استارتاپ

سرمایه‏ گذاران ریسک‌پذیر نیاز جنبش استارت آپی ایران

نام نویسنده: سونیتا سراب پور

همه چیز از یک ایده کوچک شروع می‏شود. یک ذهن خلاق همین ایده را در خود پرورش می‏دهد تا بتواند آن را به کسب‌و‌کار پرسودی تبدیل کند.

اما همین ایده به تنهایی نمی‌تواند تضمینی برای موفقیت باشد چرا که اگر سرمایه لازم برای رشد این ایده وجود نداشته باشد، می‏تواند طرح را در کمتر از ثانیه‏ای با شکست مواجه کند. مثال‏ها در این زمینه زیاد است. وقتی به اطراف خود نگاه کنید می‏توانید نمونه‏هایی از این ایده‏های شکست خورده را ببینید. حتما اطراف شما نیز افرادی با ذهن خلاق حضور دارند که در نهایت طرح‏های ذهنی‌شان به خاطر نبود سرمایه به جایی نرسیده است. علی فتوت، استادیار دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف و مدیر عامل شرکت الکترونیکی، ارتباطی کاوش کام آسیا از جمله کارآفرینان حوزه ICT است که پرورش ایده بدون وجود سرمایه لازم راغیر منطقی می‏داند. او که سال‏ها است از نزدیک با فعالیت کارآفرینان داخلی و خارجی آشنا است، بزرگ‌ترین مانع کارآفرینی و رشد شرکت‌های استارت‏آپی در ایران را نبود سرمایه‏گذاران ریسک‏پذیر می‏داند. این دانشیار دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف معتقد است تا زمانی که دولت با یک برنامه‏ریزی منطقی و تزریق سرمایه به حوزه فعالیت شرکت‌های استارت‏آپی اقدام نکند و براساس پارامترهای تئوری جلو نرود، جریان پرانرژی فعالیت‏ شرکت‌های استارت‏آپی در کشور کمتر از آنچه تصور شود به باد خواهد رفت.

به‌عنوان یک کارآفرین و استاد دانشگاه در حوزه فناوری اطلاعات، فضای کارآفرینی ایران را چطور ارزیابی می‏کنید؟

من فقط در مورد كارآفرينى در بخش فناورى اطلاعات و مخابرات صحبت مي‌كنم. ما در ایران در مورد کارآفرینی مشکلات خیلی زیادی داریم. خوش‏خیالی است که تصور کنیم در کشور ما در وضع موجود یک نهضت کارآفرینی شروع شده است. کارآفرینی چند جنبه دارد. اولین جنبه وجود یک ایده است. در این بخش با توجه به فضای باز اطلاعاتی که در دنیا به وجود آمده و با توجه به فعالیت‏های خوب دانشگاه‌ها می‏توانم بگویم که با مشکلی مواجه نیستیم. جنبه دوم مربوط به وجود سرمایه لازم برای شروع یک کار است؛ این سرمایه باید یا از بخش دولتی یا از بخش خصوصی تزریق شود. بخش خصوصی ما در شرایط موجود نه هنوز فهمی در مورد کارآفرینی شرکت‌های نوپا و سرمایه‏گذاری ریسک‌پذیر دارد و نه آمادگی ورود به این جنبه از کار را دارد. در دولت آقای خاتمی سرمایه‏گذاری در این زمینه صورت گرفت که نتایج موفقی داشت.

این سرمایه‏ گذاری‏ها از طرف دولت‏های بعدی هم ادامه پیدا کرد؟

متاسفانه در سیستم دولتی ما در مورد تکنولوژی اصلا درک صحیحی وجود ندارد. مسوولان اجرایی، نمایندگان، وزرا و… تفاوت بین صنعتLow Tech‏ وMedium Tech‏ و High-Tech‏ را نمی‌دانند. به محض اینکه راجع به سرمایه‌گذاری دولتی یا کمک دولتی صحبت می‌کنیم مثال ایران‌خودرو و شرکت‌های خودروسازی که Medium Tech‏ هستند را پیش می‌کشند و این گونه طرح‌ها را شکست خورده اعلام می‏کنند. با توجه به این شرایط ما به هیچ وجه نباید انتظار موفقیت در این حوزه را داشته باشیم.

در دولت یازدهم مجموعه کارهایی برای رشد شرکت‌های دانش‌بنیان شده‏ است، این حرکات را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

معاونت علمی دولت یازدهم نسبت به معاونت‌های علمی گذشته دید بسیار بازتری دارد اما باز هم این طرز فکر را دارند که می‌خواهیم چند هزار شرکت دانش‌بنیان داشته باشيم که به اعتقاد من صحیح نیست. در دوره معاون علمی دولت گذشته گفته شده بود که اگر

10 هزار شرکت دانش بنیان داشته باشیم و هر کدام یک میلیون دلار صادرات داشته باشند ببینید چقدر درآمد کسب می‌کنیم. مشكل كار اين است كه مسير كاملا معكوس است؛ به جاى شناسایى و توجه به ٢٠ یا ٣٠ شركت مستعد كه در هر زمينه داريم، رفته‌ايم دنبال تعريف و تشكيل شركت‌هاى دانش‌بنيان يعنى دقيقا عمليات معكوس.

 اوج فعالیت شرکت‌های دانش‌بنیان و شرکت‌های نوپا از کجا شروع شد؟ و چه عواملی در موفقیت آنها موثر بوده است؟

اوج قضیه شرکت‌های دانش‌بنیان و شرکت‌های نوپا به Silicon valley‏ آمریکا برمی‌گردد. خانم دکتر آنلی ساکسینی که رئیس دانشکده Berkeley School of Information‏ هستند، در پنجم دسامبر سال 2014 در جلسه Harvard‏ Business Review‏ به‌عنوان سخنران دعوت شده بود. ايشان كتابى دارند با عنوان مزيت منطقه‌اى (Regional Advantage, Route128‏). كتابی در خصوص عوامل رشد Silicon Valley‏. به باور ایشان ایده و ایده‏پروران نقش مهمی در رشد این منطقه داشته‌اند. در کنار اینها، وی عوامل شرايط منطقه، وجود دو دانشگاه بسيار مهم، عامل شانس و تصادف را نیز دخیل مي‏داند. نکته دوم مهم در رشد این منطقه حضور سرمایه‏گذاران ریسک‌پذیر است. در خیابان اصلی این منطقه به نام Sand-Hill Road‏ سرمایه‏گذاران زیادی حضور دارند که وجودشان باعث شده سال‌ها نخبگان جهان به آنجا جذب شوند و با این سرمایه‌گذاران مذاکره کنند.

ایده‌ای مانند Silicon Valley را می‌توان در ایران هم پیاده کرد؟

تاکنون کپی‏های گوناگونی از Silicon Valley‏ در شهرهای مختلف جهان زده شده است. برای مثال ایده Silicon Valley‏ را آمدند در دبی، سنگاپور، مالزی، مصر و چین کپی کردند. همه اینها یک امکاناتی به وجود آوردند، سرمایه‏گذاری و قانون‌گذاری انجام داده و سعی کردند هم افراد نخبه و ایده‏پرور و هم شرکت‌های خارجی را به سمت خود جذب کنند. حتى خودشان هم سرمایه‌گذاری در این داستان انجام داده‏اند. افراد زیادی در طول ٢٠ سال گذشته دنبال همه این مدل‌ها رفته‏اند اما با بررسی‌هایی که خود بنده انجام داده‏ام باید بگویم کپی‌برداری از Silicon Valley‏ در دبی موفقیت آنچنانی به دست نیاورده است. دلیل این شکست هم این بود که نمی‌توانستند افراد ایده‌پرداز را به سمت خود جذب کنند.

طرح تمام کشورهایی که گفتید با شکست مواجه شد؟

خیر، سنگاپور به واسطه سرمایه‌گذاری جدی دولتش روی شرکت‌های نوپا و حمایت‌هایی که برای راه‏اندازی این شرکت‌ها به کار گرفت بسیار موفق بوده است. همچنین مالزی نیز فقط در بخش نرم‌افزار توانسته به موفقیت نسبی دست پیدا کند. تایوانی‏ها و چینی‏ها در این بین با موفقیت چند برابری همراه بوده‌اند. 10 سال پیش تعداد شرکت‌های Semiconductor‏ چین به صد شرکت هم نمی‏رسید اما حالا تعداد این شرکت‌ها به چیزی در حدود 600 تا 700 شرکت می‏رسد. در واقع تا 20 سال پیش شرکت‌های نوپا حرفی برای گفتن در چین نداشتند و شرکت‌هایی مانند هوآوی و زدتی‏ای تازه شروع به فعالیت کرده بودند. اما حالا می‏بینید که بازارهای بزرگ بین‏المللی را تسخیر کرده‏اند. البته این شرکت‌ها در بخش نيمه‌هادى هنوز در ابتدای راه و در عرصه جهانی در حال جذب افراد هستند. اما شرکت‌های تایوانی می‏توانم بگویم که در عرصه فعالیت‌های استارت‌آپی در نيمه‌هادى موفق‌تر از هر کشور دیگری بوده‌اند. MediaTech‏، RealTech‏ نمونه‏های موفق شرکت‌های نوپاى تايوانى در زمينه نيمه‌هادى هستند. MediaTech‏ در حال حاضر چیپ‌ست‌های گوشی موبایل و وایمکس را با شمار بسیار بالایی برای شرکت‌های بزرگ فعال در این عرصه تولید می‏کند. وقتی شما به mediatech‏ تایوان نگاه می‏کنید 20 سال قبل اصلا وجود خارجی نداشت اما همین شرکت 10 سال قبل وارد بازار سهام شد و الان یک شرکت بزرگ است بنابراین ما نياز به یک تحلیل منطقی مرتبط با عصر و زمان و مرتبط با ابزارها و تاثيرپذير از بازار‌ها در اینجا داریم که راه موفقیت را به ما نشان بدهد.

تا چه حد ایرانیان از این‌گونه تجربیات موفق دنیا استفاده می‏کنند؟

در کشور ما اصلا به واقعیت و این‌گونه تجربه‏ها کاری ندارند. ما در تنهایی و غربت خود قرار است که چرخ را دوباره اختراع  کنیم، در نتیجه وضعیت ما به این صورت شده که بنده به‌عنوان یک استاد دانشگاه که در 23 سال اخیر در این داستان بودم، فقط دیدم که شرکت‌ها به وجود می‏آیند و بعد به واسطه اینکه حمایت مالى، قانونى و بازار منطقی وجود ندارد از بازار خارج می‏شوند  همچنین از طرفی نیز زمینه‌های ارتباط جهانی قطع شده و موسسان این شرکت‌ها که اکثرا جوانان باهوش و تحصیلکرده هستند، فعالیتشان را متوقف و به خارج از کشور می‏روند. این افراد هم بعد از خروج به خاطر انرژی که در داخل کشور از آنها گرفته شده با 4 تا 5 سال تاخیر می‌توانند مجددا شروع به فعالیت کنند و گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند.

چطور می‏توان جریان فعالیت شرکت‌های استارت‏آپی ایران را با اتفاقات موفقیت‌آمیزی که در کشورهای مختلف در حال رخ دادن است نزدیک کرد؟

اول منطق و تاریخ را در نظر بگیریم. خواب و خیال شرکت‌های دانش بنیان ما را به هیچ جا نخواهد رساند. من در جلساتی شرکت کردم که آمدند گفتند تعریف دانش بنیان چیست؟ دانش بنیان در بخش الکترونیک چیست؟ دانش بنیان در بخش مخابرات چیست؟ و… کاری که اینها بعد از شناسایی می‏کنند این است که مثلا مالیات از شما نمی‌گیریم و… ولی در اصل این وعده‏ها قابل اجرا نیست. برخی شرکت‌هایی که به‌عنوان شرکت‌های start up و صاحب تکنولوژی شروع به کار کردند، بعد از یک مدتی دیدند که نمی‌توانند خودشان را حفظ کنند یا تیکه پاره شدند یا اینکه وارد داستان واردات شدند. وقتی وارد داستان واردات شدند شما چطور می‏خواهید تشخیص بدهید که مثلا این شرکت هنوز دانش‏بنیان است یا خیر.گذاشتن فرمول برای تشخیص یک شرکت کاملا غلط است، اینکه یکسری اندازه‏های تئوری را انتخاب و بگوییم شرکت‌هایی با فلان ویژگی دانش‏بنیان حساب می‏شوند یک اشتباه محض است. اين نهضت از زمان رئيس‌جمهور قبل شروع شده و پس از 3-2 سال اتلاف وقت هيچ نتيجه‌اى نداشته و نخواهد داشت.

راه حل چیست؟

تا زمانی که ما نخواهیم بین صنعت Low Tech‏ و Medium Tech‏ و High Tech‏ فرقی قائل شویم، تا زمانی که مسوولان ما به کشورهایى مانند ژاپن و چين سرنزنند و نبینند که در کشور پیشرفته ژاپن هنوز دولت به شرکت‌های نوپا امکانات می‏دهد. يا در چين در برج شرکت‌های نوپای Semiconductor‏ در شانگهای شرکت‌هایر (که ما لباسشویی‌های آن را می‏شناسیم)، شركت نيمه‌هادى‌هاير درست می‏کند، تا بتواند از منابع دولتی استفاده کند. تا زمانی که این واقعیت‌ها را نخواهند ببینند ما به جایی‏ نخواهیم رسید. تا زمانی که نخواهند قبول کنند که اگر در چین بیست سال قبل، هوآوی و زدتی‌ای عددی نبودند و سهمی در بازار جهانی نداشتند و دولتشان آن قدر به اینها سرمایه تزریق کرد و به آنها وام‌های بدون بهره داد و در بازار‌هاى صادراتى از آنها حمايت كرد تا چنين شدند. متاسفانه طرز فکری که در کشور ما رایج شده، یک طرز فکر نئوآدام اسمیتیسم است که در زمان آقای احمدی نژاد شروع شده و متاسفانه هنوز هم ادامه دارد. طرز فکری که براساس آن می‏توان در تکنولوژی‏ای که هیچ بازارسازى در آن انجام نمي‌دهيم و هیچ سرمایه‌گذاری، يک ریال در آن سرمایه‌گذاری نمی‏کند، چهار تا جوان با جیب خالی را وارد این بازار کنیم و یک وام کوچک هم با انواع ضمانت بدهيم تا شرکت‏دانش بنیان یا استارت‌آپی راه بيندازند.

سرمایه‏ گذاران ریسک‌پذیر، نیاز جنبش استارت‏آپی ایران با وجود همه این شرایط اما می‏بینیم که حداقل طی یکسال گذشته افراد زیادی شرکت‌های استارت‏آپی گوناگونی راه‏انداخته‏اند این شرایط را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

 این فعالیت‌هاى پر از انرژی و تلاش به مرور زمان حاصلى جز حرمان ندارند. بنده در 23 سال گذشته و زمانی که مساله‌ای مانند تحریم نبوده، از همین ایران برای سازمان‏دهندگان کنفرانس ibridge‏ کار کرده‏ام . شرکت start up من در هفت یا هشت سال ابتدایی فعالیتش با درآمد ارزی رشد کرد. بعد از اینکه ما چند تا پروژه‌های خوب انجام دادیم و سرمایه‌گذاران بالقوه دیدند که طرح و ایده‏من ارزش سرمایه‏گذاری دارد روی آن سرمایه‏گذاری کردند.

زمانی که تحریم آقای کلینتون شروع شد، این سرمایه‌گذاران داخلی از روی علاقه، روی چیزی که در عمل دیده بودند، یا شاید فی‌سبیل‌الله آمدند روی مجموعه ما سرمایه‌گذاری کردند و خیلی هم صبور بودند؛ الان نزدیک 17-18سال، گذشته و در رابطه با سرمایه‏گذاری‏شان صبورانه ما را حمایت کردند. این شرکت‌های استارت‏آپی احتیاجی به angel investor، یعنی سرمایه‌گذار بخش خصوصی دارد که به صورت فرشته نجات می‏آید و روی مجموعه آنها سرمایه‏گذاری می کند و باعث تداوم کارتان می‏شود، بعد از 23سال که دارم فعالیت می‏کنم، در این مدت به‌عنوان یک شرکت نوپا فقط یک بار دو هفته حقوقمان عقب افتاد، که این خیلی به نظر من دستاورد مهمی است.

برای به نتیجه رسیدن این جریان فعالیت‏ استارت‏آپی چه کاری می‌توان انجام داد؟

اول کاری که باید صورت بگیرد این است که سیستمی که به‌عنوان صنایع نوین در وزارت صنایع درست شد و من اسم آن را ایده 139 گذاشته‏ام، مورد استفاده قرار بگیرد. در ایده 139، سیستم دولتی باید برای به وجود آمدن ایده‌ها و برای طرح‌های فیلترشده به افرادی که توانایی بالقوه دارند، وام بلاعوض اهدا کند. در قدم بعدی این سرمایه‏گذاری منجر به تولید محصول و یا خدمتی شد در قدم سوم باید برای بازاریابی این محصولات سه برابر آن سرمایه‌گذاری اولیه به صاحبان آن کار وام و امکانات ارائه شود. ارائه وام به تنهایی بدون راهنمایی و حمایت هیچ نتیجه‏ای به دنبال ندارد. دومین آیتمی که می‌تواند باعث شود جریان استارت‏آپی (در بخش مخابرات و فناوری اطلاعات) در کشور به موفقیت برسد این است که از افراد باسابقه و باتجربه این حوزه کمک و راهنمایی بگیریم. سپس باید منبع مالی در اختیارشان به‌عنوان يك صندوق قرار بگیرد. مدیران صندوق باید در عملكرد مالى صندوق سهيم باشند. ما باید بیاییم با طرز فکر بخش خصوصی‏ای که داریم این شرکت‌های start up‏را حمایت و راهنمایی کنیم تا رشد کنند.

با انجام کارهایی که به آن اشاره کردید می‏توانیم یک مدل موفق از Silicon Valley را در کشورمان پیاده‌سازی کنیم؟

ما در ایران از نظر نفرات باهوش، ایده سازی و سیستم دانشگاهی وضعیت بسیار خوبی داریم. منتها اغراق هم نباید بکنیم، چرا که به خاطر استفاده نکردن از فرصت‏هایمان تایوانی‌ها که زمانی در عرصه تکنولوژی بسیار عقب بودند، از ما جلو زده‏اند. در حال حاضر حدود 40تا 50 فارغ‏التحصیل دکترا در دانشگاه شریف داریم که بچه‌های بسیار قوی‏ هستند، اما باید ببینیم ما چقدر ظرفیت داریم که اینها را به‌عنوان هیات علمی جذب کنیم. خوشبختانه تعدادی از اینها شرکت‌هایی را تاسیس کردند و یک نفرشان تبدیل به 200 نفر فعال در بخش hightech شده است، اما متاسفانه اکثر این افراد فارق‏التحصیل که گمان می‏رفت در کشور می‏مانند و کسب کار خودشان را راه‏می‏اندازند به خارج از کشور مهاجرت کرده‏اند. اگر با این روند تربیت مهندس و متخصص علمی جلو برویم و در مقابل برایشان کارآفرینی نداشته باشیم با مشکلات زیادی روبه روخواهیم شد و نمی‏توان انتظار داشت که به سیلیکون ولی منطقه تبدیل شویم.

برگزاری همایش‏ها یا کنفرانس‏هایی نظیر bridge چه اثری می‏تواند روی رشد فعالیت‏های استارت‏آپی ایرانی داشته باشد؟

bridge2014، این پیام را به دولتمردان ایران و مدیران سیاسی کشور آمریکا رساند که زمینه‌های نزدیکی و همکاری بسیار زیاد است. ارتباطات فرهنگی موجود به راحتی می‏تواند تبدیل به ارتباطات ثروت‏زا هم برای آمریکا و هم برای ایران شود. ما دیگر از زیرمیزی حرکت کردن خسته‏شده‌ایم. آنقدر این قصه تحریم را طولانی کردند که ابزار مقاومتی آن به وجود آمده است. با این کنفرانس ما تلاش کردیم این پیام را به طرف مقابل خود برسانیم که ما کینه توز نیستیم و ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است. bridge2014 و ادامه این کنفرانس در برلین، می خواهد یکسری واقعیت‌ها را در مقابل یکسری شایعات و دروغ‌هایی که در مورد ایران و مسلمانان وجود دارد نشان دهد. چنین کنفرانسی بسیار مفید است و نشان دهنده نیروهایی است که پتانسیل خیلی قوی در بخش دانش و تکنولوژی دارند و استفاده از هوش‏ آنها نه تنها به نفع دو طرف بلکه به نفع جامعه بین ‏المللی است.

منبع : دنیای اقتصاد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا