بررسی ابرمتن با نگاهی به Pax اثر استوارت ماولتروپ: گذار به جهان آیندهی نوشتن
نام نویسنده: فرهاد حیدری گوران
جن و پری پدید آمدن ابرمتن (1) و شکلگیری فناوری نوشتار، چه تاثیری بر نظریه و کار ادبی و هنری گذاشته است؟ در این مقال کوتاه با رجوع به یکی از نمونههای تاملبرانگیز ابرمتن، پاسخ به این پرسش را دنبال میکنم که خود زمینهساز طرح پرسشهای دیگری خواهد بود.
ابرمتن، پدیدهای است که از دههی 1970 با نظریات نو آورانه تد نلسون، کاشف شبکهی وب، شکل گرفت؛ پدیدهای جادویی که بعید نیست سرانجام به تاریخ کتاب پایان دهد و افقهای تازهای بر فرایند نوشتن، خواندن و آفرینش هنری بگشاید. در قرن بیستم، چند تن از فیلسوفان مشهور از پایان کتاب سخن گفتند. ژاک دریدا ر این باور بود که پایان نوشتار خطی مستلزم پایان کتاب است. میشل فوکو منتقد سرسخت ساختار بستهی کتاب و مرزها و محدودههای آن بود. در آرای موریس بلانشو هم ایدهی «غیاب کتاب» جایگاهی تاملبرانگیز دارد. نویسندگان بزرگی همچون جیمز جویس، سامویل بکت، ژرژ پرک و خولیو کورتاسار هم از محدودههای گریزناپذیر کتاب آگاه بودند و تمهیدات روایی و زبانی خاص خود را در مقابله با ساختار خطی کتاب به کار گرفتند. بنابراین پدیدارشدن ایدهی وب و تلاقی نظریههای پسامدرنیستی ادبی، فلسفی و هنری با آن، تصادفی نبوده است. نگاهی به مهمترین مولفههای اندیشه و فلسفهی ادبیات و هنر در قرن ذشته، نشانگر رویکردهایی نوین به نوشتن و کنش هنری است که در بسترهایی متفاوت با آنچه پیشتر بوده، جریان یافته است. نظریههای همچون چندصدایی و چندگونگی متن، مرگ مولف، واسازی، پایان گشوده، گسترش ریزومی و… محصول کار فکری و نظری جمعی از متفکران مهم قرن گذشته بود. در چنین فضا و گسترهای تد نلسون، نظریهی «نوشتار نامتوالی و غیر خطی» (2) را مطرح کرد و از آیندهی متفاوت نوشتار خبر داد. دیری نگذشت که ایدهی فناورانهی نلسون، با آرای هنری و فلسفی در آمیخت و نویسندگان و متفکرانی چون جی. دی. بولتر، جورج . پی. لندو، رابرت کوور و… به تبیین دیدگاههای خلاقانهی خود در خصوص نوشتار مبتنی بر ساحت وب پرداختند. در عرصههای جامعهشناسی ارتباطات نیز آرای کسانی چون مارشال مکلوهان، مانویل کاستلز و ویلیام پاولسون عمدتا معطوف به اینترنت و شبکههای اطلاعرسانی رایانهای شد . در واقع نظریهپردازی در باب ابرمتن و گونههای متنوع آن سابقهای تقریبا چهل ساله دارد اما طی دو دههی اخیر به یک جریان جدی تبدیل شده و هزاران کتاب و مقاله در این زمینه نوشته شده و جنبههای گوناگون آن واکاوی گردیده است. ابرمتن، بر خلاف متن چاپی، چندگانه و چندسویه است. مبتنی بر پیونداری ( linking ) و امکانات شنیداری و بصری آن است. در بازی ابرمتن، فقط نویسنده نقش ندارد بلکه این امکان وجود دارد که مخاطبان و خوانندگان وارد فرایند خلق اثر شوند و در لذت پدیدآمدن آن دخیل باشند.
کتاب در هر حال به مفهوم آغاز و پایان وابسته است حال آنکه ابرمتن بیآغاز و پایان میتواند باشد یا این قابلیت را دارد که آغازها و پایانهای متکثر داشته باشد. البته چنان که اشاره کردم ابر متن، گونهها و ساختارهای متفاوت دارد و بنا به خلاقیت و راهبرد نوشتاری و اجرایی هر نویسندهای، ساختارها و هستیشناسیهای آن فرق میکند. به عنوان مثال در ابرداستان «بعد از ظهر، یک قصه» نوشتهی میکاییل جویس که نخستین ابر داستان جهان است مولفههایی همچون «انتخاب» و «استمرار مخاطب-محور» نقش اصلی را در روایتسازی دارند. در حالی که در ابرداستان «باغ پیروزی» اثر استوارت مولتروپ، چندرسانهای شدن متن و کنشهای فراروایی با استفاده از امکان پیونداری، مولفههای غالباند. «باغ پیروزی» نقیضهای است بر داستان «باغ گذرگاههای هزارپیچ» خورخه لوییس بورخس. نویسنده تلاش کرده پیچیدگی متن و قصه را بر بنیان فضامندی وب بسازد و به آن صورت عینی بدهد.
به گفتهی جی دی. بولتر «شبکهی وب، یک دستاورد بشری خارقالعاده است که میتواند ژانرها و اشکال ادبی و هنری جدیدی به وجود آورد».
اما به نظر میرسد در این میان نیز پارادوکس تاریخی قرت / آزادی مشهود است و رسیدن به موقعیت آرمانی و آزادانهی تولید ابرمتن در فضای مجازی وب، به سادگی امکانپذیر نیست. مانویل کاستلز گفته است «عصر ارتباطات تاکنون نتوانسته واقعیت را متحول کند چرا که فناوری ارتباطات هنوز وابسته به فناوری قدرت است».
کشف اینترنت و شبکهی وب، افزون بر کارکردهای ارتباطی آن، ساختارهای جدیدی نیز پیش آورده تا جایی که در آستانهی هزارهی سوم، ابداع ابرمتن مهمترین حادثه در عالم نوشتار پس از کشف زبان و اختراع چاپ دانسته شده است. ابرمتن بر شالودههایی بنا نهاده شده که از ساختار کتاب بر میگذرد و به ناگزیر باید در پی نظریهپردازی معوف به آن باشیم چنان که در دو دههی اخیر در شرق و غرب عالم، هزاران ابرمتن در انواع شعر، داستان، و متنهای همکنشی (4) در فضای وب یا به صورت شبکههای پیونداری نوشته و اجرا شده و البته تنور گفتوگو و نظریهپردازی در باب آن نیز گرم بوده است. از آن هنگام که تد نلسون، کاشف شبکهی وب، از امکان نوشتار نامتوالی و غیرخطی سخن گفت تا این زمان که جی. پی . لندو، ضرورت بازتعریف مفاهیم و عناصری همچون طرح و توطئه، شخصیت، زمان، مکان و صور بیان را در شعر و داستان پیش کشیده اگر چه فاصله طولانی نیست اما درهای دیگری به روی نوشتار گشوده شده است.
Pax اثر استوارت ماولتروپ ( – 1957)، نمنهای از ابرمتن و تلاش برای نشان دادن صورتهای دیگر روایتگری است. ماولتروپ از نخستین نویسندگان و نظریهپردازان مطرح ابرمتن است که ابرداستان(3)های «باغ پیروزی» و «کتابخانهی ریگان» او، کارهاییست کارستان در فضای آفرینش مبتنی برشبکهی وب.
ماولتروپ در حال حاضر استاد دانشگاه بالتیمور آمریکا در رشتهی فناوری هنر است و در پروژهی تاریخی دانشگاه بالتیمور، موسوم به Tinac که طی آن مقولاتی چون متنیت، میانمتنیت، روایت و خودآگاهی مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته، نقش موثر داشته است.
Pax از نظر لغوی، معناها و دلالتهای گوناگونی دارد که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
الههی صلح و آرامش در اسطورههای رومی، برنامهای که بعد از جنگ جهانی دوم در دستگاه سیاست خارجی آمریکا به منظور برقراری پایدار صلح، طراحی و تدوین شد، عنوان وزارتخانهای در رمان 1984 جورج اورول؛ البته در این رمان با برساختهی mini-pax رو به رو میشویم که به نظر میرسد ماولتروپ گوشهچشمی به سوژهی حاد آن داشته است. بهیاد داشته باشیم که pax عنوان نوعی سیستم حافظه در کامپیوتر هم هست .
Pax در سال 2003 نوشته و اجرا شده و مضمون آن در برگیرندهی پرواز و سقوط، حقیقت و میل، برهنگی، ترور و سرزمین مادری نویسنده است. از نظر شکل اما، نویسنده دست به کاری غفلگیرکننده زده؛ تجربی و هوشربا، سرخوشانه و همراه با ژرفاندیشی به کلمه و لایههای آشکار و پنهان آن. در واقع به نیروی همبستگی با فضای وب و امکانات آن، زمان و مکان را از موقعیت سنتی (سنت اندیشیدن به این دو عنصر) رها کرده، تا آنجا که جلوهای تازه یافتهاند. اگر جیمز جویس در رمان شبزنده داری فنیگانها، نثری رویاگون و کابوسوار نوشته که برآیند حال و هوای آن بوده، ماولتروپ نیز در قلمرویی دیگر چنین کرده است. صفحهی اصلی pax به دو بخش تقسیم شده، در سمت چپ، بازی حضور و غیاب شخصیتها را به همراه جملاتی کلیدی و حروف متغیر میبینیم و در سمت راست، نوشتههایی که بدان شخصیتها ربط دارند. خط میانهی این دو بخش با دو فلش بالا و پایین ترسیم شده که به خواننده امکان «ادامه» یا «برگشت فضا – متن» را میدهند. چهارده شخصیت (هفت مرد و هفت زن) در pax حضور دارند که به حالت خواب، خود به خود روی صفحه میآیند و اگر روی هر یک از آنها کلیک کنیم بیدار میشوند. در واقع این مخاطب است که زنگ بیداری راویها را به صدا در میآورد و اوست که مسیر متن را تعیین میکند. بازی زمان – فضا و همپیوندی آنها با عصبیتی که به قول ماولتروپ «خصیصهی عصر پسامدرن و هویت چهلتکهی انسان در این عصر» است، دنبال میشود. اینجاست که مرگ مولف رخ میدهد و خواننده حتی در خواب و بیداری شخصیتهای داستان دخالت میکند یا دستکم این فرصت برای دخالت او وجود دارد. اگر از این زاویه بنگریم، روند ساختن داستان به عهدهی خواننده گذاشته شده و این یک اتفاق صوری و پیشنهادی نیست، جزیی است از کنش همراهی و همپیوندی با داستان. چنین اتفاقی در محیط کتاب ناممکن است حتی اگر آن کتاب شبزنده داری فنیگانها باشد. ساختار کتاب، بر اساس ایدهی آغاز و پایان شکل گرفته و خواننده به ناگزیر در این چرخه گرفتار میشود. منطق چندگانگی در محیط کتاب، سامان نمادین دارد حالآنکه ابرمتن، سامان واقعی چندگانگی را بر میسازد و آن را به رخدادی عینی بدل میکند. Pax ساعت درونی خود را دارد که از 12 ظهر تا 12 شب به طول میانجامد. نویسنده در زمان روایت هم دست برده و به اختیار خواننده آن را تنظیم کرده است.
شخصیتهای pax در خواب برخواننده ظاهر میشوند و نوشتهای که با اعلام حضور آنها در سمت چپ دیده میشود، به رنگ خاکستری یا همان رنگ ناخودآگاه است. آنها وقتی بیدار میشوند متن هم رنگ عوض میکند و بیدار میشود.
«آفتاب غروب کرد اما من خودم یادداشتی دربارهی تاریکی ننوشتم». این از اولین جملاتی است که با بیداری شخصیت اول pax به رنگ سیاه میبینیم که بر اساس قرارداد متن، رنگ خودآگاهی است.
روایتهای pax روی شش مرحلهی مضمونی تنظم شده است؛
– دگردیسی زمان
– خلبانان آمریکایی
– سرزمین آباء و اجدادی
– افراد اهریمنی
– سقوط
– اطلاعات کلی
شخصیتها در مرحلهی اول در حال اندیشیدن به ضایعهی مغزی (تروما)، جابهجایی و کیفیت غریب زمان در جریان بحران هستند که این حالت در مراحل بعد روایت، فرق میکند…
Pax را باید دید، خواند و در جریان روایت آن نقش بازی کرد. در اینجا با سینما و عکاسی سرو کار نداریم اگر چه تمهیدات این دو نوع هنری نیز به کار آمده است. ماولتروپ از تمهیدات چندرسانهای سود میبرد اما داستان مینویسد و این یعنی ابداع نوع تازهای از ادبیات که اهمیت آن به هیچ روی کمتر از انواع ادبی دیگر نیست هر چند که تعریف ادبیات در اینجا متحول شده چنان که مثلا تعریف نقش و تصویر، با ابداع عکاسی و سینما متحول شد. نقد کوبندهی ماولتروپ از جامعهی سرمایهداری و تفاوتهای طبقاتی به بخشی از ساختار داستان او تبدیل شده. در واقع ساختار غیرسلسلهمراتبی pax به صورت بنیادی با هر آنچه که به سلسلهمراتب قدرت و نظم جهانی آن تعلق دارد در میافتد چنان که فرودگاه دالاس فورت که از جمله مکانهای pax است نشانهای به زوال سوژه در وضعیت هستی معاصر قلمداد میشود. ماولترپ بر آن است ک مکان کلمه را تغییر دهد اما آنچه مینویسد همچنان بر کلمه و زبان اتکا کند او گفته است «دنیای الکترونیک، شیوهی تولید متن را تغییر داده است.» ما بهطور سنتی، کلمه را با کاغذ و قلم میشناسیم نه کیبورد و صفحهی مانیتور. آن دو، حافظهی تاریخ را با خود دارند و این دو، پدیدههایی نوظهورند اما در این سازوکار جدید، کلمه ساحت حقیقی خود را باز یافته است. در آغاز کلمه بود و کلمه از زمان کشف کاغذ با ساختار کتاب عجین شد. این ساختار اکنون از زبان و فناوری نوشتار، جا مانده است.
منابع:
– HYPER/TEXT/THEORY. George P. Landow.. Baltimore: The Johns Hopkins University Press, 1994.
– Pax by Stuart Moulthrop. May 15, 2003
زیر ویس:
1- Hypertext
2- Non-sequential / Non-linear
3- Hypertext Fiction
4- Interactive Texts