سه انتظار کارمندان از محل کار
هر زمان که راجع به شرایط و ارزشهای شغلی صحبت میکنیم، غیرممکن است که یکی از افراد همان جمع به هرم معروف در این زمینه اشاره نکند. این هرم در اصل تئوری ارائه شده توسط »آبراهام ماسلو» است که معتقد بود همهی انسانها سلسلهای از نیازهای ذاتی را در درونشان دارند. در این تئوری آمده هنگامی که نیازهای روانشناختی و رفاهی شخص تامین شد، سپس خواهان عشق و تعلق خواهد شد و در ادامه هم نیازمند اعتماد به نفس و اعتبار و درپایان نیز جویای خودآموزی خواهد شد. اما این هرم در اصل حدود 1.5 قرن پیش طراحی شده و روانشناسان اخیرا به این نتیجه رسیدهاند که این هرم به تغییر و تحول اساسی نیازمند است.
زمانی که چند دهه اخیر در زمینه علوم اجتماعی را بررسی و مطالعه میکنید، به این نتیجه میرسید که نمیتوان با قسمت ابتدایی تئوری ماسلو مخالفت کنید. اگر نیازهای اولیه و اساسی شخص تامین و مهیا نشود به سختی میتواند بر روی دیگر مسائل تمرکز کند و تواناییهای خود را پرورش دهد. برای مثال اگر شغلی دارید که درآمد آن کافی نیست و شبها تا صبح در فکر و خیال نداشتههایتان هستید، مطمئنا زمان زیادی را صرف خودآموزی نخواهید کرد چراکه نیازهای اولیه شما مهیا نشده است.
با این حال زمانی که ماسلو این تئوری خود را مطرح کرد، شرکتها، کارخانهها و ادارات قادر به تامین نیازهای اولیه روانشناسی و رفاهی کارمندان خود نبودند. اما امروزه بسیاری از شرکتها و سازمانها نه تنها نیازهای اولیه بلکه تقریبا تمامی نیازهای کارمندان خود را از جهات مختلف تامین میکنند که از جمله آنها میتوان به وعدهها غذایی، باشگاههای ورزشی و وسایل رفاهی و سرگرمی اشاره کرد. بنابراین افرادی که در این چنین شرکتها و سازمانها مشغول کار هستند، درگیری و دغدغههای ذهنی بسیار کمتری در مقایسه با کارمندان در دهههای گذشته دارند.
اگر ماسلو امروز زنده بود!
اگر ماسلو امروز زنده بود و قرار بود هرم معروف خود را دوباره از نو طراحی و ارائه کند چه تغییراتی در آن ایجاد میکرد؟ این سوالی است که قصد داریم پاسخ آن را در فیسبوک، یکی از بزرگترین و مشهورترین شرکتهای دنیا پیدا کنیم و در این راه از یک تیم آنالیز هم کمک گرفتهایم. کارمندان فیسبوک در سال 2 مرتبه در نظرسنجی طراحی شده شرکت میکنند. در این نظرسنجی از کارمندان خواسته میشود آنچه را که بیشتر از هرچیزی در محیط کار برای آن ارزش قائل بوده و نیازمند آن هستند را نام ببرند. پس از بررسی مکرر صدها هزار پاسخ مختلف، در پایان موفق شدیم این 3 معیار اساسی از نظر کارکنان را کشف کنیم: حرفه، محیط کار و انگیزه.
حرفه
در اصل همان شغل افراد میشود: یک شغل مناسب که به افراد استقلال بدهد و این امکان را بهوجود بیاورد که شخص از تواناییهایش در محیط کار استفاده کند و همچنین پیشرفت و یادگیری او را به نحو مثبت افزایش دهد. این گزینه اصلیترین نیاز ذاتی در بین افراد بهشمار میآید.
محیط کار
به مردم اطراف مربوط میشود: محترم شمرده شدن، مورد توجه واقع شدن و شناخته شدن توسط دیگران انتظاراتی هستند که کارمندان در این نظرسنجی به آنها به عنوان گرینههای اصلی در بخش محیط کار اشاره کرده بودند. این معیار در اصل حس ارتباط و تعلق افراد را تشکیل میدهند.
انگیزه
انگیزه هم به هدف مربوط میشود: داشتن این حس که میتوان موثر واقع شد، هم جهت بودن با اهداف و ماموریتهای شرکت و باور داشتن اینکه فعالیتهای آنها تاثیر مثبتی در اجتماع و سراسر دنیا دارد، از نیازهایی بودند که کارمندان در بخش انگیزه به آنها اشاره کرده بودند.
این 3 گزینه که در بالا به آنها اشاره کردیم در اصل یک توافق روانشناسی را تشکیل میدهند. این توافق روانشناسی یک سری انتظارات و ملزمات نانوشته در محل کار هستند که کارمندان و کارفرمایان از همدیگر انتظار اجرای آنها را دارند. زمانی که این انتظارات بهطور کامل برآورده شود، افراد میتوانند با تمام قدرت و توانایی خود در محل کار حضور پیدا کنند و وظایفشان را به بهترین نحو ممکن اجرا کنند. اما زمانی که این انتظارات و توافقات عملی نشوند، افراد هم تعهد و رضایت کمتری در محل کار از خود نشان میدهند که در نتیجه آن تلاششان کمتر و عملکردشان ضعیفتر از قبل خواهد شد.
در گذشته شرکتها سیاست و فرهنگ محیط کاری خود را تنها بر پایه یکی از این 3 اصل بنا میکردند. برای مثال سازمان میتوانست شخص را با اختصاص یک شغل خوب یا یک محیط کاری مناسب و یا یک هدف خوب به او استخدام و ترغیب کند اما نتایج نظرسنجیهای جدید نشان میدهد که امروزه کارمندان چیزی بیشتر از یک گزینه را میخواهند. در جدیدترین نظرسنجی انجام شده بیش از 25 درصد کارکنان معتقد بودند که هر 3 مورد یعنی حرفه، محیط کار و انگیزه به یک اندازه اهمیت دارند در حالی که در گذشته تنها یکی از این 3 مورد برای کارکنان در اولویت قرار داشت. ضمنا حدود 90 درصد کارکنان شرکت کننده در این نظرسنجی حداقل 2 مورد از 3 مورد بالا را به عنوان مهمترین معیارها انتخاب کرده بودند.
در پایین میزان اهمیت دهی کارکنان به 3 اصل حرفه، محیط کار و انگیزه بر اساس سن و از طریق نمودار نمایش داده شده است.
در این نمودار میبینیم که افراد با سن بالاتر، بیشتر از سایرین به گزینه سوم یعنی انگیزه و اهداف اهمیت میدهند. در کنار این حقیقت، نتایج نشان میدهند که افراد جوانتر اهمیت کمتری به انگیزه و اهداف میدهند و در درجه اول به حرفه یعنی گزینه 1 اهمیت میدهند. در حقیقت، افراد 55 ساله و بالاتر تنها گروهی بودند که انگیزه و هدف را از 2 گزینه دیگر یعنی محیط کار و حرفه مهمتر میدانند. این مسئله نشان میدهد زمانی که افراد از میان سالی عبور میکنند، خدمت به جامعه را مهمتر از هرچیزی تلقی میکنند و در مقابل افراد جوانتر بهبود تواناییهای فردی و حرفه خود را در اولویت قرار میدهند.
با این حال تفاوت انتظارات و اولویتها در بین کارکنان جوان و مسن بسیار ناچیز است. ضمنا نتایج بهدست آمده در بین کارکنان با وضعیت رفاهی مختلف هم چندان تفاوتی نداشت و چه آنهایی که انتظاراتشان در محیط کار برآورده شده بود و چه آنهایی که از کمبود امکانات و مشوقها در محیط کار رنج میبردند، همگی این 3 معیار را با ترتیب مشابه انتخاب و ارزشگذاری کردند. در ادامه نیز پس از اینکه نتایج نظرسنجی را با توجه به محل زندگی افراد بررسی کردیم باز هم به این نتیجه رسیدیم که حرفه، محیط کار و انگیزه همچنان مهمترین و با ارزشترین معیارهای کارکنان در سراسر نقاط دنیا محسوب میشوند.
لازم به ذکر است که نتایج این نظرسنجی بر اساس زمینه فعالیت افراد در فیسبوک هم نتایج مشابه را نشان داد:
ماسلو میگوید: «اگر بتوانیم نیازهای یک شخص را درک کنیم، میتوانیم بگوییم یک دستاورد روانشاختی بزرگ را کسب کردهایم.» نتایج نظرسنجی بالا انتظارات افراد از محل کارشان را به وضوح نشان میدهد و میتوان گفت تقریبا تمامی افراد انتظارات مشترک و مشابهی از کحل کار و کارفرمای خود دارند. زمانی که بحث از یک شغل ایدهآل میشود، تقریبا تمامی افراد از حرفه، محیط کار مناسب و انگیزه صحبت میکنند. بنابراین چه 20 ساله باشید چه 60 ساله، چه مهندس فنی شرکت باشید چه مسئول فروش و چه در سائوپائولو زندگی کنید چه در ایالت دیترویت، این 3 مشوق همچنان در صدر اولویتها و انتظارات شما از محیط کار قرار خواهد داشت. امیدواریم این 3 اصل در محیط کار برای شما هم برآورده شده باشد.
منبع: HBR
منبع : آیتیایران