رايانه راز رامبراند را رو كرد
گروهی از محققان دانشگه بریتیش کلمبیا با شبیهسازی نقاشیهای رامبراند رموز نقاشی این نقاش بزرگ هلندی را که قرنهاست در هالهای از ابهام مانده،کشف کردهاند.
استیو دیپائولا (Steve DiPaola)، یکی از محققان این دانشگاه میگوید: با استفاده از روشهای رایانشی دریافتیم که رامبراند، این نقاش قرن هفدهم تکنیکهای هدایت چشمی در نقاشیهایش به کار برده و این رمز رامبراند باعث شده که به بیننده نقاشیهای او احساس آرامش عجیبی دست دهد. وی میافزاید: رامبراند با کشیدن هر چه بیشتر جزییات اطراف و داخل چشمهای سوژه به مهمترین جاذبههای چهره انسانها دست یافته است.
وی معتقد است که نقاشیهی رامبراند تاثير آرامشبخش قوی روی بیننده میگذارد که همین امر نیز باعث شهرت این نقاش بزرگ شده است.
این گروه محقق با استفاده از مدلسازی و تحلیل کامپیوتری نشان دادند که رامبراند چگونه برای اولین بار از شیوه مرکز کانون برای جذب بیننده استفاده کرده است.
دیپائولا میگوید: رامبراند با به کارگیری سبک هدایت چشم بیننده صدها سال است که توریستها را از سرتاسر جهان برای دیدن نقاشیهایش به موزه هلند میکشاند.
دیپائولا برای این تحقیق چهار نقاشی مشهور رامبراند را با استفاده از برنامههای رندر کردن بازسازی کرد و بعد از آن با تقلید تکنیک رامبراند روی مناق خاصی از چهره مدلهای پرتره به ویژه چشمهای آنها تمرکز بیشتری كرد و در لابراتوار بصری دپارتمان دانشگاه بریتیش کلمبیا حرکات چشم بیننده را در حالی که به تصاویر اصلی و پرترههای شبیهسازی شده رامبراند نگاه میکردند ردیابی کرد.
دیپائولا میگوید: زمانی که بیننده پرترههایی نظیر پرترههای رامبراند را تماشا میکند، چشمانش خیلی سریع روی جزییات چشم پرتره ثابت میماند و مدت زیادی روی آن خیره شده و به دفعات زیادی به آن منطقه نگاه میکند. وی معتقد است که همین تمرکز چشم بیننده روی خطوط چشم مدل نقاشی باعث میشود چشم بیننده احساس راحتی داشته باشد.
وی میافزاید: حرکت چشم بیننده از حالت تیز (نقاط شلوغ) نقاشی به نقاط تاریک که “گم و پیدا شدن لبهها” نام دارد باعث میشود که چشم بیننده در اطراف چهره پرتره بچرخد و این جادوی رامبراند است.
نرمافزار تغییر شکل عکس به پرتره
دیپائولا برای این تحقیق نرمافزار کامپیوتری طراحی کرده تا از طریق آن فرآیند خلق نقاشیهای رامبراند را کشف کند. وی میگوید: هنرمندان تاکنون نتوانستهاند رمز موفقیت رامبراند را دریابند، ولی باید گفت که این نقاش با استفاده از علم ذهنی معجزه کرده و توانسته نقاشیهایش را بر اساس الگوهای ذهنی بیننده به تصویر بکشد.
این نرمافزار به گونهای طراحی شده که عکس واقعی شخص را به عنوان ورودی گرفته و آن را به شکل پرترههای رامبراند در میآورد.
وی در ابتدا از نرمافزارش برای تغییر تصاویر خود و چند تن از دانشجویان فارغالتحصیلش به شکل پرترههای رامبراند استفاده کرد.
وی میگوید: عکس شخص چیزی است که ما آن را واقعیت مینامیم. وی معتقد است که رامبراند تصویر را به نحوی تغییر میداد؛ به این ترتیب که آنها را از شکل طبیعی و واقعی درمیآورد.
وی میافزاید: از دید علمی پرتره نمیتواند بازنمایی درستی از شخص داشته باشد، ولی روح ما را به گونهای به پرواز درمیآورد که یک عکس واقعی نمیتواند این کار را بکند.
دیپائولا میگوید: سبکهای زیادی نظیر نمای سهبعدی و نورپردازی در نقاشی وجود دارد که قبلا روی جزییات آنها بررسیهای زیادی شده، اما با استفاده از مدلسازی کامپیوتری متوجه سبک دیگری شدیم که آن را “گم و پیدا شدن لبهها” یا لبههای تاریک و تیز نامیدهایم.
به گفته وی، بیننده هنگام نمایش پرترههای شبیهسازی شده رامبراند به سرعت روی چشمهای پر از جزییات متمرکز میشود و برای مدت طولانی به آن خیره میشود، در نتیجه حرکات چشم آرامتر میشود.
این تحقیق اولین مطالعهای است که به صورت ویژه به تعیین تاثیر تکنیک هدایت چشم بیننده پرداخته و منشا آن را به رامبراند نسبت داده است.
بر اساس گزارش لایو ساینس، بینندگان در عین حال پرترههای سبک هدایت چشمی را به عکسهای یکپارچه ترجیح میدهند. به گفته محققان، شاید رامبراند از چگونگی رفتار چشمهایش هنگام مشاهده یک نقاشی آگاه بوده یا اینکه این تکنیک را به صورت کاملا آگاهانه پایهگذاری کرده است، اما به هر حال وی درک درستی از چگونگی عملکرد چشمهای انسان را به ثبت رسانده است.