سحر دولتشاهی، داریوش و یک ساقی غافلگیرکننده
سحر دولتشاهی از بازیگرانی است که کارنامه متنوع و قابل قبولی از فیلم و سریال در مدیومهای مختلف از تلویزیون و سینما تا شبکه نمایش خانگی از ملودرامهای اجتماعی و آثار پلیسی-جنایی تا کمدی دارد.
به گزارش فیلم نت نیوز، ایفای نقشهای متفاوت در ژانرهای گوناگون که کارنامه بازیگری فرد را پربار میکند، آرزوی اغلب بازیگران است ولی تنها اندکی از آنها به این جایگاه میرسند. تنوع نقش دقیقا همان چیزی است که یک بازیگر خلاق میخواهد تا پتانسیل نهفته خود را تمام و کمال عرضه کند. در سینمای ایران نیز به این دسته از این بازیگران برمیخوریم که وقتی کارنامه کاریشان را ارزیابی می کنیم، از تنوع نقشهایشان فارغ از کیفیت خود فیلم یا سریال شگفتزده میشویم. این اتفاق در نسل جوانتر بازیگران سینمای ایران بیشتر دیده میشود چرا که عطش بیشتری برای ایفای نقشهای متفاوت نسبت به نسلهای قبلی خود نشان میدهند. به ویژه در پنج سال اخیر که پلتفرمهای نمایش آنلاین مخاطبان بسیار بیشتری پیدا کرده و سریالهای تولیدی خود را پشت سرهم روی خروجی پلتفرم خود میفرستند.
سحر دولتشاهی یکی از این دسته از بازیگران است که کارنامه متنوعی از فیلم و سریال در مدیومهای مختلف از تلویزیون و سینما تا شبکه نمایش خانگی دارد. از ملودرامهای اجتماعی و آثار پلیسی-جنایی تا کمدی که تقریبا در همه آنها هم حاصل کارش قابل قبول و چشمگیر بوده است. دولتشاهی در یک سال اخیر در دو سریال که هر دو هم از محصولات پلتفرمفیلمنت به حساب میآیند، ایفای نقش کرده و نقش آفرینیاش نیز مورد توجه تماشاگران آثار فوق قرار گرفته است؛ آن هم در دو نقش متفاوت که هر یک ویژگیهای خاص خود را داشته و در عین حال فضای کافی برای درست درآوردن نقش را داشته است. او که این روزها فیلم سینمایی «مفتبر» را روی اکران دارد، در سریال افعی تهران ساخته سامان مقدم در نقش دکتر مژگان مشتاق تراپیستی ظاهر شده که آرمان بیانی برای بهبود وضع و حال روحیاش پیش او رفته و به مرور سطح رابطهشان نیز از سطح پزشک و بیمار فراتر میرود. دولتشاهی برای ایفای این نقش ابتدا سراغ وجوه بیرونی یک تراپیست رفته و تلاش کرده تصویری آشنا از آنها ارائه دهد که در این مورد موفق بوده است، اما بخش دیگر شخصیت مژگان را لایههای درونی او و ترومایی که از سالها پیش دارد، تشکیل میدهد؛ همان بخش جذاب و سخت نقش که بازیگر باید پوسته بیرونی آن را شکافته و آن را به یک باورپذیری دلچسب برساند. اتفاقی که تا حدود زیادی رخ داده و مژگان مشتاق را به یکی از شخصیتهای کار شده و جذاب افعی تهران تبدیل کرده است.
«داریوش» به کارگردانی هادی حجازیفر که تا به حال یازده قسمت از آن پخش شده، دیگر سریال سحر دولتشاهی در سال جاری است که در آن نقشی یکسره متفاوت با سریال قبلی را ایفا کرده است. زن جوانی به نام ساقی که داریوش برای رسیدن به طلاهایی که داخل چاه منزلشان تصادفی ساختگی به راه انداخته و در عین حال به او علاقمند میشود. ساقی از آن دسته شخصیتهایی است که براساس یک الگوی کلاسیک و با تکیه بر کلیشههای آشنا خلق شده است. زن زبرزرنگ و باهوشی که اندک لایههای درونی در نظر گرفته شده برای او، فضا را برای رودست زدن به تماشاگر فراهم میکند. او از یک سو از پیرمردی مبتلا به آلزایمر نگهداری میکند و از سوی دیگر قرارهای دوستانهای با مردان مسن ثروتمند گذاشته و به نوعی آنها تلکه میکند. ساقی با وجود آن که رگههای خاکستری دارد اما از آن دسته شخصیتهایی است که تماشاگر دوستش دارد. حتی زمانی که رکب غافلگیرکنندهای به داریوش بابت طلاها میزند هم تماشاگر حس میکند که این پایان ماجرا نیست و ساقی برمیگردد که همین اتفاق هم در انتهای قسمت یازدهم رخ میدهد.
دولتشاهی سویه بیرونی نقش را با اتکا بر کلیشههای امتحان پس داده خوب و باورپذیر از آب درآورده و کار سختی هم برای نمایش وجوه درونیاش نداشته است. در عین حال همبازی خوبی هم برای هادی حجازیفر و آتش تقیپور در نقشهای مقابل خود بوده و بدهبستانهای مناسب نیز بین آنها برقرار است برای مثال میتوان به دومین مواجهه داریوش با ساقی جلوی هتل و نیز اندک سکانسهای او و تقیپور در خانه اشاره کرد که محبت مادرانه-دخترانهای در بازی دولتشاهی موج میزند.
به نظر میرسد که سحر دولتشاهی این روزها در بهترین روزهای دوران بازیگریاش قرار داشته و میتواند در کارهای بعدیاش بیش از اینها تماشاگران آثارش را غافلگیر کند.
محمد جلیلوند