در حاشية نمايشگاه اطلاع رسانى شهر اصفهان
نام ویسنده: بابک نيک فال
بخش مقاله ITiran – نمايشگاه اطلاع رسانى کشور در اصفهان در تاريخ 25/2/1382 با سخنرانى گيراى جناب آقاى مهندس جهانگرد معاون وزير مخابرات در صنعت ICT افتتاح گرديد و به کارها و طرحهاى آيندة شرکت مخابرات ايران در صنعت IT اشاره شد. وقت آن رسيده که از خود بپرسيم که در صنعت ICT شرکت مخابرات ايران و بخش ديتاى اين شرکت اکنون کجا قرار دارند؟ شرکتى که فقط درآمد خالص تلفن يک شهر آن نظير شهر تهران در يک روز بالغ بر دوازده ميليارد ريال است بطوريکه تا 40 روز بعد از موعد نمى تواند حسابهاى خود را جمع آورى کند،در طى اين ده سال که صنعت IT جهان قريب بر چهل سال پيشرفت داشته است اکنون در کجا بسر مى برد، اين شرکت بيش از اينکه به قکر هزينه براى پيشرفت صنعت ICT کشور باشد در فکر صرف هزينه براى ايجاد موانع و قوانين محدود کنندة پيشرفت اين صنعت توسط ديگران به دلايل واهى و تبليغات کاذب است.
در موقعيتى که يکى از معضلات مملکت مشکل کار جوانان مى باشد، در موقعيتى که شبکة ميض ديتاى کشور همانند شبکه هاى ديگر شرکت مخابرات جوابگوى نيازهاى مصرف کنندگان نيست، کور کردن استعدادهاى جوانان، بيکار کردن آنان به بهانة مصالح مملکت درست به نظر نرسيده و مخالف قوانين Fair Play و رقابت سالم مى باشد.
جناب آقاى دکترمعنمدى ، جناب آقاى مهندس جهانگرد، مصلحت مملکت در چيست؟
آيا مصلحت مملکت در اين است که جلو پيشرفت صنعت ديتا در بخش خصوصى با قوانين دست و پا گير گرفته شود، آيا مصلحت در اين است که از شرکتهاى متخصص کشور در زمينة ديتا ، عوض درخواست کمک شکايت شود؟
آيا برادران مخابراتى خبر دارند که اگر مردم از حقوق خود مطلع بودند و از سرويسهاى بى سروسامان شرکت مخابرات به جهت پولى که مى پردازند و سرويس بدى که مى گيرند به قوة قضائيه شکايت کنند حالا اين برادران بايد به چند ميليون شکايت پاسخ داده و چند ميليارد غرامت پرداخت کنند؟ و يا شکايت از شرکتى که با صرف بودجة کلان از عهدة کوچکترين تعهدات خود برنمى آيد مذموم است؟
واقعا شرکت مخابرات از مصلحت ديتاى کشور با خبر است؟
براى نمونه سه سال پيش از پروژة بزرگ شهر اينترنتى کيش با همکارى شرکت مخابرات ايران با تبليغات وسيع باخبر شديم، خوشحال شديم که بعد از مدتها بخش ديتاى شرکت مخابرات وارد حرکت مثبتى شده اما با گذشت سه سال با سفر به کيش مى بينيم که اين شهر از نظر سرويسهاى ديتا و اينترنت در رنج است، در مورد پروژه هاى شهر اينترنتى که مى پرسيم ما را به منطقه اى مى برند که در آن ده کيلومتر زمين کنده شده و فقط دو کيلومتر فيبرگذارى گرديده.
آيا مصلحت مملکت در اين است که در حزيرة مستعدى مانند کيش با يک شرکت لبنانى به نام شرکت TKC در زمينة اينترنت و موبايل قراردادى پنج ساله و مبلغ سرسام آور بسته شود و در عين حال جلو کار جوانان هموطن مستعدى که با فکر و انديشة خود کيفيتى بهتر از شرکت TKC را ارائه مى کنند به بهانه هاى واهى گرته شود؟
واقعا آيا جلو کار شرکتهايى که با بودجه اى حدود يک هزارم بودجة مخابرات کشور سرويسى بهتر از سرويس شرکت مخابرات ارائه مى کنند بايد گرفته شود. اگر مخابرات اينان را خطرى براى ادامة کار خود و به عنوان رقيب خود تلقى مى کند پس به آيندة کارى آن اميدى نيست و بايد در بخش ديتاى کشور و مسئولينى که بيشتر آنان در اين بخش داراى تخصص چندانى نيستند و قدرت رقابت با تکنولوژى روز را ندارند زيرا تفکرشان قدرت هضم چيزى بالاتر از سلکتور را ندارد ،تجديد نظر جدى کرد.
مديرانى که همواره از ملتى که ماليات مى پردازند طلبکارند و قدرت درکشان از ليز لاين فقط اينترنت است و ليز لاين فقط به شرط اينترنت از مخابرات، داده مى شود اما جهت شرکتهاى خصوصى در رابطه با خود، از هيچ کمکى دريغ نمى کنند.
بنابر اين جناب قاى جهانگرد، کسانى که در نمايشگاه بدنبال شما حرکت نموده و از زحمات شرکت مخابرات فقط تمجيد مى کنند، مديران عامل شرکتهايى هستند که از آيندة کارى خود به سبب محدوديتهاى محض شرکت مخابرات و آيندة نامعلوم اين شرکت و قوانين مقطعى يکطرفه و بدون کار کارشناسى آن بيمناکند و نه بيشتر.