معنای متفاوت «باهوش بودن» در عصر هوش مصنوعی
نام نویسنده: Ed Hess
اندرو ان.جی (Andrew NG) دانشمند چینی-آمریکایی علوم کامپیوتر، هوش مصنوعی را به اختراع برق تشبیه میکند، چراکه به نظر او این مقوله برای انسانهای امروز مرحله گذاری را شکل میدهد که برق برای گذشتگان ما به وجود آورده بود. میتوانم تصور کنم که برق در آن زمان چقدر برای آنها رمزآلود، ترسناک و حتی شوکهکننده بود. همانطور که اکنون هوش مصنوعی نیز برای بسیاری از ما همین حس را تداعی میکند.
از نظر اندرو، اسم هوش مصنوعی به خوبی تعبیر نشده است. اختراع برق، دنیا را متحول کرد و شیوه حملونقل، تولید، کشاورزی و بهداشت را بهبود بخشید. هوش مصنوعی نیز قرار است اثر مشابهی داشته باشد. تکنولوژی اطلاعات، جستوجوی وب و تبلیغات در حال حاضر با هوش مصنوعی قویتر شدهاند. این هوش مصنوعی است که این روزها برای خیلی از مردم در سراسر دنیا تصمیم میگیرد که آیا واجد شرایط دریافت وام هستند یا نه. هوش مصنوعی به ما کمک میکند پیتزا سفارش دهیم و زمانی را که باید منتظر بمانیم برای ما تخمین میزند. حوزههای دیگری که تحت تاثیر هوش مصنوعی قرار میگیرند، عبارت است از: تکنولوژی مالی، لجستیک، سلامت و امنیت. هوش مصنوعی در حال حاضر به بسیاری از تعاملات امروز ما قدرت میبخشد. وقتی به برنامه «سیری» دستور میدهید و توصیههای نتفلیکس را دنبال میکنید، میدانید که این تعاملات با سیستمهایی اداره میشوند که از حجم انبوهی از داده برای پیشبینی نیازهای شما استفاده میکنند. این بازار رو به رشد است. تحقیقات شرکت پژوهشی IDC پیشبینی میکند تا سال 2020 هوش مصنوعی درآمدزایی در سطح جهانی را به بیش از 47 میلیارد دلار میرساند، درحالیکه این رقم در سال 2016 تنها 8 میلیارد دلار بوده است.
دانشمندان همچنین پیشبینی میکنند که اتوماسیون بخشهای خدماتی و مشاغل حرفهای در ایالات متحده، بیش از 10 برابر بیشتر از تعداد مشاغل تولیدی خواهند بود که تاکنون به شکل اتوماتیک درآمدهاند. این مساله به احتمال زیاد برای ما بسیار تکاندهنده است. با این حساب، ما در جهت آماده شدن برای دنیای جدید چه اقداماتی باید انجام دهیم؟ هوش مصنوعی رقیبی سرسختتر از هر انسانی خواهد بود و ما خواسته یا ناخواسته در یک مسابقه آشفته خواهیم بود تا خود را در این قاب بگنجانیم. این موضوع مستلزم آن است که مهارتهای دانشبنیان و احساسی خود را در سطح بسیار بالاتری نگه داریم. بسیاری از متخصصان بر این باور هستند که هنوز برای مشاغلی که دارای اهمیت زیادی هستند، خلاقیت بیشتری میطلبند و نیاز به تفکر نوآورانه دارند و همچنین مشاغلی که مستلزم حضور احساسی برای برآوردن نیاز انسانهای دیگر است، به وجود بشر نیاز است.
مشکل بسیاری از ما این است که در این مهارتها دارای برتری نیستیم و علت آن در طبیعت دانشپژوه و احساسات شرورانه ما نهفته است: ما متفکرانی هستیم که به دنبال تایید شدنیم و استدلالگرانی هستیم که تدافعی به دنبال برآوردن حس امنیت خود هستیم. ما باید بر این تمایل به شر خود غلبه کنیم تا بتوانیم مهارتهای تفکر، گوش دادن، ارتباطگیری و همکاری را به سطوح بالاتری برسانیم. من معتقدم که فرآیند این ارتقا، از تغییر تعبیری که از آن بهعنوان «باهوش بودن» یاد میکنیم، شروع میشود. تا امروز بسیاری از ما با «باهوشتر بودن» از دیگران آن گونه که از نتایج امتحانات در سالهای اولیه مدرسه آغاز میشود، موفقیت کسب کردهایم. همیشه افراد باهوش آنهایی بودهاند که بالاترین نمرات را با کمترین اشتباه به دست آوردهاند.
هوش مصنوعی این مفهوم را تغییر میدهد، چرا که هیچ راهی وجود ندارد که بشر بتواند بر آن مستولی شود؛ به عنوان مثال، سوپرکامپیوتر واتسون IBM. ماشینهای هوشمند میتوانند سریعتر و بهتر از ما انسانها اطلاعات را پردازش، ذخیره و بازیابی کنند. به علاوه، هوش مصنوعی میتواند سریعتر از ما الگوها را با هم تطبیق دهد و ارائههای جایگزین و وسیعتری از ما ایجاد کند. هوش مصنوعی میتواند حتی سریعتر یاد بگیرد. در عصر ماشینهای هوشمند، تعریف قدیمی ما از آنچه یک شخص را باهوش نشان میدهد، هیچ معنایی نخواهد داشت. به یک تعریف جدید از باهوش بودن نیاز است؛ تعریفی که سطح بالاتری از تفکر انسان و حضور احساسی او را ارتقا دهد. شخص باهوش در دنیای امروز، آن گونه که میدانید یا میشناسید تعریف نمیشود، بلکه تعریف او به کیفیت تفکر، گوش دادن، برقراری ارتباط، همکاری و یادگیری وابسته است و این حرکت ما را قادر خواهد کرد تمام تمرکز و تلاش خود را بهکار بگیریم تا مهارتهای دانشپژوهی و احساسی خود را به سطوح بسیار بالاتری ارتقا دهیم.
ما زمان بیشتری را صرف آموزش خود برای داشتن ذهن باز و بهروز کردن باورهایمان در پاسخ به دورههای جدید خواهیم کرد. ما تمرین خواهیم کرد که بعد از اشتباه، خود را تنظیم کنیم و سرمایهگذاری بیشتری در مهارتهایی خواهیم کرد که بهطور سنتی با هوش مصنوعی در ارتباط هستند. باهوش بودن در دنیای جدید یعنی تلاش برای غلبه بر دو مانع بزرگ: تفکر بحرانی و همکاری تیمی. یعنی منیت ما و ترسمان. با انجام این اقدامات، راحتتر میتوانیم حقیقت را همانگونه که هست برداشت کنیم، نه آنگونه که دلمان میخواهد باشد. به عبارت سادهتر، باید فروتنی را بپذیریم. اینگونه است که ما انسانها در دنیای تکنولوژی هوشمند، ارزش خلق خواهیم کرد.
منبع: HBR
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد