تحقيق بر روى ۱۰۰ وبلاگ فارسى
شرق – فضاى وبلاگستان فارسى طى چند ماه اخير دچار افت محسوس شده و اين ميزان هم در ايجاد وبلاگ هاى جديد و هم در تعداد پست هاى هر وبلاگ قابل مشاهده است. هر چند هنوز فضاى وبلاگ نويسى فارسى از انواع تحقيق ها و آمارگيرى هاى دقيق خالى است اما برخى تلاش ها در اين زمينه مى تواند برآيندى نسبى از اين فضا را در اختيار همگان قرار دهد.
اخراً تحقيقى در مورد ۱۰۰ وبلاگ فارسى توسط حميد ضيايى پرور و با پشتيبانى مركز مطالعات و تحقيقات رسانه اى انجام گرفته كه نتايج آن مى تواند تا اندازه اى به ارزيابى فضا در اين زمينه كمك كند. بر اساس اين تحقيق از مجموع وبلاگ هاى مورد بررسى قرار گرفته تنها ۲۹ درصد حاضر شده اند كه با نام واقعى خود به نگارش وبلاگ بپردازند كه بايد ديد چرا وبلاگ نويسان به رغم نوشتن مطالب معمولى حاضر نمى شوند نام واقعى خود را افشا كنند.
اين تحقيق همچنين به اين نتيجه رسيده كه رغبت وبلاگ نويسان به نوشتن مطالب سياسى كاهش يافته و اين شايد نشانه اى از غيرسياسى شدن فضاى وبلاگ ها در اينترنت باشد. از سوى ديگر اين گزارش نشان مى دهد كه فقط دو درصد از وبلاگ نويسان توانسته اند در فاصله زمانى مورد نظر (تابستان و پاييز ۸۴) بيشتر از ۲۱ پيام در ماه منتشر كنند و اين نشان دهنده كم كارى نسبى وبلاگ نويسان در دوره مورد بررسى است.
اين تحقيق همچنين تلاش مى كند كه وبلاگ ها را از نقطه نظرهاى سياسى، غيرسياسى و خنثى بررسى كند و بر اساس يكى از ارزيابى ها از مجموعه ۱۰۰ وبلاگ مورد بررسى تنها ۶ وبلاگ در زمينه سياسى مطلب نوشته اند و ۶۴ درصد از آنان فقط در زمينه اجتماعى مطالب خود را به رشته تحرير درآورده اند. در اين ميان ۲۸ وبلاگ به صورت توامان هم در زمينه سياسى و هم در زمينه اجتماعى مطلب نوشته اند.
اين مطلب نشان مى دهد كه در مقايسه با بهار رغبت وبلاگ نويسان براى نوشتن در زمينه سياسى كاهش يافته و گرايش وبلاگ نويسان بيشتر به سمت مسائل اجتماعى سوق پيدا كرده است. اين در حالى است كه نگاهى به تحقيق مشابه در دوره بهار ۸۴ نشان مى دهد كه زمينه نگارش اكثر وبلاگ هاى مورد بررسى در آن دوره سياسى بوده است. اين امر با توجه به اينكه وبلاگ هاى اين دوره روى مسئله انتخابات رياست جمهورى به عنوان مهمترين رخداد سياسى كشور متمركز شده بودند چندان هم عجيب نبود. در واقع مى توان گفت كه وبلاگ هاى فارسى و فضاى غالب بر آنها در دوره انتخابات به شدت سياسى شده بود اما بعد از انتخابات اين گرايش به شدت فروكش كرده است.
اين گزارش همچنين اشاره مى كند كه از مجموع ۱۰۰ وبلاگ مورد بررسى ۵۶ وبلاگ داراى موضع گيرى بى طرفانه نسبت به نظام بوده و ۳۴ وبلاگ داراى موضع حمايت از نظام و ۱۰ وبلاگ نيز داراى موضع ضدنظام بوده اند. البته اين تحقيق خاطرنشان مى كند كه آن دسته از وبلاگ نويسانى كه عليه يكى از جناح ها و يا به نفع يكى از جناح هاى درون نظام موضع انتقادى و يا حمايتى داشته اند را در زمره وبلاگ هاى حامى نظام دسته بندى كرده است. همچنين اين گزارش نشان مى دهد كه از مجموع ۱۰۰ وبلاگ مورد بررسى ۵۲ وبلاگ داراى تعامل در سطح متوسط با مخاطبان خود بوده اند و تعداد كامنت هاى ۳۸ وبلاگ در سطح زياد و ۱۰ درصد نيز داراى تعامل كم با مخاطبان بوده اند. اما يكى ديگر از نتايج اين گزارش گرايش كم وبلاگ نويسان به وبلاگ نويسى طى دوره بررسى بوده است.
بر اين اساس تنها ۵۵ درصد وبلاگ هاى مورد بررسى فقط يك تا ده پيام در هر ماه منتشر كرده اند و رتبه وبلاگ هاى با محدوده انتشار ۱۱ تا ۲۰ پيام ۴۳ درصد است. اين نتيجه نشان مى دهد كه فقط دو درصد از وبلاگ نويسان توانسته اند در فاصله زمانى مورد نظر (تابستان و پاييز ۸۴) بيشتر از ۲۱ پيام در هر ماه منتشر كنند. در واقع اين نشان دهنده كم كارى نسبى وبلاگ نويسان در دوره مورد بررسى است. از جهت ديگر از ۳۴ وبلاگ طرفدار نظام تنها ۳۲ درصد حاضر شده اند كه با نام اصلى خود مطلب بنويسند و اين در حالى است كه ۶۸ درصد وبلاگ هاى طرفدار نظام ترجيح داده اند كه بدون نام يا با نام مستعار مطلب بنويسند.
احتمالاً انگيزه ها و دلايلى باعث شده تا حتى وبلاگ نويسان حامى نظام هم حاضر نشده اند نام واقعى خود را افشا كنند. در همين حال اين تحقيق از سوى ديگر نشان مى دهد كه از مجموع ده وبلاگ ضدنظام كه در اين تحقيق مورد بررسى قرار گرفته اند ۱۰۰درصد آنان بدون ذكر نام و يا صرفاً با نام مستعار مطلب نوشته اند كه اين موضوع با توجه به ترس آنان از عواقب قانونى طبيعى به نظر مى رسد. در عين حال اين موضوع مى تواند پيامد ديگرى هم به دنبال داشته باشد به اين معنا كه ذكر نكردن نام وبلاگ نويس مى تواند باعث تندتر شدن گرايش آنها شده و مرز بين واقعيت، كذب و شايعه را مخدوش كند. اين تحقيق همچنين اشاره مى كند كه دستگيرى و پيگرد قانونى برخى از وبلاگ نويسان در سال هاى اخير نيز باعث شده كه وبلاگ نويسان منتقد بيشتر بدون ذكر نام مطلب بنويسند.
البته اين تحقيق خاطرنشان مى كند كه از مجموع ۵۶ وبلاگ بى طرف كه در اين تحقيق مورد بررسى قرار گرفته اند نيز ۷۰ درصد بدون ذكر نام و يا با نام مستعار مطالب خود را نوشته اند و تنها ۳۰ درصد نام اصلى خود را در وبلاگ منتشر كرده اند. اين موضوع نشان دهنده محاظه كارى و احتياط نويسندگان وبلاگ هاى بى طرف به منظور جلوگيرى از هرگونه خطر احتمالى است.
در واقع وبلاگ هايى كه موضع له يا عليه نظام نداشته اند و بيشتر آنها در موضوعات غيرمرتبط با كليت نظام مطلب نوشته اند ترجيح داده اند كه نام اصلى خود را افشا نكنند. ننوشتن نام در وبلاگ علاوه بر آنكه از اعتبار و حرفه اى بودن مى كاهد، باعث مى شود كه نويسنده نتواند در يك فضاى گفتمانى شفاف مباحث و ديدگاه هاى خود را ارائه دهد.
در پايان اين گزارش نيز نمونه هايى از خطوط القا ذكر شده كه از جمله آنها مى توان به انتقاد از فيلترينگ سايت هاى اينترنتى، آلودگى هوا، مسائل سياسى روز، مقايس بين رياست جمهورى فعلى و قبلى، پخش تبليغات از تلويزيون، تاثير سريال شب هاى برره در محتواى وبلاگ ها و… اشاره كرد.