گفت و گو با مدیر ۶۵ ساله و فعال مایکروسافت
: «جان تامپسون» خلاصهای از نماد «سیلیکون ولی» نیست؛ او این روزها بیشتر به خاطر نقشش بهعنوان رئیس هیات مدیره شرکت مایکروسافت شناخته میشود که از حدود یک سال پیش و زمانی که «ساتیا نادلا» مدیرعامل این شرکت شد، آن را به عهده گرفته است. تامپسون احتمالا برای سالها بعدهم بهعنوان مدیرعامل سابق شرکت Symantec شناخته میشود که این شرکت را برای یک دهه مدیریت کرد و درآمدش از 600 میلیون دلار برای یک سال به 6 میلیارد دلار برای یک سال در سال 2009 که بازنشسته شد، رسید. به این ترتیب او به یکی از پردرآمدترین مدیران عامل دنیای تکنولوژی تبدیل شد. او همچنین قبل از رفتن به شرکت Symantec، در شرکت IBM به مدت 28 سال کار کرد و در نهایت بهعنوان مدیر کل IBM آمریکا انتخاب شد. با این حال اما تامپسون در سن 65 سالگی همچنان یک شغل روزانه بهعنوان مدیرعامل یک استارتآپ به نام Virtual Instruments دارد.
در طول همه این سالها تامپسون بارها و بارها با انتقادهای مختلفی از خرید اشتباهی شرکتVeritas با قیمت 5/ 13 میلیارد دلار برای Symantec گرفته تا تلاش برای نفوذ در اعضای هیات مدیره برای رهبری مایکروسافت، مواجه بوده است. در همین راستا مجله بیزینس اینسایدر اخیرا با جان تامپسون درباره زندگی و کارش صحبت کرده است که آن را در اینجا میخوانیم:
درباره دوره کاریتان بگویید. شما مدیرعامل یک استارتآپ هستید و همچنین ریاست هیاتمدیره غول نرمافزاری جهان یعنی مایکروسافت را هم به عهده دارید. احساستان درباره اینها چیست؟
من دوره کاری بسیاری خوبی داشتهام. برای همه پیش نمیآید که همه کارهایی که من انجام دادهام را انجام بدهند، همه چیز از کار در یکی از بزرگترین و بهترین شرکتهای صنعتی جهان یعنی IBM گرفته تا یکی از اعضای استارتآپی با سرعت رشد بسیار بالا یعنی Virtual Instruments بودن. این در حالی است که من هرگز انتظاری بیش از آنکه یک کارشناس فروش در IBM باشم، نداشتم. این بهترین حالتی است که میتوان تصورش را کرد.
از نظر فیزیکی چطور میتوانید همه اینها را مدیریت کنید؟
فکر نمیکنم آنها با یکدیگر تداخل داشته باشند. باید مطمئن باشی که تفاوت میان مدیرعامل و رئیس هیات مدیره بودن را کاملا متوجه شدهای. مدیرعامل، یک شرکت را به صورت روزانه مدیریت میکند و وظیفه رئیس هیات مدیره این است که رابطه میان اعضای هیات مدیره و تیم مدیریتی، اعضای هیات مدیره و بعضی از سرمایهگذاران را مدیریت کند. شغل من در مایکروسافت که ساتیا نادلای جوان اولین تجربه مدیرعاملی را در آن دارد، اهمیت زیادی دارد. من مدیرعامل یک شرکت تکنولوژی سهامی عام بودهام و به همین دلیل زمان زیادی را برای انتقال تجربیاتم به او صرف میکنم. فکر می کنم این کار هم برای او و هم برای من مفید است، چون بعضی از کارهایی که نادلا میکند، مسائلی هستند که من هم باید با آنها در استارتآپ کوچکم سر و کار داشته باشم. با این اوصاف است که نقش من در مایکروسافت جالب است و من از آن لذت میبرم.
«مارک بینوف» مدیرعامل شرکت Salesforce.com میگوید که شما نقش کلیدی در آنچه بهعنوان مایکروسافت جدید و بهتر با رقبایش مانند Salesforce.com شناخته میشود، دارید. چطور این نقش را ایفا میکنید؟
خب قبل از هر چیز، مارک یکی از دوستان بسیار قدیمی من است. ما اولین بار یکدیگر را زمانی که من در IBM بودم و او در Oracle بود، ملاقات کردیم. وقتی ساتیا بهعنوان مدیرعامل مایکروسافت انتخاب شد، یکی از چیزهایی که به او گفتم این بود که ما باید زمانی را برای ایجاد رابطه با دیگر شرکتهای سیلیکونولی صرف کنیم و شاید بهتر باشد با یک میهمانی شام کوچک برای گردهمایی مدیران سیلیکون ولی شروع کنیم. به این ترتیب ما حدود 8 یا 9 نفر از این مدیران را به رستورانی دعوت کردیم تا با ساتیا درباره کارهایی که میخواهد در مایکروسافت انجام بدهد، صحبت کنند. مارک هم یکی از این مدیران بود که او را دعوت کردیم، چون فکر میکنم میتواند ایدههای خوبی برای کمک به ما داشته باشد. در این گردهمایی مدیران عامل شرکتهای Dropbox، Adobe، eBay و Seagate هم حضور داشتند. در واقع داشتن رابطهای باز و آزاد با دیگران مدیران دره تکنولوژی اهمیت زیادی دارد و به نظر میرسد ساتیا این مفهوم را به خوبی درک کرده است.
کمی درباره کار کردن بهعنوان یک مدیر مسن بگویید. این روزها دیگر مدل قدیمی IBM که در آن باید در سن 60 سالگی بازنشسته میشد، وجود ندارد. در حال حاضر مدیران عامل بسیاری از شرکتها تا نیمه دهه شصت سالگی یا حتی اوایل 70 سالگی کار میکنند. کار در چنین سنینی آن هم در سیلیکون ولی که فرهنگ جوان دوستی دارد، چه حسی دارد؟
خب نمیتوانیم این واقعیت را انکار کنیم که جوانی سطح معینی از انرژی را برای انجام کارها در اختیار انسان قرار میدهد، چیزی که ممکن است یک فرد 65 ساله آن را نداشته باشد. زمانی که IBM در حال سیاستگذاری بود، شاید فکرش را نمیکرد که امثال ما بیشتر از 60 سال هم عمر بکنیم! به نظر من این درست نیست که اگر کسی به شصت سالگی رسید، باید آن را کنار بگذاریم. طول عمر متوسط برای هر فرد بزرگسال در این کشور احتمال به نزدیک 80 تا 83 سال میرسد. بنابراین اگر شما در 60 سالگی بازنشسته شوید، باید 23 سال را در بیکاری و بطالت بگذارنید که این به نظرم واقعا خستهکننده است.
گویا شما بعد از بازنشستگی از Symantec، تقریبا تصادفی و ناگهانی بهعنوان مدیرعامل Virtual Instruments انتخاب شدید. این اتفاق چطور رخ داد؟
زمانی که از Symantec بیرون میآمدم، فکر میکردم که فاز بعدی دوره کاریام بیشتر به سرمایه گذاری و حضور در شرکتها بهعنوان مشاور هیات مدیره مربوط خواهد شد. به این ترتیب
Virtual Instruments یکی از اولین سرمایه گذاریهای بود که من در اواخر سال 2008 و اوایل سال 2009 انجام دادم. به این ترتیب در آوریل سال 2009 به هیات مدیره این شرکت پیوستم، درست زمانی که از مدیرعاملی Symantec بازنشسته شده بودم. در آن سال ما مثل هر شرکت نوپای دیگری موانع مختلفی را پشت سر گذاشتیم. به این ترتیب نیاز به تغییر مدیریت داشتیم و من فکر کردم که خب کسی حاضر نیست دستش را بالا ببرد، پس من کار مدیریت را برای یک دوره 90 تا 120 روزه به عهده گرفتم تا زمانی که یک مدیرعامل جدید پیدا کنیم و سپس تصمیم بر این شد که من در این سمت بمانم.
در حال حاضر برنامهای برای بازنشستگی ندارید؟
تا زمانی که اعضای هیات مدیره از تجربیات من استفاده میکنند، میخواهند که من در این سمت باقی بمانم.
تسهیلات مورد علاقه شما در شرکتتان چیست؟
غذای رایگان، قطعا. من هر روز در مایکروسافت صبحانه میخورم. سوسیس، بیکن، تخم مرغ و نان تست فرانسوی بهترین خوراکیهایی هستند که میتوان برای صبحانه خورد.
منبع : دنیای اقتصاد