکل پرداخت برطرف شود که از نظر شما میگویید الان با ورود به دهه 90 عملا معضل پرداختمان بهصورت اساسی حل شده است. برای دهه 90 چه چشماندازی وجود خواهد داشت؟ آیا این تفرق و چند پارچگی باید برطرف شود؟
در دهه 80 ما ثابت کردیم که استفاده از این کانالها امکانپذیر است و ارزش اقتصادی دارد پس باید یک تحولی را در تکنولوژیهایمان و در رفتارهایمان بهوجود آوریم و ابزار جدید معرفی کنیم. دهه 90 به سمت همگرا شدن این سرویسها حرکت میکند. یعنی یک بازنویسی باید در مقررات ایجاد شود، شاید نمود آن در بسته سیاستی و نظارت سال 90 بانک مرکزی مشخص است، ایجاد شبکه الکترونیکی یکپارچه پرداخت برای اولین بار جزو مصوبات شورای پول و اعتبار بود. معنیا این است که ما باید یک شبکه پرداخت یکنواخت داشته باشیم. عوض اینکه 20 پیاسپی داشته باشیم باید دو تا سه مگاپیاسپی داشته باشیم.
این بستر عملا برای اجرای آییننامه تجمیع شرکتهای پیاسپی فراهم شده است؟
الان فراهم شده است. مسلما اگر بانک مرکزی هم مقررات مناسبی را تنظیم کند میتواند جلو رود. دوم اینکه در دهه بعدی باید به مردم اعتماد دهیم. اعتماد به معنای اینکه هر کسی که صورتحسابی را از بانک میگیرد باید اختیار این را داشته باشد که صورتحسابش را تایید کند و بر اساس آن از حسابش پول کسر شود. اگر این اعتماد را در مردم ایجاد کنیم دیگر برای خرجهایشان از طریق کانالهای غیرحضوری نگران نمیشوند.
یعنی چی؟
فرض کنید روی دستگاهی خریدی انجام میدهد و تراکنش ناموفقی است. طرف باید کلی بدود تا تراکنش را برگرداند.
مغایرتهای تراکنشی واقعا از مردم زمان میگیرد.
بله و از نظر من بانکها موظف به پرداخت هستند، وقتی این بحث پیش میآید باید مرجعی باشد که سریعا اینها را پرداخت کند. مردم باید اعتماد داشته باشند. روز اول که تهسوش را حذف کردیم با مخابرات این تفاهم را کردیم که اگر هر کسی آمد به شما قبض رسید دستگاه ما را داد یا حتی قبض خودش را با چاپ شده بانک به شما نشان داد شما ارتباطش را وصل کنید و دیگر برای ما نفرسید؛ از نظر ما مورد تایید است. همه پولش را هم ما به شما میدهیم.
حتی اگر خلاف این باشد.
حتی اگر خلافش باشد. ما اعتمادسازی را به این نحو انجام دادیم. شاید روزهای اول ما 150 میلیون تومان اختلاف پیدا کردیم. برای اینکه بعضیها دو بار پرداخت کرده بودند. ما برای اینکه مردم راحت باشند آنها را کنار کشیدیم و این موضوعی بین ما و مخابرات بود. چون دو حالت بود یا همکار من در بانک شماره را اشتباه زده بوده یا مبلغ را. هر چی که باشد گفتیم مردم باید اعتماد داشته باشند. تقریبا به فاصله 5 ماه این اعتماد برگشت.
برای 150 میلیون تومان چه اتفاقی افتاد؟
آخرش ما تسویه کردیم و رسید ب 18 میلیون تومان.
که این هم رقمی نیست.
از شما چه پنهان که ما این 18 میلیون تومان را هم از پیمانکار به عنوان جریمه کسر کردیم. حتی من یادم میآید برای تراکنشهای ناموفق تفاهممان با بانک مرکزی این بود که هر بانکی سرویس خوبی نداد باید جریمه شود. جرایم در آنجا جمع شود و ساز و کاری پیدا کنند که از طریق جرایم پول مردم را پرداخت کنند.
ولی الان این پیدا نشده است.
متاسفانه این ساز و کار را در بانک مرکزی با اینکه منابعش وجود دارد ایجاد نکردند.
یعنی جریمهها پرداخت میشود و چیزی هم که برایش تعریف کردند توسعه زیرساختهای بانکداریالکترونیکی بود.
بله درصورتیکه میتوانست جرایم باشد. میدانید که بالاخره منابع برای توسعه زیرساختهایمان داریم، چون بانکها حاضرند و مشارکت میکنند و پولش را میدهند.
اما منابعی برای راضی کردن مشتریان نداریم.
درست است آن را نداریم. هر ماه چند میلیارد تومان بانکها بابت تراکنشهای ناموفق جریمه میشوند. در بهمن ماه سال گذشته میزان جرایم بانکها فقط برای تراکنشهای ناموفق شتابی 685میلیون تومان بود. در اسفندماه این عدد یک میلیارد و 900 میلیون تومان شده است. وقتی این جرایم را داریم و به بانک مرکزی میدهیم شاید بهترین ساز و کار برای آن بازپرداخت پول مردم باشد.
به غیر از تراکنشهای ناموفق هماکنون بحث حملات به بانکها نیز مطرح است که منابع این بخش نیز اگر از حساب کسی کسر میشود باید بهگونهای جبران شود.
معمولا توصیه میکنیم پنج تا 10درصد هزینههای آیتی صرف زیرساختهای امنیت شود یعنی سهم هزینههای امنیت در بین کل سرویسها پنج تا 10درصد است، حداقل این میزان پنج درصد است. درآمد آیتی بانک ملی در سال دویست میلیارد تومان است وقتی من بتوانم زیرساخت امنیتی بانک دومیلیارد تومان هزینه کنم، یک اعتماد عمومی ایجاد کردهام. مهمترین بحث در نظام بانکی بحث آرامش و امنیت است.
شما گفتید یکی از برنامههای دهه 90 یکسانسازی و همگرسازی است.
بله همگراسازی است.
دومی اعتمادسازی برای مردم است تا مطمئن باشند که کاری در شبکه انجام میدهند تحت هر عنوانی درست است.
بازنگری سرویسها مثل شبکه پرداخت مهم است، باید شبکه پرداخت یکپارچه شود یعنی به جای اینکه بیست و یک شبکه مختلف داشته باشیم، دو تا سه شبکه داشته باشیم و بانکها مشارکت کنند.
در حال حاضر اتفاق نظری وجود ندارد که چطور بندهای بسته سیاستی بانک مرکزی را اجرا کنند چون این ادامه همان طرح مگا پیاسپی است.
دقیقا همین است. درحال حاضر اتفاقنظر نوشته شدهای نیست اما خود بازیگران به این نکته رسیدند که نفعشان در این اس. در سیستم بانکی نفع ما در موفقیت رقبا است. یادمان باشد که در این سیستم هیچ بانکی موفق نمیشود مگر اینکه بانکهای رقیب هم وجود داشته باشند. اگر یک بانکی موفق نشود به اعتماد لطمه میزند چون سیستم یکپارچه است و مهم نیست که شما مشتری کدام بانک هستید.
درواقع شما عملا یک درگاه هستید؟
یک درگاه هستیم منتهی مسلم است وقتی یک بانکی بخوابد…
روی بانکهای دیگر اثر میگذارد.
برای مثال نقش عمده بانک ملی در این است که بیش از 25 درصد ترافیک بانکها روی بانک ملی است، من دیگر نخواستم این ترافیک را 30 درصد بگویم. مسلما اگر این بانک با کوچکترین مشکلی بخوابد…
بانهای دیگر هم فلج میشوند و بهراحتی 30 تا 40 درصد بر ترافیک بانکهای دیگر تاثیر میگذارد.
در حال حاضر ترافیک ما در کل شتاب بیش از 25 درصد است و معادل مجموع بانک دوم و سوم است. بنابراین اگر بانک ملی به هر دلیلی …
صادرات و ملت که با هم جمع میشوند تقریبا معادل با بانک ملی میشود.
به فرض اگر بانک ملی بخوابد، بقیه بانکها اصلا نمیتوانند روی پا بایستند به همین دلیل طرح خدمت را در دورههای قبل پیشنهاد دادیم چه ایراد دارد یک فرد چکاش را درهر بانکی بتواند پاس کند، هر فردی که خواست به نزدیکترین شعبه مراجعه کند و کارش را انجام دهد. یعنی شاید از جهت خدمتها یک پارادایم شیفت در بانکداری بهوجود بیاید. ما هم از طریق فناوری باید کمک کنیم تا زیرساختها و زمینهها آماده شود.
بنابراین بانکها باید با هم همکاری کنند و بانک مرکزی در این میان باید سیاستها را اعمال کند. ما مجبور هستیم در دهه 90 یک زیرساخت یکپارچه داشته باشیم. خوشبختانه در حال حاضر زیرساختهای مخابراتی ما آماده است اما شاید ما در سیستم بانکی متولی نداشتیم تا بیاید و زیرساخت را آماده کند.
درواقع منظور شما شبکه فیبرنوری بانکها است، همان شبکه یکپارچهای که مخابرات برای بانکها ایجاد میکند؟
در حال حاضر داخل شبکه بانکی حدودا 18هزار شعبه داریم و باید این شعبهها در یک شبکه یکپارچه شود. برای اولینبار در سال 79، چون همکاری مخابرات با شبکه بانکی وجود نداشت، بانکها مجبور شدند برای خودشان یک شبکه ماهوارهای ایجاد کنند. درحال حاضر در دور جدید باید مخابرات یک شبکه امن یکپارچهای را برای شبکه بانکی ایجاد کند.
این صحبتی است که تقریبا یک سال بهصورت جدی بارها گفته شده است آیا به لحاظ اجرایی کاری انجام شده است چون ظاهرا مخابرات به شدت تمایل به ارایه همچین سرویسی به بانکها دارد؟
خدمتتان عرض کنم خوشبختانه در زمانیکه آقای پورمحمدی در وزارت اقتصاد دارایی بودند یک نقشه راهی برای توسعه باکداری الکترونیکی تنظیم کردند، یکی از اهداف در آنجا این بود که تمام شعب بانکها به خط دیتا مجهز شوند، پیگیری هم کردند و فکر میکنم امروزه همه شعب بانکها به شبکه دیتا مجهز هستند. چیزی که وجود دارد این است که این کفایت نمیکند، داشتن یک ارتباط دیتا در هر شعبه به معنی شبکه زیرساختی بانکی نیست. به عبارت دیگر، به جای اینکه مجموعه بانکی از مخابرات یک شبکه و یک ابر درزمینه زیرساختی تحویل گیرد، ارتباط را نقطه به نقطه گرفته است.
به این دلیل که سالها این مشکلات زیرساختی بانکی را برخی به گردن مخابرات و برخی به گردن زیرساخت میانداختند!
من هر دو طرف قضیه بودم چه آن زمان که در مخابرات بودم و حالا هم در بانکها هستم. من متوجه شدم که عزیزان بانکی فکر میکنند فقط ارتباط دیتا داشته باشند کافی است و ارتباط دیتا را گرفتند و متوجه این شدند که با این ارتباط دیتا نمیتوان شبکه داشت. از طرف دیگر شبکه را گرفته است و میزان سرویسش بالا رفته است و میخواهد پهنای باند را افزایش دهد.
امکانش وجود ندارد.
دیگری میخواهد پهنای باندش را بالا ببرد و نمیتواند یعنی به این توجه ندارد که شبکه بانکی، شبکه زنده است و یک لحظه قطعی، 100 تراکنش ناموفق را ایجاد میکند. بنابراین اولین بحث ما با مخابرات این بود که باید به ما یک شبکه بدهد. از شما چه پنهان ما باتوجه به ارتباطاتمان با مخابرات یک موافقتنامهای را امضا کردیم.
منظور از ما بانک ملی است یا کل بانکها؟
بانک ملی است. درحقیقت تفاهمنامهای را تنظیم کردیم و دوستان مخابرات شروع به مطالعه آن کردند البته من سعی کردم همه بانکها را درگیر کنم که نهایت بانک مرکزی گفت که در این خصوص مسوولیت با بانک مرکزی است و ما هم ریاست آنها را قبول داریم به همین دلیل در حال حاضر بانک مرکزی مسوولیت آن را بر عهده گرفته است منتهی این یک بحث فنی- تخصصی است. ما به بانک مرکزی کمک میکنیم که این کار را انجام بدهد چون مهم انجام دادن آن است .
توافقنامه در چه موضوعی است؟
مخابرات براساس SLA مورد نیاز بانکها شبکه را باید ایجاد کند چون بانک مرکزی میتواند سفارش دهد و باید هزینههایش رابانکها بدهند حالا بانک ملی باتوجه به اینکه بیشترین شعب و ارتباطات را داشت پیشقدم شد و به مخابرات توصیه کردیم شبکهای که طراحی میکند برای همه بانکها و همه شعب باشد.
تقریبا برای بیست هزار شعبه؟
برای 18هزار شعبه و بقیه شعبی که اضافه میشود. مقداری آهنگ اجرایی آن کند است اما فکر میکنم انشاء… عملیاتی خواهد شد.
درحال حاضر چه اتفاقی افتاده است، همه بانکها به نحوی همکاری میکنند؟
همه بانکها همراهی میکنن و گزارشات را میفرستند منتهی این نوع پروژهها یک متولی میخواهند شاید من هم دوست داشتم با یک اسم دیگری این کار را پیگیری کنم یعنی واقعا به اسم بانک ملی نمیخواستم شروع کنم اما من به طبع اینکه رشتهام ای
منبع : عصر ارتباط