دنیای اقتصاد : «پلتفرمهای دیجیتال، سرمایه ملی (National Asset) هستند.» این شاید مهمترین جملهای بود که میلاد منشیپور، مدیرعامل تپسی در نخستین لحظات پس از اعلام خبر واگذاری ۷۰ درصد سهام تپسی به گروه صنعتی گلرنگ در فرابورس بیان کرد. به دنبال توسعه موفقیتآمیز اکوسیستم استارتآپی در ایران که به گفته فعالان طی سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ در حد و اندازه یک دستاورد واقعی در سطح منطقه از آن یاد میشود، انتظار میرفت نخستین ورود استارتآپها به بورس (IPO) خیلی زودتر محقق شود. اما این انتظار برای نخستین استارتآپ بورسی از بهمن ۱۳۹۸ (درخواست پذیرش رسمی در فرابورس) تا پایان سال ۱۴۰۱ (عرضه عمومی سهام) به طول انجامید.
بسیاری از تحلیلگران، اتفاق اخیر را مصداق نخستین تکمیل چرخه عمر استارتآپی در کشور عنوان میکنند که اگرچه دیر، اما بالاخره رنگ حقیقت به خود گرفت. با این اوصاف نخستین تجربه تکمیل چرخه عمر استارتآپی و ابعاد مختلف آن بهانه خوبی است تا به موضوع چالشها و فرصتهای تکرارپذیر کردن آن در اکوسیستم دیجیتال کشور پرداخته و ورود گروههای سرمایهگذاری بزرگ و البته سنتی به حوزه اقتصاد دیجیتال و حرکت در مسیر «پول هوشمند» (Smart Money) در اقتصاد ایران را بررسی کنیم.
اقتصاد دیجیتال به مثابه راه برونرفت
برای کشورهای در حال توسعه اقتصاد دیجیتال در سالهای اخیر نقش یک راهبرد استراتژیک یا شتابدهنده ارگانیک در مسیر توسعهیافتگی را داشته است. کشور ما هم از این مسیر مستثنی نبوده و اگرچه با سرعتی نه چندان بالا در حال رشد است، اما تجربه تپسی گواه خوبی برای قرار گرفتن اکوسیستم در ریل درست است. در واقع باید پذیرفت که اتفاق اخیر درباره تپسی صرفا حادثه نبوده تا بتوانیم به تکرار آن در آینده امیدوار باشیم. در همین راستا میلاد منشیپور، مدیرعامل و همبنیانگذار تپسی در مصاحبه با خبرنگار «دنیای اقتصاد» به اهمیت اقتصاد دیجیتال و قابلیت نقشآفرینی برجسته آن در تولید ناخالص داخلی (GDP) اشاره میکند و میگوید: «نمونه بارز این نقشآفرینی چین است که حدود ۵۰درصد از تولید ناخالص داخلی خود را مدیون بنگاههای اقتصاد دیجیتال است.» اما به نظر میرسد در کشور ما هنوز تکلیف این موضوع در سطح کلان روشن نشده است. هر چند منشیپور بر این باور است که اقتصاد دیجیتال همچنان میتواند برگ برنده و راه برونرفت اقتصاد کلان کشور از بحرانهای کنونی باشد.
به اعتقاد مدیرعامل تپسی اولا توسعه اقتصاد دیجیتال در ایران نسبت به سایر صنایع به سرمایه کمتر و قابلتامین در داخل نیازمند بوده و بازدهی به مراتب بیشتری نیز برای آن متصور است؛ ثانیا با وجود رقابت تنگاتنگ و همهجانبه برای جذب نخبگان و استعدادهای فنی و مدیریتی در این حوزه در سراسر جهان از جمله در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (مِنا)، هنوز پنجره فرصت استعدادهای ارزشمند و قابلاتکا در کشور بسته نشده است. با این همه، از نظر او «موضوع مهاجرت در همه لایهها از نیروهای تازهکار فنی گرفته تا مدیران موفق و با تجربه استارتآپی کاملا جدی است و باید به عنوان یک چالش بزرگ به آن پرداخت».
در ارزیابی نقاط قوت و ضعف کشور در این زمینه، منشیپور همچنان کفه ترازو را به سمت ظرفیتهای موجود سنگین میبیند و میگوید: «جمعیت و پایگاه کاربری (User-base) مناسب، سطح بالای آمادگی و پذیرش دیجیتال در بین کاربران، پنجره فرصت نیروهای مستعد – که البته برای همیشه در دسترس نخواهد بود- و محبوبیت و جذابیت اقتصاد اینترنتی به سبب ناکارآمدی صنایع سنتی در کشور از جمله اصلیترین نقاط قابلاتکای کشور برای تکرار چنین تجربههایی است.» بهعلاوه، او با استناد به موفقیت پلتفرمهای(کسبوکار با مشتری) B۲C در ایران نظیر تاکسیهای اینترنتی، خدمات اقامت و سفر، خردهفروشی آنلاین و… اظهار کرد: «برای ورود به بازارهای منطقهای و توسعه فرامرزی، شرکتهای بالغ اکوسیستم دیجیتال بهترین گزینه هستند که از آنها به عنوان سرمایههای ملی یاد میکنم.»
سد سخت رگولاتوری
چالش رگولاتوری، اگرچه در سالهای اخیر بارها از سوی فعالان اقتصاد دیجیتال و مدیران کسبوکارهای استارتآپی مورد نقد جدی قرار گرفته است، اما منشیپور با تاکید بر ابعادی مهمتر، وجود رگولاتوری در جهان را به عنوان یک امر پذیرفته شده تلقی کرد و گفت: «این اتفاق میتواند در کشور تکرار شود، اما موانع رگولاتوری اصلیترین مشکل فعالان اکوسیستم است.» به باور مدیرعامل تپسی مشکل از جایی شروع میشود که استراتژی مواجهه کشور با این اکوسیستم ارزشآفرین هنوز مبهم است.
از نظر او کشور برای مواجهه تنظیمگرانه با استارتآپها سه استراتژی پیشرو دارد: «اول اینکه بدون برنامهریزی کلان و سیاست خاصی به مسیر فعلی ادامه دهیم، مثل برخی از حوزههای دیگر همچون مد. استراتژی دوم اینکه این اکوسیستم را همعرض با سایر صنایع و حوزههای اقتصادی در کشور در نظر بگیریم و نهایتا استراتژی سوم ناظر بر این است که حساب ویژه و متفاوتی روی این اکوسیستم به عنوان پیشران توسعه اقتصادی باز کنیم که در این صورت باید نگاه رگولاتوری تسهیلکننده و تبعیض مثبت نسبت به استارتآپها باشد.»
به این ترتیب میتوانیم به بهرهمندی از معدود فرصتهای باقیمانده در شرایط فعلی امیدوار باشیم و به نظر میرسد توسعه اقتصاد دیجیتال با هدف تکرار تجربیات موفق در نخستین و ضروریترین اقدام، نیاز به تغییر محسوس در رویکرد راهبردی و قانونگذاری دارد. منشیپور در این مورد معتقد است که با وجود اختلاف بسیار زیاد با برخی از کشورهای منطقه نظیر امارات متحده عربی و قطر از حیث محیط رگولاتوری، اما روند کلی در این حوزه رو به جلو بوده و همچنان در مقایسه با بعضی کشورهای همسایه بهطور خاص عراق، سوریه، پاکستان و لبنان به لحاظ زیرساخت و مستعد بودن شرایط فعالیت بهتر است. هر چند، مقاومت مدیران در برابر پذیرش روندهای جدید نیز موضوعی است که از نظر او در سالهای اخیر مانعی بر سر راه توسعه اکوسیستم بوده است. در این زمینه، چالش قیمتگذاری دستوری و امتناع از پذیرش مفهوم کشف پویایی قیمت در بازار به نظر منشیپور یک مثال برجسته از چالشهای رگولاتوری است: «همه میدانند ورود دولت به قیمتگذاری چالشبرانگیز است و حتی در عرصه عمومی هم زیاد به آن پرداخته شد، اما هنوز شاهد دست و پنجه نرمکردن استارتآپها با این معضل هستیم که نمونه اخیر آن ورود مجدد شهرداری به قیمتگذاری تاکسیهای اینترنتی است.»
غیبت نگاه بلندمدت به سرمایهگذاری
در حالی که در طول سالهای اخیر به دنبال تغییرات نرخ ارز، تورم و تحریم، حجم اقتصاد کوچک شده است، ملاحظات سرمایهگذاری هم بیشتر و سرمایهگذاران محافظهکارتر شدهاند. محمدرضا فرحی، فعال حوزه سرمایهگذاری کسبوکارهای نوپا، هم در سرمقاله هفته گذشته «دنیایاقتصاد» با اشاره به شرایط نابسامان و ناپایدار اقتصاد کلان کشور در سالهای اخیر نوشت: «(در چنین شرایطی) سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی دچار نزدیکبینی میشوند و هرگونه فعالیت اقتصادی که نیازمند طی شدن روند بلندمدت کاشت-داشت-برداشت باشد، دچار وقفه و سکته میشود.» بر اساس گزارش چشمانداز اقتصاد دیجیتال ایران، انجمن سرمایهگذاری خطرپذیر ایران اعلام کرد که سرمایهگذاری در اکوسیستم فناورانه کشور بین آوریل ۲۰۲۲ تا مارس ۲۰۲۳ با ۵۰ درصد کاهش از ۵۱.۶ میلیون دلار به ۲۵.۹ میلیون دلار رسیده است. همچنین میزان سرمایهگذاری در اکوسیستم استارتآپی ایران در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ کاهش ۵۰ درصدی داشته که این موضوع متاثر از شرایط غیر قابل پیشبینی و ناپایدار است و مشخصا اکوسیستم استارتآپی ایران را هم تحت تاثیر قرار میدهد.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که مساله اصلی برای تکرار تجربیات مشابه، سرمایه است. آنها یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت استارتآپهای بالغ برای تکمیل چرخه عمر موفقیتآمیز را بهطور کلی کمبود سرمایهگذاری در حوزه فناوری کشور و بهطور ویژه عدم ورود بازیگران سنتی و بزرگ صنعت به این حوزه میدانند. با این حال، نیما نامداری، مدیرعامل و همبنیانگذار پلتفرم کارنامه معتقد است که اگرچه حجم سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران باید بیش از این باشد، اما از ناحیه تعداد و کیفیت درخواستها نیز مشکلاتی متوجه این حوزه است. به عبارت دیگر، از نظر او بعضا طرحهای خوبی برای دریافت سرمایه به صندوقها ارائه نمیشود و این موضوع بر رغبت و میل سرمایهگذاران برای ورود به این عرصه اثرگذار است.
او که سابقه عضویت در سه صندوق سرمایهگذاری مرتبط در کشور را هم دارد، در توضیح بیشتر این موضوع به «دنیای اقتصاد» گفت: «من در سه صندوق سرمایهگذاری فعالیت کردهام که از بزرگترینهای ایران محسوب میشوند. به نظر من مشکل در کیفیت طرحهای پیشنهادی است. اصولا طرحهای خوبی به سمت ما نمیآید. در سالهای ابتدای دهه ۹۰ صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر خارجی باعث تولد استارتآپهای بزرگ در ایران شدند، اما در چند سال اخیر استارتآپها عملا موفق به جذب سرمایه نشدهاند.»
نامداری با اشاره به اینکه موضوع حکمرانی و رویکرد کلان به مساله سرمایهگذاری و توسعه اکوسیستم در این خصوص بسیار تعیینکننده است، میگوید: «از قیمتگذاری دستوری گرفته تا سختگیری به کسبوکارها و انبوه مجوزها و انواع کنترلهای رسمی و غیررسمی که به سرمایهها و افراد تحمیل میشود، ماحصل کیفیت و نحوه اعمال حکمرانی در کشور است.» او در ادامه درباره آسیبهای نگاه بومی به توسعه اکوسیستم و فقدان چشمانداز بینالمللی گفت: «شاید آسیبپذیر بودن مدلهای کسبوکار شکلگرفته در بازار دیجیتال کشور به ویژه در حوزه خدمات و پلتفرمهای محتوایی نسبت به مقیاسپذیری و فقدان افق توسعه بینالمللی، نتیجه طبیعی و قطعی محلی بودن اکوسیستم است. بهطور خلاصه، محلی بودن اکوسیستم به این معناست که در کشور ما در اثر محدودیتهای مختلف و متنوع فرهنگی-اجتماعی و اقتصاد دستوری (دولتی)، اکوسیستم دیجیتال بهطور نسبتا متفاوتی از سایر کشورها شکل گرفته؛ چیزی که در ادبیات به آن محلیبودن (Local) میگویند.»
منشیپور نیز وزن این موضوع را بسیار جدی و حیاتی ارزیابی میکند و اعتقاد دارد تغییر ذهنیت سرمایهگذاران نسبت به اکوسیستم دیجیتال خیلی مهم است و این اتفاق از طریق تکرار تجربیاتی نظیر اتفاق اخیر و IPO شدن استارتآپها میتواند میسر شود. همچنین به عقیده او، موانع اساسی بر سر راه بورسیشدن شرکتهای فعال در این حوزه قرار دارد که نیازمند تغییر نگرش نسبت به رگولاتوری است.
منشیپور در نهایت با اشاره به این موضوع که تپسی به عنوان یک هلدینگ فناورانه ظرفیت بالایی برای تداوم و چند برابر کردن رشد خود دارد، بار دیگر بورس و مکانیزم فعالیت آن را به عنوان تسهیلگر کلیدی ورود بازیگران بزرگ صنعت به قالبهای ریسکپذیر بازارهای دیجیتال معرفی کرد و گفت: «شفافیت، کشف قیمت و تسهیل معاملات موضوعی است که خودبهخود بسیاری از اختلافنظرها بین خریدار و فروشنده را حل میکند و زمینهساز رقابت بیشتر و ارتقای جذابیت مالی برای سرمایهگذار خواهد بود.»
با وجود اینکه عرضه سهام استارتآپها و شرکتهای فعال در حوزه دیجیتال در قیاس با سایر عرضههای متعارف در بورس متفاوت است، اما با نگاهی به روندهای تجربهشده در جهان میتوان امید داشت که ارزش فناوری و آیندهنگری نهفته در پدیدههای دیجیتال همچنان تداوم پیدا کند و با استقبال روزافزون مردم به عنوان سهامداران خرد و سرمایهگذاران کلان همراه شود.