چرا در تعریف عصر دیجیتال همچنان ابهام وجود دارد؟
رو خانا، سیاستمدار و نماینده کنونی کنگره ایالت متحده آمریکا، در کتاب خود با نام «کرامت در عصر دیجیتال» که به تازگی روانه بازار شده، درک ما از «عصر دیجیتال» را به چالش میکشد. او میپرسد، که چگونه میتوان رونق ایجاد شده توسط فناوری را به طور گستردهتری به اشتراک گذاشت. ممکن است عجیب به نظر برسد که هنوز کسی به طور کامل نمیداند که عصر دیجیتال چیست یا به چه معناست. مجله فوربز با جستوجو در تاریخ به این سوال پاسخ داده است.
انقلاب صنعتی
با نگاهی به آخرین عصر بزرگ بشریت، یعنی عصر انقلاب صنعتی در حدود ۲۵۰ سال پیش، میتوان دریافت که چرا در باب عصر دیجیتال ابهام وجود دارد. با نگاهی به گذشته درمییابیم که هیچ توافقی بین مورخان در مورد آنچه ما تحت عنوان «دوران صنعتی» مینامیم، دیده نمیشود. برخی از مورخان، به طور عمده آن را به عنوان یک پدیده اقتصادی میدانند که در بریتانیا با مکانیزه کردن تولیدات در دهه ۱۷۸۰ شروع شد و در اواسط قرن ۱۹ به اقصی نقاط اروپا رسید. برخی دیگر آن را به عنوان یک پدیده مهندسی و فناورانه میدانند، که با مکانیزه شدن ریسندگی در دهه ۱۷۸۰ و با ارتقا قدرت بخار و افزایش تولید آهن که پس از سال ۱۸۰۰ اتفاق افتاد، شروع شد. همچنین برخی آن را جرقهای برای آغاز دانش مدیریت به عنوان نوعی تخصصی ویژه میدانند. از سوی دیگر، تعدادی از اندیشمندان آن را نتیجه افزایش بهرهوری کشاورزی میدانند که کارگران کشاورزی را آزاد کرد تا در سایر ابعاد اقتصاد استخدام شوند. معدود کسانی هم هستند که دیدگاه «روند تدریجی تاریخ» را اتخاذ میکنند و پیشنهاد میکنند که هیچ دگرگونی ناگهانی رخ نداده است، بلکه ترکیبی از عوامل متعدد در این روند اثر گذار بوده است. در حقیقت هر رشتهای تمایل دارد از دیدگاه خود پاسخی برای عصر انقلاب صنعتی پیدا کند. در نهایت میتوان گفت که تمامی زوایا برای تعریف عصر صنعتی صحیح است اما هیچ یک به تنهایی، پاسخی جامع نیست.
آدام اسمیت و ثروت ملل (1776)
در دهه ۱۷۷۰، پس از آغاز انقلاب صنعتی، تاثیر پیامدهای دوران جدید در جامعه به وضوح دیده میشد. اشرافیانی که در خانههای بزرگ و املاک مجلل زندگی میکردند، در حالی که تمامی کشاورزان مستاجر و زیردست آنها بودند و به دستور اربابان از املاک خود رانده و برای انجام کارهای تکراری و خسته کننده تحت عنوان «شغل»، راهی شهرها میشدند. این تحولات به قدری پیچیده و وحشتناک بود که کمتر کسی جرات اندیشیدن داشت، چه رسد به تشریح و مکتوب کردن آن. با این حال، آدام اسمیت، فیلسوف و اقتصاددان اسکاتلندی، با تالیف شاهکار خود، ثروت ملل (۱۷۷۶)، توانست بخشی از داستان را بازگو و سیر جریان تغییرات را منعکس کند.
اسمیت در کتاب ثروت ملل به تشریح مسائل مختلفی پرداخت. علوم اقتصادی، مباحث مدیریتی، مسائل مالی یا حتی تفاسیری از مسائل اجتماعی در مورد چگونگی انجام امور اقتصادی و نمونههایی از پژوهشهای اولیه در این کتاب به چشم میخورد. بدیهی است که این ترکیب علوم، بهترین کاری بود که اسمیت میتوانست در آن زمان و با توجه به شروع عصر جدید انجام دهد. گرچه طبق عرف، هر کتابی که از زوایای مختلف علوم، مطالبی را در خود جای دهد، در هیچ دستهبندی موضوعی کتاب قرار نمیگیرد و کتاب اسمیت از این قاعده مستثنی نیست. در نتیجه، اگر کتاب ثروت ملل تنها در یک دسته از کتابهای موضوعی گنجانده شده بود، هرگز تأثیری را که اکنون میبینیم از خود بر جای نمیگذاشت. بنابراین به دلیل چندوجهی بودن این کتاب، خوانندگان توانستند پیامدهای عظیم اتفاقی که شروع شده بود را درک کنند.
پس از گذشت چند دهه، چشم اندازها واضحتر شد و برای افرادی که شاهد این تحولات بودهاند، این دوران مانند یک انقلاب بود. بنابراین، در سال ۱۸۱۳، پاتریک کولکوهون، آماردان اسکاتلندی، در «رسالهای در مورد ثروت، قدرت و منابع امپراتوری بریتانیا» نوشت: «اگر پیشرفت تولیدات بریتانیای کبیر در سی سال گذشته را بررسی کنیم، بدون شک، شگفتی سرعت این فرآیند به ویژه از زمان آغاز جنگ انقلابی فرانسه شما را به وجد میآورد. انتظارات با بهبود موتورهای بخار و امکاناتی که با سرمایه و مهارت زیاد توسط ماشین آلات در شاخههای صنعت پشم و پنبه و دیگر شاخهها تقویت میشد، پای را فراتر از هر محاسباتی گذاشت. باید آگاه باشیم که در اوایل دهه ۱۸۰۰، تنها افراد مرفه میتوانستند تأثیر دوران جدید را تجربه کنند و نیم قرن طول کشید تا شهروندان عادی شاهد دستاوردهای عمده باشند.
تبیین عصر دیجیتال
امروزه با ظهور عصر جدید، که به طور معمول برخی آن را به شکل نادرست «عصر دیجیتال» مینامند، انتشار هر کتاب یا مقالهای تنها به بخشهای کوچکی از کل این تحولات بسنده کرده است. نوشتههایی وجود دارد که تنها به فناوریهای جدید و شگفت انگیز عصر جاری پرداخته است، یا نوشتههایی در مورد چگونگی تکامل زندگی ما به چاپ رسیده است. همچنین برخی نوشتارها مهر تاییدی بر این گزاره میزنند که فناوری، کلید اصلی تغییرات مدیریتی است. یا مطالبی در راستای چگونگی دگرگونی مالی شرکتها و بررسی عوامل موثر در شکلگیری بخشهای فردی وجود دارد. نوشتههایی در مورد دستاوردهای بالقوه موجود است و همچنین در مورد شکست بسیاری از شرکتهای فعال در استفاده از این فرصتها، که منجر به «اختلال دیجیتال» میشود، منتشر شدهاند. نوشتههایی در مورد ضرورت به روز رسانی پایههای علم اقتصاد برای انطباق با جامعه یا گامهای اشتباه برندگان دیجیتال و خطرات عصر جدید و همچنین اقداماتی که باید برای تنظیم یا بهبود برخی از تأثیرات منفی انجام شود، وجود دارد. حتی تحقیقاتی در دسترس ما قرار دارد که آینده این پژوهشها و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار میدهد.
اما در نهایت، آنچه لازم است و کمبود آن احساس میشود، نوشتهای است که تصویری منسجم از تمام جنبههای مختلف عصر جدید بهگونهای ارائه کند که بتوان آن را درک و به طور عقلانی با آن برخورد کرد.