تکنولوژی

گفت و گو با محمود نظاری مديرعامل همکاران سيستم:‌با يك PC شروع كرديم‌

نام نویسنده: شهرام شريف‌

دنیای اقتصاد – منتشر شده در ۲۸ تیر ۱۳۸۴ – روى ميز محمود نظارى از كاغذ خبرى نيست، براى رييس هيات مديره و يكى از موسسان شركتى كه يكى از مهم‌ترين محصولاتش اتوماسيون ادارى است حذف كاغذ و استقرار سيستم Paperless شايد معمولى‌ترين و پيش پا افتاده‌ترين كار است، اما براى مجموعه‌اى كه هنوز در كشورى فعاليت مى‌كند كه حتى از شخصيت فيزيكى انسان‌ها نقش مهم‌ترين را بازى مى‌كند اين يك پديده به حساب مى‌آيد. اما در واقع پديده اصلى نه محصولات اين شركت كه در واقع خود اين شركت است كه طى 18 سالى كه از عمرش مى‌گذرد رشد قابل توجهى انجام داده است و توانسته مجموع نيروى انسانى خود را از 3 نفر به 600 نفر برساند و يك شركت را به 42 شركت در 16 استان كشور وسعت دهد.

همكاران سيستم هرچند يك مجموعه كاملا خصوصى است اما در واقع با همين ابعاد بزرگ‌ترين مجموعه نرم‌افزارى كشور را تشكيل مى‌دهد و طى سال‌هاى اخير نيز رتبه آن در ميان شركت‌هاى انفورمتيكى بين يك تا 3 در نوسان بوده است. موقعيتى كه هم اكنون همكاران سيستم در بازار انفورماتيك و نرم‌افزار كشور داراست در واقع همپاى شركت‌هايى در اين عرصه صورت گرفته كه عمدتا دولتى يا نيمه دولتى هستند با اين وجود هم اكنون بيش از 90درصد از 4000 مشترى اين شركت را سازمان‌ها و موسسه‌هاى صنعتى دولتى و نيمه دولتى تشكيل مى‌دهند. 2 ماه قبل اين شركت لوح تقدير واحد صنعتى برتر را از وزارت صنايع كسب كرد و حالا مديران آن در انديشه گسترش آن و ورود به بازار بورس هستند. با چنين موقعيتى مديران اين شركت – شايد به دليل تبعات برجسته شدن در رسانه‌ها در فضاى آى تى اقتصادى ايران – علاقه چندانى به مصاحبه ندارند اما جذابيت‌هاى نحوه موفقيت و نوع مديريت اين واحد نرم‌افزارى آنقدر هست كه محمود نظارى را درست همزمان با برگزارى يك جلسه با شريك تازه خارجى‌شان secure point- به پاى ميز مصاحبه بكشانيم.

ايران طى چند سال اخير از رشد قابل توجهى در صنعت آى‌تى و خصوصا نرم‌افزار برخوردار شده است به عنوان پرسش نخست موافقيد درباره راه‌هاى تكامل اين شركت براى موفقيت در عرصه نرم‌افزار كشور صحبت كنيم؟

بله. ما خيلى ساده شروع كرديم، وقتى به همراه دوستانم تصميم به تاسيس شركت و شروع كار گرفتيم سرمايه ما به قدرى كم بود كه حتى توان يك PC را هم نداشتيم! يعنى در سال 1366 و رست در زمانى كه جنگ هنوز به پايان نرسيده بود. نقطه شروع ما هيچ اختراع يا كار بزرگى نبود، هدف ما تنها فعال كردن PC‌ها در ساختار APPLICATION (برنامه‌هاى كاربردى) بود آن هم در زمانى كه بسيارى معتقد بودند كه pc فقط وسيله‌اى براى بازى‌هاى كامپيوترى مختلف است. حالا شركت ما در موقعيتى قرار دارد كه متاثر از تفكر مديران آن در طول اين سال‌هاست. تفكرى كه براساس اعتقاد ما به انجام كارهاى با كيفيت و همكارى مستقيم، راحت و صادق بود. سرمايه ما در واقع از محيط كار صميمى و ارتباط سالم با مردم شكل گرفته بود، سياستى كه به ما قدرت داد تا روابط خوبى را با بازار و همكارانمان تعريف كنيم.

از ابتدا فقط با نرم‌افزار شروع كرديد يا بسترهاى ديگرى هم بود كه بعد به نرم‌افزار خلاصه شد؟

فكر ما از اول فقط كار نرم‌افزارى بود. من با وجود اين كه فارغ‌التحصيل رشته مديريت از دانشگاه تهران هستم با ورود DM5 ها از شركت NCR به كشور به عنوان نخستين PC‌ها، شروع به يادگيرى برنامه نويسى كردم، در حقيقت كنجكاوى و علايق شخصى مرا به انجام پروژه‌هاى آى‌تى تشويق مى‌كرد.

در دهه شصت و حتى سال‌هاى اوليه دهه هفتاد پيش‌بينى رشد آى‌تى يا به زبان آن زمان چندان ساده نبود، تحليل و پيش‌بينى شما از آينده بازار و اقتصاد آى‌تى مبتنى بر چه تحليل و اطلاعاتى بود كه سرمايه‌گذرى در اين عرصه را مناسب تشخيص داديد؟

جهان پيشرفته ايستگاه‌هاى پيشرفت را به همه نشان مى‌دهد، كافى بود روند پيشرفت كشورهاى ديگر را بررسى كنيم، اين بررسى كمك كرد تا بفهميم كه اگر بخواهيم به عنوان يك ظرفيت اقتصادى فضايى را در كشور ايجاد كنيم، بدانيم تا چند دهه ديگر بايد به اندازه لازم خرج كنيم، با توجه به اينكه ما هم بايد به عنوان يك ملت جوان و داراى منابع، سهمى در ارتباطات جهان داشته باشيم، به هر حال با مسيرى هر چند متفاوت همان جهت را طى خواهيم كرد. حتى هم اكنون كه فاصله ما با جهان پيشرفته زياد است، بايد براى جبران عقب‌ماندگى‌ها سرعتمان بيشتر باشد به همين دليل رشد پيشرفت صنعت نرم‌افزار در كشور ما سريع‌تر از آنچه تصور مى‌شد اتفاق مى‌افتاد. پيش‌بينى ما هم همين بود، البته مى‌دانستيم كه به علت منابع اقتصادى محدود ما فقط مى‌توانيم مسير حداقل را برويم و با چنين شرايطى ممكن است در زمان مناسب به جواب قابل قبولى نرسيم و احتمالا به انتهاى جدول سقوط كنيم. با اين حال خوشبين بوديم به اين كه مى‌توانيم مسير موفقيت را طى كنيم. در حقيقت همين خوش‌بينى هم آينده مثبتى را برايمان رقم زد.

آى‌تى در سال‌هاى نه چندان دور يك كالاى لوكس قلمداد مى‌شد طى سال‌هاى اخير به عنوان يك ضرورت در اقتصاد بازار مطرح شده است، هراسى از انتخاب عرصه تازه و ريسك‌پذيرى مثل نرم‌افزار نداشتيد؟

كسى كه ريسك نكند موفق نيست، اما ريسك كردن هم مبانى خاص خودش را دارد. اگر قرار بود همه افرادى كه به طور عادى كار مى‌كنند موفق باشند به نظر من موفقيت چيز ساده‌اى بود كه ما هيچ وقت به آن افتخار نمى‌كرديم.

البته هر كسى هم كه ريسك كند لزوما موفق نيست موفق به كسى گفته مى‌شود كه شرايط را درست فهميده باشد و خودش را در جريان كار بتواند اصلاح كند، ضمن اين كه شرايط محيطى مختلف هم در اين مورد موثرند. تازه بعد از رسيدن به چنين شرايطى مى‌توان اصول پايدارى را براى ادامه راه انتخاب كرد، مانند رضايت مشترى كه وقتى جلب شود، قطعا موفقيت‌هاى بعدى را به همراه خواهد آورد.

اما در كشور ما به نظر مى‌رسد كمبود منابع و خدمات رضايت مشترى را در اولويت آخر بنگاه‌هاى اقتصادى قرار داده است؟

متاسفانه همين طور است. اگر محيط تجارت ما رقابتى باشد و مشترى‌ها در انتخاب و خريد اجناس مورد نيازشان محدوديتى نداشته باشند مسلما هر كسى براى داشتن يك تجارت زنده در بازار بايد به دنبال رضايت مشترى باشد. اينها در واقع تلفيقى از مسايل اخلاقى و تجارى هستند كه بايد براى هر تجارتى به صورت فرهنگ دربيايند. براى همكاران سيستم‌ هم به دلايل مختلفى مانند شرايط اوليه بد اقتصادى، مجهز نبودن به نوعى تكنولوژى ويژه، آماده نبودن بازار و جدى نگرفتن كارها از طرف مسوولان، جلب رضايت مشترى بهترين و تنها راه پيشرفت بوده است.

شايد اگر شركت ما هم راه ديگرى براى پيشرفت داشت بسته به شرايطش آن را دنبال مى‌كرد. به قول معروف اين توفيق اجبارى ما از تفكر مديران شركت شكل گرفته است.

براساس آنچه از همكارانتان ديده و شنيده‌ايم فرهنگ مديريتى در همكاران سيستم مبتنى بر كار سخت در كنار برنامه‌هاى تفريحى و محيط دوستانه است كه نه تنها نوعى مديريت نرم را به ذهن متبادر مى‌كند بلكه با توليد محصولى غير فيزيكى مانند نرم‌افزار نيز همخوان است، آيا اين فرهنگ از شركت يا كشور خاصى الگوبردارى شده يا فرهنگ و استاندارد خود ساخته است؟

اين مدل قبل از ما در كشورهاى غربى هم اجرا شده است چون كارهاى تحقيقاتى هيچ وقت نمى‌تواند سلسله مراتبى بودن را به سازمان تحميل كند و در مقابل يك محيط كار صميمى و با ارتباط مستقيم، رعايت حقوق برابر را به كارمندان منتقل مى‌كند. با اين شرايط يك ظرفيت مناسب و پيوند نزديك براساس چارچوب پاسخگو و پاسخ‌گير اتفاق مى‌افتد. در زمينه نحوه مديريت ما هميشه در حال ياد گرفتن هستيم، حتى در برخورد با مديران شركت‌هاى خارجى سوال‌هاى مشخصى درباره مديريت پروژه، مديريت منابع انسانى، روابط بين كاركنان و در نهايت اين كه در شرايط ما چه طور تصميم مى‌گيرند، ايده‌هاى زيادى را براى مديريت بهتر در اختيار ما قرار مى‌دهد. اين‌ها در رفع مشكلات قطعا موثرند اما هسته مركزى اين نوع مديريت كه رفاقت و صميميت در روابط متقابل است، متعلق به خود ماست. خود من البته خيلى وقت‌ها هم بسيار دقيق و سخت‌گير عمل مى‌كنم ولى ايجاد همين فضا اين كمك را هم مى‌كند كه به راحتى مشكلات را به همكارانم گوشزد كنم.

چند درصد از متقاضيان كار در شركت جذب مى‌شوند؟

كمتر از 10 درصد. شايد آمار خوبى هم نباشد.

و چند درصد از كسانى كه جذب كار مى‌شوند بعد از مدتى از همكاران خارج مى‌شوند؟

حدود 50 درصد كسانى كه كمتر از يك سال كار كرده‌اند.

تخصص دليل عمده اين ريزش نسبتا قابل توجه است؟

نه! به خاطر شخصيت و رفتار است. چون به نظر من تخصص را مى‌توان به تدريج و به افرادى باهوش و بنيه متوسط نيز منتقل نمود ولى ساخت ذهنى و شخصيتى انسان‌ها را نمى‌توان به راحتى تغيير داد. به همين دليل فكر مى‌كنم براى كار تيمى در اندازه‌هاى بزرگ و با نتيجه كارآ، ما ايرانى‌ها بضاعت زيادى را فراهم نياورده‌ايم. كار در يك سازمان بزرگ با راندمان بالا را در اجتماعمان تجربه نكرده‌ايم و اين مسير با ساخت و مناسبات كار گروهى ما مشكلات فراوانى دارد، البته اين را هم بايد اضافه كنيم كه هر محيط كار آيينه تمم نماى قوت‌ها و بيمارى‌هاى اجتماع هم هست.

به نظر مى‌آيد در انتخاب و جذب نيروى انسانى هم سخت‌گير هستيد، شاخص‌هاى يك بنگاه اقتصادى در جذب نيروى انسانى شايد يكى از مهمترين موضوعات مديريت نيز به شمار مى‌آيد كه البته در كشور ما اين شاخص‌ها بيشتر به دايره بسته سليقه مديران محدود مى‌شود شما در همكاران چه روشى را پياده كرده‌ايد؟

به عقيده من در هر كجاى دنيا براى با هم كار كردن مشتركات شخصيتى اهميت زيادى دارند. اينكه بحث جذب در كشور ما بيشتر متاثر از سليقه‌هاى شخصى مديران ريشه مى‌گيرد، واقعا تاسف‌آور است. متاسفانه هنوز هم وقتى مى‌خواهيم كارى را با كسى شروع كنيم، تكنيك‌هاى بسيار عقب مانده و قديمى را دنبال مى‌كنيم و اصلا توجه نمى‌كنيم كه شايد مدير يا حتى رنگ ديوار آن شركت براى شخص متقاضى جالب نباشد. به همين دليل ما از چند سال قبل كه حجم كارها زيادتر شد و تعداد شركت‌هاى زير مجموعه افزايش پيدا كرد، يك كميته جذب را براى استخدام كاركنان تشكيل داديم. اين كميته تركيب مناسبى از تعدادى از مديران پيشكسوت و با تجربه به همراه برخى از جوانان خوش ذهن و فعال است تا بتوانند به خوبى مكمل يكديگر باشند. در واقع بعد از آنكه افراد متخصص به وسيله مديران عامل هر كدام از شركت‌ها انتخاب شدند، كميته جذب وظيفه بررسى هماهنگى فرد با سازان را بر عهده دارد. سوالاتى درباره روانشناسى شخصيتى افراد، نحوه برخورد، روابط عمومى و… در اين جلسه پرسيده مى‌شود و بعد از تاييد اين كميته در يك جلسه، افراد با فضاى شركت، اهداف، فرهنگ و ايده‌آل‌هاى مديريت آشنا مى‌شوند و كار را شروع مى‌كنند. بعد از 3 تا 6 ماه از شروع كار دوباره نظرشان را درباره شرايط كار شركت مى‌پرسيم. فكر مى‌كنم وجود اين كميته يكى از دلايل موفقيت ماست و متاسفم بگويم كه بعد از سال‌ها كار كمتر ديده‌ام كه در سازمان‌هاى مختلف منابع انسانى از اين زاويه مورد توجه قرار بگيرند.

امسال شما به عنوان يك شركت نرم‌افزارى، لوح تقدير وزارت صنايع را ب عنوان واحد صنعتى برتر دريافت كرديد، اين لوح بيش از آنكه به عنوان يك جايزه داراى ارزش باشد نشان دهنده ظرفيتى است كه يك واحد نرم‌افزارى كشور توانسته در رقابتى با ساير صنايع به آن دست يابد اين طور نيست؟

فكر مى‌كنم ما به خاطر آن تشويق شديم كه به عنوان يك نمونه خوب ثابت كرديم كه از صنعت نرم‌افزار مى‌شود به چنان ظرفيت اقتصادى رسيد كه يك شركت داراى هويت اقتصادى ثمربخش را به جامعه تحويل دهيم و در واقع به اثبات و دوام اين صنعت كمك كرده‌ايم. موانع و مشكلات در مسير كار اين صنعت زيادند عمده‌ترين مشكل آن است كه نرم‌افزار به عنوان دست‌مايه مديريت بر مبناى آى‌تى ضررت جدى ندارد، ضمن اين كه محدود كردن مرزهاى اقتصادى باعث مى‌شود كه نتوانيم در عرصه جهانى به تعامل خوبى برسيم و چون محدوديم هر كيفيتى را به خاطر محدوديت مى‌پذيريم. ما هنوز باور نداريم كه اگر بخش خصوصى موفق داشته باشيم اقتصاد موفق خواهيم داشت.

علاوه بر همه اينها صنعت نرم‌افزار با مشكلى مواجه است كه صنعت‌هاى ديگر تا اندازه كمترى تحت تاثير آن قرار دارند و آن تحريم‌هاى بين‌المللى است. آن هم درست در شرايطى كه اين صنعت ارتباط متقابل و متعادل (نه وابستگى) را با تمام نهادهاى فعال دنيا در اين زمينه مى‌طلبد. متاسفانه عكس‌العمل مسوولان با عدم تصويب كپى رايت نرم‌افزارهاى جهانى اين رابطه را مشكل‌تر نموده است. اين موضع‌گيرى رسمى باعث كاهش اعتماد شركت‌هاى جهانى به همتايان ايرانى‌اشان شده و عملا به تضعيف اقتصاد اين صنعت انجاميده است. با وجود تمام رشدى كه صنعت نرم‌افزار در اين سال‌ها داشته هنوز جاى پروژه‌هاى بزرگ نرم‌افزارى و مديريت برنامه‌ريزى آنها كاملا خالى است.

اين عدم برنامه‌ريزى و نداشتن برنامه‌هاى كلان به ريسك پذير بودن صنعت آى‌تى اضافه مى‌شود چرا كه اين تصور در بازار وجود دارد كه بسيارى از پروژه‌هاى نرم‌افزارى به شكست مى‌انجامد؟

اساسا پروژه‌هاى نرم‌افزارى بزرگ داراى ريسك بالا هستند و زمانى ك مدت اجراى پروژه از شش ماه بگذرد خود به خود به شكست نزديك مى‌شوند با اين حال ما ندانسته و شايد هم از روى عمد پروژه‌هاى دو ساله را در كشور تعريف مى‌كنيم. چندين سال است كه براى برنامه‌هاى كلان فن‌آورى سازمان‌ها هزينه‌هاى زيادى در كشور شده اما اغلب چيزى جز آنكه چندين و چند جلد كتاب به عنوان نتيجه اين گونه پروژه‌ها به قفسه‌هاى سازمان‌ها اضافه كنيم چيزى عايد مردم نشده است.

بسته و محدود بودن بازار ايران اين فرصت را براى شركت‌هاى مثل همكاران سيستم ايجاد كرده كه در غياب رقباى خارجى سهم بيشترى از بازار را به خود اختصاص دهند تصور مى‌كنيد اگر رقباى خارجى مى‌توانستند آزادانه در ايران سرمايه‌گذارى كنند شركت شما باز هم تا اين حد موفق بود؟

بايد توجه داشت، حتى در شرايطى كه بازار بسته و محدود باشد، بايد دلايل قوى براى موفقيت شركت‌ها وجود داشته باشد. طبيعى است كه اگر همكاران سيستم توانسته است تا اين حد موفق باشد، به اين دليل است كه مديران همكاران سيستم همواره شرايط بازار را مورد توجه قرار داده‌اند و تمام تلاش خود را صرف حركت به سمت مسيرى كرده‌اند كه ماندگارى و قدرت شركت را تضمين كند. به طور خلاصه، اين امر بدون رضايت و حمايت مشتريان از همكاران سيستم و همچنين تلاش‌هاى كاركنان همكاران سيستم، ميسر نبوده است.

در كنر اين موارد، موفقيتى كه در يك تعامل جهانى آينده نداشته باشد، حتما كوتاه مدت خواهد بود. ما هم به خوبى اين موضوع را فهميده‌ايم كه اگر نتوانيم در سطح جهان و با بزرگان اين صنعت كار كنيم، قطعا شركت پايدارى نخواهيم بود. اما معتقدم كه اين اتفاق براى همكاران سيستم نمى‌افتد، چون ما به شدت سعى داريم كه خود را به شركت‌هاى كشورهاى اروپايى كه كمتر ما را تحريم مى‌كنند، نزديك كنيم و پروتكل‌‌هايشان را ياد بگيريم. تنها راه حل اين است كه يا با سياست‌هاى جهانى در حوزه نرم‌افزار همراه شويم و يا اين كه صنعت را به ديگران واگذار كرده و كاربر خوبى براى محصولات آنها باشيم. هيچ شركت فالى در زمينه آى‌تى نمى‌تواند يك شركت محلى باقى بماند و بايد به يك شركت جهانى تبديل شود.

با وجود اين شركت نخستين نرم‌افزارى ايران هيچ گونه صادرات نرم‌افزار ندارد آيا دليل اين امر اقناع كننده بودن بازار ايران است؟

اين موضوع يك ضعف نهادينه اجتماع است نه ضعف شركت‌ها. اگر روى بازار داخل متمركز هستيم به علت نقاط قوت ما در اين بخش است. كارهاى پراكنده‌اى هم كه گاهى انجام مى‌شوند بيشتر مى‌تواند ما را با پروتكل‌هاى غربى آشنا كند اما اين كار نمى‌تواند جنبه رسمى پيدا كند. اگر در شرايط جهانى حاضر و با وضعيت ارتباطات سياسى فعلى، غربى‌ها ببينند كه صادرات نر‌افزار ما مسير رشد را طى مى‌كند آن‌ها ريشه اين ارتباط را خشك مى‌كنند چون تحريم ما در اين زمينه خيلى جدى است. البته حتى اگر اين تحريم‌ها هم وجود نداشت باز هم بازار نرم‌افزار ما در غرب چندان دوامى نداشت به علت اين كه هنوز ياد نگرفته‌ايم چطور با آنها معامله و كار كنيم.

حجم مالى همكاران سيستم براى ورود به بورس چقدر است؟

در مورد حجم مالى شركت فعلا چيزى نمى‌توانم بگويم چون قبل از نهايى شدن ارزشيابى‌هاى بورس قرار نداريم اطلاعاتى را به عموم عرضه نماييم.

با توجه به حضور شركت‌هاى دولتى قدرتمند در بورس كه از رانت‌هاى مختلفى هم بهره مى‌برند فكر مى‌نيد كه جاى پيشرفتى براى يك شركت خصوصى نرم‌افزارى وجود داشته باشد؟

اوضاع بورس اين روزها چندان مناسب نيست و تا زمانى هم كه اين شرايط بهتر نشود ورود ما به بورس منطقى به نظر نمى‌رسد در مورد شركت‌هاى دولتى هم بر عكس ما نگرانيم كه وضع بدى پيدا نكنند چون در شرايطى كه ما شاهد افت ارزش معاملاتى سهم شركت‌ها كه اغلب متاسفانه دولتى هستند باشيم عملا ارزش و سهم اقتصادى شركت ما هم كاهش مى‌يابد. رونق اين شركت‌ها باعث افت بازار ما نمى‌شود بلكه افت آنها به كسادى بازار بورس و نهايتا كسادى قيمت سهم بخش خصوصى مى‌انجامد

مطالب مرتبط:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا