فیلترینگ، تجربههای پربها
در علم حقوق کمتر کسی با این مسأله مخالف است که قانون باید در جامعه مقبولیت عمومی داشته باشد. سالها قبل زمانی که وزارت مخابرات به شکل جدی فیلترینگ اینترنت را آغاز کرد و آییننامههایی برای فعالیت شرکتهای سرویس دهنده اینترنت تصویب شد مسئولان همواره در دفاع از فیلترینگ بحث جلوگیری از دسترسی جوانان و نوجوانان به محتوای مستهجن و غیراخلاقی را مطرح میکردند، موردی که تقریباً مورد قبول اکثریت جامعه بود.
در همان زمان من در یک شرکت سرویس دهنده اینترنت کار میکردم و سایتهای غیراخلاقی کم و بیش وسط شرکتهای سرویس دهنده مسدود میشد و مشخص بود که فیلترشکن برای چه استفاده دارد و اگر کسی به دنبال فیلترشکن بود درخواست خود را با شرم و پنهانی خاص بیان میکرد.
زمانی طولانی از شروع فیلترینگ نگذشته بود که باوجود صحبتهای اولیه مسئولان در فیلتر نکردن سایتهای خبری (حتی سایتهای رسانههای خارجی) کم کم سایتهای خبری فارسی مطرح که در خارج از کشور مدیریت میشد نیز فیلتر شدند و تقریباً در همان زمان بود که بحث فیلتر شکن جدیتر شد و درخواستها برای معرفی فیلترشکن توسط کاربران کمی راحتتر بیان میشد.
برای مدتها فیلترینگ کارکرد مسدودسازی محتواهای غیراخلاقی، گرایشهای سیاسی و در نهایت رسانههای خارجی را داشت اما با ورود شبکههای اجتماعی (در ابتدا اورکات) و فیلتر شدن این سایتها، فیلترشکنها کاربرد جدیدتری پیدا کردند و اقشار مختلف جامعه به شکل جدیتر به دنبال انواع فیلتر شکن بودند، به طوری که امروز بسیاری از کاربران غیرحرفهای اینترنت با واژههایی در علم رایانه و شبکه آشنایی دارند که تا چند سال پیش حتی برای مهندسان رایانه هم چندان آشنا نبود، همچنین بازار بزرگی برای ارائه انواع ابزار برای عبور از فیلتر
شکل گرفته است.
فیلترینگ جدیترین ساز و کار حکومت در مدیریت دسترسی شهروندان به اینترنت ست، این ساز و کار ابتدا با دلایلی که مورد قبول جامعه بوده تعریف و پیادهسازی شده است ولی مشخص است روندی که طی کرده آنچنان مقبول جامعه نبوده است.
فیس بوک چند سال است که فیلتر است اما کافیست نگاهی به صفحات و پروفایلهای محبوب فیس بوک داشته باشید. صدها هزار کاربر پروفایل برخی مسئولان دولتی را که تنها دو سالی از شروع فعالیت آنها در فیس بوک گذشته لایک کردهاند یا صفحه فیس بوکی در این دو یا سه سال اخیر با محتوایی کاملاً فارسی و با موضوع موسیقی و طنز ایجاد شده نزدیک به یک میلیون کاربر عضو دارد. حضور کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی دیگری که فیلتر شدند بخصوص توییر و گوگل پلاس هم قابل توجه است.
جواب مدافعان فیلترینگ شاید این باشد که مشکل از در دسترس بودن فیلترشکنهاست اما سؤال اصلی که نگارنده امیدوار است مسئولان فیلترینگ از خود بپرسند این است که چرا کاربران ایرانی در چنین حجم و کمیتی از فیلترشکن استفاده میکنند؟ مطمئن هستم حتی افراطیترین مدافعان فیلترینگ هم قبول ندارند که همه کاربران ایرانی که این روزها از فیلترشکن استفاده میکنند به دنبال محتوای غیراخلاقی هستند و در نهایت شاید این سؤال پاسخ سادهای داشته باشد اینکه تصمیمات نهاد فیلترینگ بخصوص در زمینه دسترسی به شبکههای اجتماعی آنچنان که باید مورد پذیرش جمعه
نبوده است.
ماشه اسلحه فیلترینگ در این سالها آنقدر به بهانههای مختلف کشیده شده است که از قدرت و میزان تأثیر این ساز و کار کاسته است. مطرح شدن اینترنت ملی، اینترنت پاک، فیلترینگ هوشمند و… به نوعی نشان از آن دارد که حتی کارکرد این ساز و کار حداقل تاکنون در حد انتظار مسئولان هم نبوده است. بیتردید نگاه درست به انتظار جامعه نسبت به دسترسی به اینترنت و استفاده هوشمندانه و حداقلی از فیلترینگ بیش از هر چیز در تقویت این ساز و کار کنترلی
مؤثر است.