پس از یک خواب زمستانی، اروپا در حال جنب و جوش و بیدار شدن است. ایده کارآفرینی در اروپا، زمانی مضحک به نظر میرسید؛ چرا که تمامی کارآفرینان در آمریکا مستقر بودند و رشد و پیشرفت در سایر نقاط جهان غیرممکن به نظر میرسید. اما در قرن هفدهم، اشتیاق شرکت هند شرقی هلند برای سرمایهگذاری به حدی رسید که خواستار به وجود آمدن بازار سهام عمومی شدند. پس از آن در آغاز قرن بیستم، شرکتهای بزرگ اروپایی مانند لورئال، پردرآمدترین امپراتوری زیبایی امروز، و کمپانی مرسک دانمارک، بزرگترین خط کشتیرانی کانتینری، تأسیس شدند. اکثر شرکتهای میتلاستند آلمان، که بیش از نیمی از کارگران این کشور در آنها مشغول به کار بودند، در همان زمان تشکیل شدند. «نشریه اکونومیست» در تحلیلی تاکید کرده که امروزه نیز نمیتوان جذابیت اروپا برای سرمایه گذاران را انکار کرد.
اروپا، قارهای که در اثر دو جنگ جهانی از هم فروپاشید، با وجود رشد بالایی که در نیمه دوم قرن بیستم داشت، کسبوکارهای بسیار کمی را راه اندازی کرد. این قاره هرگز نتوانست اشتیاق خود برای ایجاد کسب و کار با رشد بالا را به واقعیت بدل کند. در سه دهه گذشته، آمریکا چهار شرکت غولآسای گوگل، آمازون، تسلا و فیس بوک-که اکنون به نام متا شناخته میشود را ایجاد کرد که ارزش هر کدام از آنها به بالای یک تریلیون دلار میرسد. در همین حال، ارزش هیچ یک از شرکتهای نوپای اروپایی فراتر از ۱۰۰ میلیارد دلار نرفته است. اسکایپ که یکی از قهرمانان دهه ۲۰۰۰ بود، در سال ۲۰۱۱ به قیمت ۸.۵ میلیارد دلار توسط مایکروسافت خریداری شد. اسپاتیفای امروزه تنها ۴۸ میلیارد دلار ارزش دارد. شرکت SAP، یکی از شرکتهای بزرگ فناوری اروپا که سه سال قبل از مایکروسافت تأسیس شد، امروزه ارزشی کمتر از یک پانزدهم مایکروسافت دارد.
با این وجود، شرایط همواره ثابت نیست. ریسکپذیرانی که میخواهند بر روی گوگل بعدی سرمایه گذاری کنند، به سراغ استارتآپهای اروپایی رفتهاند. اتفاق دیگری نیز رخ داده است؛ کارآفرینان اروپایی که زمانی برای راهاندازی یک کسبوکار به آمریکا پناه میبردند، احتمالا امروزه به جای سیلیکونولی، در خانه مشغول به کارند.
مسیری که سرمایهها در حال طی کردن هستند، نشان از تغییر و تحولاتی در جهان تکنولوژی میدهد. ده سال پیش، شرکتهای اروپایی کمتر از یک دهم کل سرمایههای ریسکپذیر (vc) انجام شده در سطح جهان را داشتند، این در حالی است که سهم اروپا از تولید ناخالص داخلی جهانی کمی بیش از یک چهارم بود. کمپانی تحلیل دیتای دیلروم استدلال میکند که در سال جاری، حجم معاملات در بسیاری از مناطق به ویژه در اروپا افزایش یافته و اکنون قاره سبز حدود ۱۸ درصد از بودجه جهانی VC را جذب کرده است. این بودجه در بالاترین حد خود قرار دارد و ارزش استارتآپهای اروپایی را افزایش داده است. این قاره اکنون دارای ۶۵ شهر منحصربهفرد یا شهرهایی است که یک استارتاپ خصوصی به ارزش بیش از یک میلیارد دلار در دل خود جای دادهاند، که این میزان بیشتر از سایر نقاط جهان است.
با این حال، پیش از این نیز، کمبود بودجه دلیل اصلی عدم سرمایه گذاری در اروپا نبوده چرا که شرایط صندوقهای سرمایه گذاری در اروپا در دو دهه گذشته بدتر از شرایط ایالات متحده نبوده است. با این حال سرمایه گذاران آمریکایی به اروپا به چشم مکانی برای سپری کردن تعطیلات خانوادگی نگاه میکنند نه بستری برای راه اندازی یک کسب و کار. امروز اما شرایط در حال تغییر است و شرکتهای بزرگ آمریکایی راه خود را به سوی اروپا کج کرده اند. سکویا، یک شرکت آمریکایی که از اولین حامیان اپل، گوگل، واتس اپ و یوتیوب بود، سال گذشته اعلام کرد که اولین دفتر اروپایی خود را در لندن افتتاح و شروع به جذب شرکای محلی خواهدکرد.
سرمایه گذاران ریسکپذیر، اکنون، نسلی از استارت آپها را تعقیب میکنند که از مسیری که پیشینیان خود راه انداختهاند، درس گرفتهاند. مایکل موریتز از شرکت سکویا بر این باور است که «اگرچه شرکتهایی مانند اسکایپ و اسپاتیفای ممکن است به گرد همتایان آمریکایی خود نرسیده باشند، اما نشان دادند که میتوان یک شرکت با تکنولوژی موفق را در اروپا راهاندازی کرد و آن را به سرعت ارتقا داد. در نتیجه فکر بدی نیست اگر جوان و باهوش هستید، دانشگاه را ترک کنید و به یک شرکت فناوری بپیوندید، یا ترک تحصیل کنید و یا یک راه دیگر را پیدا کنید.»
ترکیبی از مجریان باتجربه، بانفوذ و بااستعداد باعث رشد گروهی از شرکتهای اروپایی شدند که پس از بحران مالی تأسیس شدند و در حال توسعه تسلط خود بر بازار هستند. اسپاتیفای در پخش موسیقی، کلارنا در خرید اعتباری و یوآیپت در فرآیندهای اتوماسیونی پیشروند که تمامی آنها نیز شرکتهای اروپایی هستند. بازدهی در دنیای فناوری به طور نامتناسب به سمت شرکتها در جریان است و این امر اروپا را به مقصدی جذاب برای سرمایهگذاران جهانی بدل میکند.
اگرچه شرکتهایی مانند اسکایپ و اسپاتیفای ممکن است به گرد همتایان آمریکایی خود نرسیده باشند، اما نشان دادند که میتوان یک شرکت با تکنولوژی موفق را در اروپا راهاندازی کرد و آن را به سرعت ارتقا داد. / مایک موریتز، سکویا
بایستی تاکید کرد که توسعه بسیار فراتر از رونق چند شرکت بزرگ است. خاویر نیل، یک میلیاردر فرانسوی، بنیانگذار و سرمایهگذار حوزه تکنولوژی بر این بارو است که «استمرار تاسیس شرکتها در اروپا نقش کلیدی دارند. این بدان معناست که «کارآفرینان بیشتر، استعدادهای بیشتر، سرمایههای بیشتر، سبب ساز موفقیتهای بیشتر نیز خواهد شد».
همچنین اروپاییهایی که برای استارتآپها کار میکنند، این امکان را دارند که مالک آن کسب و کار شوند. تحلیل اخیر Index Ventures از ۳۵۰ استارت آپ اروپایی نشان میدهد که به طور متوسط ۱۵ تا ۱۷ درصد از شرکتها متعلق به کارمندان هستند. این رقم در مقایسه با پنج سال پیش ۱۰ درصد افزایش یافته است، اگرچه هنوز کمتر از رقم قابل مقایسه ۲۰ تا ۲۳ درصد برای استارت آپهای آمریکایی است. از سوی دیگر، ترندها و جریانات تکنولوژی باعث کاهش هزینهها شده و به بنیانگذاران بالقوه این امکان را میدهد که به جای کالیفرنیا، شرکتهای خود را در اروپا راه اندازی کنند. راه اندازی یک تجارت اینترنتی قبلاً شامل خرید سرور بانکها و فضای ذخیره آنها میشد. ظهور محاسبات ابری به این معنی است که شرکتها میتوانند ساختار پردازش را از ابرهای بزرگ مانند خدمات وب آمازون اجاره کنند و دفاتر کوچکتری را در اختیار بگیرند. شیوع کووید نیز مدیران را مجبور کرده است که برگزاری جلسات و انجام معاملات روی بستر Zoom را بپذیرند که خود باعث کاهش اهمیت نزدیکی جغرافیایی میشود.
دو سوال بزرگ همچنان بر سر رنسانس کارآفرینی در اروپا وجود دارد. اولین سوال، در مورد میزان سرریز سرمایههایی است که از زمان شروع همهگیری به بازارها وارد شده است. از آن زمان، چهار بانک مرکزی بزرگ جهان مجموعاً بیش از ۹ تریلیون دلار پول نقد را وارد سیستم مالی جهانی کردهاند که باعث کاهش بازده اوراق قرضه شده است. این امر سرمایهگذاران را به دنبال بازدهی بیشتر، وارد طبقه داراییهای پرخطرتر کرده است. با عقبنشینی بانکهای مرکزی، شرایط پیشین تضعیف شده است و سرمایهگذاریهای پرریسک اروپا را در معرض خطر قرار میدهد.
سوال دیگر این است که آیا این رونق و توسعه منجر به ایجاد غولهای فناوری آمریکایی به سبک خود در اروپا میشود یا مجموعهای از شرکتهای متوسط را خلق میکنند که توسط خریداران بزرگتر و احتمالاً غیراروپایی تصاحب میشوند. این پرسش به نوبه خود تعیین میکند که آیا لحظه کارآفرینی قاره اروپا بصورت لحظهای شعلهور شده یا چیزی بزرگتر در انتظار آن است.