پس از آنکه امروز معاون فناوری مرکز ملی فضای مجازی اعلام کرد که این مرکز هیچ مخالفتی با افزایش پهنای باند بین الملل نداشته و علت کندی اخیر اینترنت، بیتوجهیهای گذشته در توسعه زیرساختهای لازم است، آذری جهرمی، وزیر پیشین ارتباطات با انتشار حکایتی از مثنوی معنوی، به طور غیرمستقیم به این اظهارات واکنش نشان داد.
در یک ماه و نیم اخیر، کاربران مکررا از اختلال و افت کیفیت اینترنت گلایه داشتهاند تا جایی که سرانجام زارعپور، وزیر وقت ارتباطات، دستور به بررسی موضوع و انتشار گزارش از سوی رگولاتوری و شرکت ارتباطاتزیرساخت داد. گزارشهای منتشر شده از سوی این نهادها چندان گویا و راهگشا نبود و همچنان این اختلالها کم و بیش پاربرجا هستند. حتی در بخشی از صحبتهای یکی از مسئولان رگولاتوری تاکید شد که اپراتورها بالاتر از سطح تعهدشان عمل کرده اند!
در این میان بسیاری از منابع غیررسمی، علت کندی اخیر اینترنت را، صادر نشدن مجوزهای لازم از سوی شورای عالی فضای مجازی برای خرید ترافیک بینالملل عنوان کردند. حال امروز معاون فناوری مرکز ملی فضای مجازی در مصاحبهای صریحا این شائبه را رد و تصریح کرد که مرکز ملی فضای مجازی هیچ مخالفتی با افزایش پهنای باند اینترنت بین الملل ندارد.
تکذیب وجود محدودیت برای خرید پهنای باند
در این زمینه ابوالفضل روحانی معاون فناوری مرکز ملی فضای مجازی در واکنش به گفتههای اخیر درباره محدودیتهای شرکتزیرساخت برای خرید ترافیک بینالملل گفت: پهنای باند اینترنت در کشور نه کاهش داشته و نه منعی برای توسعه آن وجود دارد.
وی در ادامه با مقصر خواندن متولیان پیشین ارتباطات کشور، علت مشکلات اخیر را ضعف زیرساختی خواند و گفت: مسئله اینجا است که به دلیل بیتوجهی چند سال گذشته به توسعه زیرساختهای ارتباطی ثابت و عقبماندگی جدی کشور در این بخش، هر میزان از توسعه پهنای باند اینترنت پس از مدتی پاسخگوی نیازهای کشور نخواهد بود.
روحانی در پاسخ به چرایی اختلالات اخیر در کشور گفت: تنظیمگری وزارت ارتباطات در سالهای اخیر به نحوی بوده که مزیت رقابتی توسعه ارتباطات ثابت در کشور از بین رفته و عمده توسعه کشور بر مبنای ارتباطات سیار بوده است. در چنین شرایطی خواه ناخواه افزایش تقاضا برای دسترسی به محتوا یا خدمات داخلی و خارجی موجب اختلال و کاهش کیفیت دسترسی خواهد شد. مخصوصاً اینکه در دو سال گذشته با فراگیری بیماری کرونا، میزان استفاده از خدمات پرترافیک مثل VODها و آموزش آنلاین به شدت افزایش یافته است. این مسئله کمبودها و توسعه نیافتگیها در زیرساخت ارتباطی کشور را به طور ملموس و به صورت عمومی هویدا کرده است.
وی در پاسخ به چرایی عدم ورود مرکز ملی فضای مجازی به این شکل از توسعه در شبکه ارتباطی کشور توضیح داد: ما از سال ۹۶ توسعه زیرساخت ارتباطی ثابت و تغییر معماری شبکه ارتباطی کشور را به عنوان اولین نیازمندی و مهمترین مطالبه از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات پیگیری میکردیم ولی همراهی مناسبی در این خصوص صورت نمیگرفت.
معاون مرکز ملی فضای مجازی افزود: البته خوشحالیم که جناب آقای دکتر زارع پور، وزیر ارتباطات دولت سیزدهم، توجه و توسعه به ارتباطات ثابت در کشور را به عنوان یکی از اولویتهای کاری خود قرار دادهاند. ارائه دهندگان خدمات ارتباطی کشور هم باید با ایشان همراهی کنند. چون همه از توسعه ارتباطات ثابت منتفع میشوند. امیدواریم که با یک همکاری ملی، هرچه سریعتر این عقبماندگی جبران شود.
پاسخ کنایی و غیرمستقیم جهرمی
با اینحال به فاصله چند ساعت از انتشار این مصاحبه از سوی مرکز ملی فضای مجازی، محمدجواد آذری جهرمی با انتشار حکایتی از مثنوی در کانال تلگرام خود، به این موضوع واکنش غیرمستقیم نشان داد. جهرمی در ابتدای این پیام خود نوشت: «اگر همهی راستها را نمیتوانید بگویید؛ دلیلی نمیشود که دروغ بگویید!»
وی در ادامه به حکایتی با عنوان «پوست دنبه به عنوان راهحل!» اشاره کرد که در آن مردی برای آنکه ثروتمند به نظر برسد، سبیل خود را با پوست دنبه چرب میکند. وی با دروغ، لاف زنی و ظاهرسازی، خود را از دریافت کمک دیگران محروم میکند. تا اینکه سرانجام گربه پوست دنبه را میبرد و مرد میماند و فرصتهای سوخته. به نظر میرسد جهرمی با انتشار این حکایت قصد دارد به لاف زنیهای فرصت سوز مرکز ملی فضای مجازی و دیگر متولیان حاضر در صحنه طعنه بزند و به آنها درباره عواقب این حرکتشان هشدار دهد. زیرا در پایان تصریح کرده است که: «اعتماد سرمایهی بزرگی است؛ آن را نسوزانیم!»
متن منتشر شده از سوی آذری جهرمی در کانال تلگرامی:
مردی فقیر پوست دنبهای را پیدا میکند. آن دنبهی چرب را بر سبیل خود میکشد تا به دیگران نشان دهد تا شب پیش خوراک مفصلی خورده است. سبیلی که با آن پوست دنبه چرب میشود؛ به مرور سند حقانیت مرد فقیری میشود که ادعای ثروت میکند.
مرد فقیری که به اتکاء پوست دنبهای لافزنی میکند؛ همان کسی است که با فریبکاری و دروغاش، تنها خود را از کمک دیگران محروم کرده است.
این داستان در مثنوی معنوی (دفتر سوم) پایانی قابل حدس دارد: پوست دنبه را روزی گربهای خورد! به این ترتیب مرد فقیر لافزن ماند و فرصتهایی که برای حل مشکلات از دست رفته بود.
مولوی اما داستان را با پایانبندی بهتری نقل میکند؛ در حقیقت کودکِ آن مرد فقیر در میانهی جمع، خبر خورده شدن پوست دنبه را با صدای بلند به پدر میدهد. گویا پسرک از اجداد همان کودکی است که در داستان «لباس پادشاه» هانس کریستین اندرسن، با سادگی و صداقتاش فریاد زده بود که پادشاه لخت است.
مولوی اما برخلاف داستان «لباس پادشاه»، به تقابل دروغگویی تبلیغشده و راستگویی افشاکننده مشغول نیست؛ او به فرصتسوزی لافزنیها تاکید دارد؛ او میگوید: «لاف تو ما را بر آتش برنهاد»!
لافزنیهای فرصتسوز!
رسانهها که کارکردشان نمایش واقعیت است، گاه به بازسازی واقعیت یا آنچه با نام فراحقیقت (hyperreality) نیز شناخته میشود؛ میپردازند. از این نگاه رسانهها گاه در جایگاه همان مرد فقیر داستان مولوی مینشینند؛ با همان سبیل چربکردنهای مرد فقیر.
اما در این روزها ساخت واقعیت دروغین، پایاش را از رسانه فراتر گذاشته است. برخی از مصاحبههای سیاستمداران شباهتی بیحد یافته است به سبیل چرب مرد فقیر!
این که رسانهای در جهت منافع ملی کشورش به بازسازی حقیقت بپردازد؛ شاید موضوعی از لحاظ سیاستگذاری یا اخلاقی قابل قبول باشد؛ اما برای سیاستمدار، تنها نشانه فرصتسوزی است.
مهمترین کارکرد سیاستگذار تعیین دستور کارهاست (Agenda Setting). سیاستگذاری که دستور کارها را کنار میگذارد؛ همان مرد فقیر لافزنی است که به قول مولوی مردم جامعه را در آتش دروغاش میسوزاند.
«لافزنی فرصتسوز» همان نقطهای است که ما درد و مشکل را فراموش میکنیم؛ همانجایی که نه تنها مشکل را انکار میکنیم، بلکه با لافی دروغین فرصت حل مساله را نیز از دست میدهیم و چه بسا خود نیز این دستکاری حقیقت ساخته شده را باور کنیم. به قول مولانا «گر نبودی لاف زشتتای گدا»، کریمی پیدا میشد تا «رحم افکندی به ما» یا پزشکی شاید یافته میشد تا «داروی او ساختی»!
این لافزنی فرصتسوز، نه تنها منجر به حل مساله نمیشود؛ بلکه اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را نیز از آن سیاستگذار و جامعه میرباید. به این ترتیب نه تنها مساله اصلی باقی میماند، و فرصت حلاش از دست میرود؛ بلکه دیر یا زود حقیقت آشکار میشود و اعتبار و سرمایه اجتماعی نیز برای حل آن در آینده هم دریغ میشود.
آنچه بیش از هر زمانی به آن نیاز داریم توجه دادن مداوم خودمان و سیاستگذاران به «حقیقت» است، همانگونه که هست. سیاستگذار هر چقدر از Factها و واقعیتها فاصله بگیرد خود را از امکان ایجاد تغییر، اصلاح امور و حل مشکلات دور میکند. سر و کله زدن با واقعیتهای سرد و سخت و بعضاً ناگوار دشوار است ولی تا سیاستگذار خود را راضی نکند که چارهای جز دور انداختن دنبهها ندارد و سبیل چرب برای او نان و آب نمیشود، مشکل حل نخواهد شد.
اعتماد سرمایهی بزرگی است؛ آن را نسوزانیم!