تکنولوژی

گزارش دومين نشست برنامه‌هاى مشاركت ايران در دومين اجلاس سران درباره جامعه اطلاعاتى

ایران و جامعه اطلاعاتی – دومين نشست تخصصى – علمى برنامه‌هاى مشاركت ايران در دومين مرحله اجلاس جهانى سران درباره جامعه اطلاعاتى با حضور استادان، صاحب نظران و دست اندرکاران مباحث جامعه اطلاعاتى ۲۲ مهرماه در دانشکده علوم اجتماعى دانشگاه علامه طباطبايى برگزار شد. آنه مى خوانيد متن کامل مباحث اين نشست است.

دكترمحمدمهدى فرقانى، رييس دانشكده‌هاى علوم اجتماعى و ارتباطات دانشگاه علامه

بهترين كاربرد بودجه‌هاى پژوهشى كمك به تجهيز امكانات پژوهشى در دانشگاه‌هاست

خوشحاليم از اينكه ميزبان دومين نشست تخصصى – علمى برنامه‌هاى مشاركت ايران در دومين مرحله اجلاس سران درباره جامعه اطلاعاتى هستيم و نيز از تلاشها و مساعى استاد بزرگوار جناب آقاى دكتر معتمدنژاد تشكر مى‌كنم و فكر مى‌كنم اگر همه دستگاههاى كشورى ما چنين همت و چنين تلاشى داشتند ما قطعا مى‌توانستيم با دست پر در اينگونه اجلاس‌ها شركت كنيم. البته مركز پژهش‌هاى ارتباطات هم در اين زمينه پيشگام است وامروز دومين نشست خود را برگزار مى‌كند و قطعا نشست‌هاى ديگرى را هم تدارك ديده است. اميدواريم اين بحث‌ها و نشست‌ها بتواند كمك كند تا هم يك گزارش ملى پربارتر براى ارايه به آن اجلاس داشته باشيم و هم يك برنامه منسجم و قابل قبول براى استفاده از اهرم‌هاى تاثير‌گذار در قطعنامه‌ها، بيانيه‌ها و روند آن اجلاس.

در اين دو سه روز اخير، به مناسبت برگزارى همين نشست فكر مى‌كردم كه ما در گزارش ملى‌مان چه خواهيم گفت؟ قطعا مسئولان براى اين قضيه فكرى كرده‌اند. ولى من وقتى به محيط اطراف خودم نگاه مى‌كنم، گاهى دچار ترديد مى‌شوم ه در گزارش ملى چه مى‌خواهيم بگوييم. مثلا وقتى ما در دانشكده علوم اجتماعى با حدود 2000دانشجو كه 500 نفر آنها در مقطع كارشناسى ارشد و دكترا تحصيل مى كنند فقط 15 دستگاه كامپيوتر در سايت كامپيوترى داريم كه آن هم اخيرا به اين تعداد تجهيز شده و با سهميه بندى قطره چكانى سرويس‌هاى خيلى محدودى را فقط به دانشجويان كارشناسى ارشد و دكترى مى‌توانيم ارائه دهيم و كل دانشجويان كارشناسى ما (كه دانشجويان علوم ارتباطات هم جزء آنها هستند)، به كلى از دسترسى به اينترنت محروم هستند ترديد مى‌كنم كه ما در گزارش ملى‌مان چه بايد بگوئيم؟ و چه دستاوردى براى ارائه داريم؟ من در اين دو سه هفته‌اى كه از شروع سال تحصيلى جديد مى‌گذرد با مراجعات زيادى از سوى دانشجويان دوره كارشناسى به خصوص در رشته ارتباطات روبه‌رو بوده‌ام كه گاهى التماس مى‌كردند و درخواست ده تا بيست دقيقه استفاده از اينترنت را داشتند. آنهم براى كارهاى درسى و كارهايى كه استادان براى تحقيق تعيين كرده بودند و ما واقعا امكان تخصيص سهميه را به اين عده نداشتيم. خوب وقتى دانشگاه ما يعنى بزرگترين دانشگاه تخصصى علوم انسانى ايران، با بيش از 14 هزار دانشجو و با رشته‌هايى كه بعضا منحصر به فرد است چنين دسترسى‌ به امكانات ارتباطى دارد، خوب تكليف دانشگاه‌ها، مدارس و نهادها ى ديگر كم و بيش معلوم است. شايد هم آن‌ها وضعشان بهتر از ما باشد و ما همچنان در خواب اصحاب كهف به سر مى‌بريم.

من با جناب آقاى دكتر فاضلى معاون محترم پژوهشى دانشگاه علامه كه اخيرا از سفر مطالعاتى انگليس برگشته‌اند صحبت مى‌كردم اين بحث مطرح شد كه شايد بهترين كاربرد بودجه‌هاى پژوهش كمك به تجهيز امكانات پژوهشى در دانشگاه‌ها باشد. امكاناتى كه با آن بتوانيم دانشجوى محقق تربيت كنيم ما در اين جلسه در باره موضوعى صحبت مى‌كنيم كه هنوز از مقدمات قابل قبولى هم در آن زمينه برخوردار نيستيم. اميدوارم اين بحث‌ها و گفتگوها بتواند كمك كند تا اين خلاءها و شكاف‌ها را بهتر ببينيم و بتوانيم به پر كردن آنها كمك كنيم.


دكتر عباس حرى، استاد دانشگاه تهران و عضو هيئت مؤسس انجمن ايرانى مطالعات جامع اطلاعاتى

كارهاى مان رابايد به دنيا معرفى كنيم

مجموعه صحبت‌هاى جلسه گذشته(30تير1383) درجزوه اى منتشرشده
و من مى‌خواهم صحبتم را آنچه در اين گزارش آمده شروع كنم. برخى از صحبت‌ها، صحبت‌هاى مبنايى و ريشه‌اى بود. مثل اينكه اساسا چگونه بايد در مسير جامعه اطلاعاتى گام برداشت. و چه شرايطى لازم است؟ همانگونه كه آقاى دكتر معتمدنژاد در همان جلسه اشاره كردند و در گزارش هم آمده، جامعه اطلاعاتى، جامعه‌اى است آرماني. اين بيان كه جامعه اطلاعاتى، جامعه‌اى است آرمانى و مدينه فاضله‌اى است كه بايد تلاش كنيم تا به آن سمت حركت كنيم حرف درستى است.

براساس اين گزارش برخى از ديگر دوستان اساسا درباره مشاركت در اجلاس تونس ترديد داشتند، شايد هم ترديدشان از اين جهت بود كه ما وقتى چيزى براى عرضه نداريم چه ضرورتى براى شركت در اجلاس وجود دارد و آنچه كه در اجلاس ژنو پيش آمد نشان داد كه به هرحال ما چيزى نداشتيم عرضه كنيم. البته من اين دو ]اجلاس[ را به دلايل مختلف با هم مقايسه نمى‌كنم. گرچه ما زمان را از دست داده‌ايم. براى اجلاس ژنو، برنامه‌ريزى پيشين براى اينكه چيزى عرضه شود (تا جايى كه من مطلع هستم) صورت نگرفته بود يا اگر صورت گرفته بود زمان كوتاهتر از آن بود كه بشود كارى در آنجا عرضه كرد يا حتى كارهايى را كه انجام شده است شناسايى كرد.

بالاخره گروه سومى كه سخنانشان در اين گزارش آمده، گروهى بودند كه درباره راهكارهاى حضور پربارتر در اجلاس بعدى صحبت مى‌كردند. من در آن جلسه جزء آن گروه بودم و الان هم جزء همان دسته هستم؛ به دو دليل: يكى اينكه هم در جلسه گذشته و هم در جلسه امروز، موضوع دعوت افراد چگونگى تدارك براى شركت در اجلاس تونس است نه بحثهاى كلي. چون براى بحثهاى كلى مى‌شود جلسات متعددى گذاشت و در باره آن بحث كرد و به نقاط مشترك رسيد كه كارى دراز مدت و زمان‌بر است. اما چون تعيين شده است كه ما برى چه چيز دور هم جمع شده‌ايم، بايد به اين انديشيد كه چگونه مى‌توان به بهترين شكل ممكن (درحد مقدورات) در اجلاس تونس شركت كرد. من ممكن است آدم خوشبينى تلقى شوم، ولى اعتقادم اين است كه بايد با ساقه گندم نى زد.، با نى خيلى راحت مى‌شود نى زد. ما داريم با ساقه گندم نى مى‌زنيم و اگر از آن توانستيم در حدى كه مى‌شود صداى موزونى بسازيم جاى قدردانى دارد. ما كارهايى در اينجا انجام داده‌ايم كه مشابه‌اش در دنيا زياد نيست و مى‌شود در آنجا عرضه كرد. مثل همين طرح تكفا كه گزارشش را در همين اجلاس اخير آرژانتين يكى از دانشجوهاى من ارائه كرد و بسيار مورد استقبال قرار گرفت و جالب اين ات كه چون غرب كشورهاى جهان سوم را هميشه جزء تيول خودش تلقى مى‌كند، هرگز باور نمى‌كند در اين كشورها مى‌شود كارى كرد. بارها و بارها دانشجويان من كه به خارج رفته‌اند با من مكاتبه كرده‌اند كه وقتى به برجسته‌ترين صاحبن‌ظران در يك رشته استناد مى‌كنيم به ما مى‌گويند مگر شما اين‌ها را مى‌شناسيد؟! شما منابع اين افراد را خوانده‌ايد؟ يعنى برخوردشان به گونه‌اى است كه هنوز ما را در عهد قاجار ارزيابى مى‌كنند، شايد هم قبل از آن. ما هيچ وقت ]توانائى‌هاى[ خودمان را عرضه نكرده‌ايم. ما هرگز به فكر توليد اطلاعات نيفتاده‌ايم و به اطلاعاتى هم كه توليد شده بها نداده‌ايم.

در حال حاضر كتابخانه ملى ايران جزء معدود كتابخانه‌هاى دنياست كه به سمت ديجيتالى شدن مى‌رود. نه تنها ديجيتالى كردن منابع، بلكه ديجيتالى كردن خدمات و حتى ايجاد ساختمان هوشمند. اين اقدام ممكن است دير نتيجه دهد و چند سال به طول انجامد، ولى گامى است كه برداشته شده و جا دارد گزارشى از آن در يكى از پنل‌هاى اجلاس تونس ارائه گردد. ما فكر مى‌كنيم كه ديگران خيلى گام‌هاى بلندترى برداشته‌اند و گام ما بسيار كوتاه است، ولى من چنين تلقى ندارم.

وقتى كتابخانه كنگره ملى امريكا با آن حجم عظيم منابع، به تدريج ديجيتالى خواهد شد پس ما چندان عقب نيستيم كه بيم داشته باشيم مبادا ان كار را بعنوان يك كار بدوى و بسيار كوچك قلمداد كنند. در كتابخانه منطقه‌اى شيراز، پايگاه «سايتيشن» ايجاد كرده‌اند. يعنى چيزى شبيه مقدمات ISI كه الان در دنيا مطرح است. درست است كه مبناى ISI از اوايل دهه 1960 پديد آمد، ولى به آن معنا نيست ما که دير شروع كرده‌ايم پس گامى برنداريم. بسيارى از اطلاعات علمى ما چون به زبان فارسى است مورد ارزيابى بين‌المللى قرار نمى‌گيرد. بايد بپذيريم كه همه ما از لحاظ فرهنگى مايل نيستيم مطالب‌مان را به زبان انگليسى ترجمه كنيم.

من بارها و بارها كارهايى را از بسيارى كشورهايى كه زبان آكادميك‌شان انگليسى است بررسى كرده‌ام مثل پاكستان، بنگلادش. وقتى اين مقالات را مى‌خوانيد، تنها مزيتشان اين است كه به انگليسى نوشته شده‌اند و هيچ حرف و سخن جديدى در آنها نيست. ولى من مى‌توانم به وفور به شما نشان دهم كه در همين مقالات فارسى ما كه در مجلات فارسى زبان مندرجند، حرفهاى نو و جديد كم نيست، با ايجاد يك چنين پايگاه سايتيشن‌ (پايگاه استنادى) مى‌شود اين نوع مقالات را ربط زد و به‌دست ترجمه سپرد. جدا از اينكه مولف اصلى خودش قادر يا مايل باشد به زبان خارجى يا بين‌المللى ترجمه كند يا خير و به اين ترتيب مى‌توان اينها را در پايگاه‌هاى بين‌المللى عرضه كرد.

به عنوان يك مثال ديگر كتابخانه ملى ما تمام كتابهاى روزآمد را به صورت CD در مى‌آورد. اينكه مى‌گويم روزآمد، حتما عزيزان استحضار دارند كه از چند سال پيش كتاب‌هايى كه منتشر مى‌شدند حتما بايد طبق قانون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در كتابخانه ملى فهرست پيش از انتشارشان ثبت شود و بعد اجازه نشر پيدا كنند. اطلاعات اين كتاب‌ها به صورت CD در دوره‌هاى سالانه منتشر مى‌شود. شما ببينيد چند كشور هستند كه افراد بتوانند از كتابهاى سال قبل‌شان به صورت CD مطلع شوند؟ اين كار ارزنده‌اى است كه ما هيچگاه در مقياس‌هاى بين‌المللى آن‌را معرفى و عرضه نكرده‌ايم. در حال حاضر در بنياد ايران شناسى پايگاهى ايجاد شده است كه 270هزار ركورد در آن ثبت است و كسانى كه به آن مراجعه كرده‌اند، اعم از اينكه ايرانى بوده‌اند يا خارجى گفته‌اند ما هرگز فكر نمى‌كرديم در اين باب اين حجم مقاله و گزارش تحقيق وجود داشته باشد. خوب اين پايگاهى كه تا اين حد مخاطب دارد حتما بايد در يك اجلاس بين‌المللى معرفى شود يا مثلا شبكه تخصصى جوان كه با مشاركت حداقل 80 تشكل غير دولتى ايجاد شده است.

من در جلسه گذشته هم عرض كردم ادعاى پررنگى ندارم ولى ادعاى بيرنگ بودن را هم نمى‌پذيرم. به هر حال كار براى عرضه كم نيست. افرادى كه بتوانند در آنجا پنل بگردانند كم نيستند. من مواردى كه در گزارش به نقل از دكتر معتمد‌نژاد آمده است به دقت مطالعه ردم. ايشان با درد فراوان مى‌گويند ما يك سال را از دست داديم. يك سال فاصله بعد از اجلاس ژنو را از دست داديم و حال آنكه طورى نبود كه امروز بيدار شويم. قرار بود از روز اول بازگشت برنامه‌ريزى شود، ولى نشد. هنوز هم دير نيست. هنوز هم مى‌شود اين كارها را انجام داد، يكى از اشاراتى كه ايشان داشتند اين بود كه ما در آنجا حتى نتوانستيم يك ميز پيدا كنيم كه بروشورهاى‌مان را در معرض ديد بگذاريم. شما بايد در اجلاس ژنو مى‌بوديد تا مى‌ديديد كشورهايى آنجا داراى فضاى كافى بودند كه بسيار با ما فاصله دارند. بنابراين ما بايد خودمان را در آنجا عرضه كنيم و اين قانون بين‌المللى امروز است.

ما عادتى داريم كه در جلسه قبل اسمش را تواضع تاريخى گذاشتم هميشه فكر مى‌كنيم كه يك چيزى كم داريم. اين اخلاق در وضعيت علمى ما هم اثر گذاشته است و در حاليكه بايد با گردن برافراشته خيلى از مسايل را درآنجا مطرح كرد. دانشجويان ارشد و دكترى من در رشته خودشان مباحثى را مطرح كرده‌اند كه وقتى آن‌ها را به صورت مقاله به انگليسى تبديل و عرضه كرديم بسيار به آن‌ها استناد شد. اين نشان مى‌دهد كه جوانان ما خيلى حرف‌ها براى گفتن دارند. بايد شرايط پرواز را براى اين پرندگان علاقه‌مند و عاشق فراهم كرد.

دكتر کاظم معتمدنژاد، رئيس شوراى پژوهشى مرکز پژوهش هاى ارتباطات

مشكل اصلى، مديريت و هماهنگى است

از دوستان و همكاران كه لطف كردند و در اين جلسه شركت كردند تشكر مى‌كنم. اميدوارم كه بتوانيم از همكارى‌هاى بيشترشان بهره بگيريم. از جناب آقاى دكتر حرى هم تشكر مى‌كنم كه ما را به آينده اميدوارتر كردند. با اين اميدهاست كه بايد كوشش بيشترى كنيم كه عقب ماندگى‌ها را جبران كنيم و خودمان را بهتر معرفى كنيم. من مى‌خواستم كه در همين زمينه صحبت كنم و فرمايش‌هاى آقاى دكتر حرى را دنبال كنم. ما خيلى كارها مى‌توانيم انجام دهيم و به همين جهت بايد از همين يكسالى كه باقى مانده است استفاده كنيم.

من نگاهى كردم در هفته‌هاى اخير به كوششهى كشورهاى ديگر در اين زمينه، آنها هم خودشان را با اعلاميه اصول اجلاس و برنامه عمل هماهنگ كرده‌اند و با توجه به پيشبينى‌ها مشخص كردند كه در ماه‌هاى گذشته چه كارهايى انجام داده‌اند. من مخصوصا يكى از كشورهاى خيلى فقير را انتخاب كرده‌ام كه مطرح كنم؛ كشور بنگلادش با آن همه مشكلاتى كه از جهت اقتصادى و غيراقتصادى دارد. اين كشور در نخستين گردهمايى تداركاتى اجلاس دوم كه در تيرماه گذشته در همامات تونس تشكيل شد گفته بود كه درباره 11 مورد مشخص شده در اعلاميه اصول چه كرده است و چه خواهد كرد. همانطور كه آقاى دكتر حرى گفتند ما كارهاى زيادى انجام داده‌ايم، ولى اين كارها را نمى‌شناسيم. چراكه هماهنگى وجود ندارد. مشكل مهم ما مديريت‌هاست. سازمانهاى مختلف همكارى نمى‌كنند و هنوز يك نهاد مركزى هم بوجود نيامده كه هماهنگى‌ها را ايجاد كند و كارهاى مثبت انجام شده را معرفى كند.

ما اگر بخواهيم با نظير آنچه كه بنگلادش عمل كرده بگوئيم چه كرده‌ايم بايد حداقل يك ليست كوچك درست كنيم و در آن 11 مورد پيش‌بينى شده در اعلاميه اصول و مواد برنامه عمل را بررسى كنيم و جوابش را بنويسيم. كار خيلى ساده‌اى است كه با استفاده از اطلاعات كلى‌ كه داريم ظرف يك هفته مى‌توان آنرا انجام داد و در هفته‌هاى بعد رفت و اين اطلاعات را كامل كرد.
يكسال و چهار ماه قبل كه با آقاى ابراهيم‌آبادى، مدير محترم مركز پژوهش‌هاى ارتباطات، خدمت آقاى مهندس جهانگرد بوديم، قرار شد شروع كنيم به جمع‌آورى اطلاعات پيشرفت‌هاى ايران در زمينه حركت به سوى جامعه اطلاعاتى و داشتن آمار و ارقام مربوط به اين امر. ولى متاسفانه هنوز به جايى نرسيده‌ايم. آقاى مهندس جهانگرد آنقدر گرفتار هستند و زحمت مى‌کشند كه 24 ساعت برايشان كم است. بايد ديگران كمك كنند چون هماهنگ كردن اين كارها بسيار مشكل است. به همين لحاظ، اميدوارم بتوانيم هفته‌هاى آينده كار را شروع كنيم. آقاى مهندس جهانگرد هم كه مطرح مى‌كنند تاكنون چه كارهايى صورت گرفته است و به همين سبب ما اميدهاى خود را از دست نمى‌دهيم. در اجلاس مقدماتى تونس، قرار شد كه سازمان كنفرانس جهانى اقتصادى و تجارت كه وابسته به سازمان ملل متحد است و كشورهاى غير متعهد آن را در سال 1961 ايجاد كرده‌اند، دو كار انجام دهند. يكى اينكه نقش فناورى‌هاى نوين اطلاعات و ارتباطات را در توسعه پايدار كشورها بررسى كنند و ديگر اينكه مشخص كنند شاخص‌هاى توسعه در فناورى‌هاى نوين اطلاعات و ارتباطات چيست. نتيجه اين كار ظرف هفته‌هاى آينده منتشر خواهد شد. اين دو كار نشان مى‌دهد كه ما هم بايد اين امر را دنبال كنيم و قبل از هرچيز بايد اطلاعات لازم را جمع‌آورى كنيم.

اما اينكه چگونه بايد از آن اطلاعات استفاده كنيم به مبانى نظرى احتياج داريم. هدفهاى‌مان را بايد تعيين كنيم كه به كجا مى‌خواهيم برويم. در برنامه تكفا خيلى چيزها مشخص شده، ولى كامل نيست. اگرهدف‌ها مشخص نشود، نتيجه لازم از تحقيقات را نخواهيم گرفت. بنابراين همراه با بررسى آمار و ارقام، بايد زمينه‌هاى فكرى را هم مورد نظر قرار دهيم و بر اين اساس اطلاعاتى را كه در اختيار داريم جمع‌بندى كنيم و مشخص كنيم كه به كجا مى‌خواهيم برويم.

آقاى دكتر فرقانى اشاره كردند كه دانشگاه ما كامپيوتر كم دارد، خوب بايد بررسى كرد در حاليكه در خيلى جاها كامپيوترهايى توزيع مى‌شود، ولى مورد استفاده قرار نمى‌گيرد، چرا ب دانشگاهها به موقع نمى‌رسد و توزيع نمى‌شود. اين كارهايى است كه بايد با همكارى هم دنبال كنيم. تا اواخر آبان ماه يعنى تا حدود 40 روز ديگر و قبل از اينكه يكسال تا اجلاس تونس باقى مانده باشد بايد بتوانيم مشخص كنيم كه چه كارى مى‌خواهيم انجام دهيم. اولا آن هيأت كه هسته مركزى تدارك اين برنامه هستند معرفى شوند، ثانيا سازمانهايى كه مى‌توانند همكارى كنند مشخص شوند و اگر كارهاى تحقيقاتى قرار است انجام شود در اختيار مراكز پژوهشى قرار گيرد تا ظرف ماه‌هاى آينده پژوهش‌ها انجام شود و به‌موقع در تابستان آينده بتوانيم گزارش‌ها را تهيه كنيم و اگر قرار باشد يك يا چند سند ملى آمده كنيم آن هم به موقع آماده شود.

من بارها اين موضوع را گفته‌ام كه ما كار مركز پژوهش‌هاى ارتباطات را از ده سال پيش شروع كرديم و در اين 10 سال با مشكلات فراوان برخورد كرديم، ولى هيچگاه نااميد نشديم. در سال‌هاى اخير مخصوصا جناب آقاى ابراهيم‌آبادى، دوست گرامى ما، خيلى كمك كردند، آقاى دكتر خانيكى هم غير مستقيم كمك كردند كه ما توانستيم جايى براى مركز بگيريم و برنامه‌هايمان را دنبال كنيم. در ماه‌هاى اخير هم گرفتاريهاى مالى فراوان داشتيم و هنوز هم داريم، در عين حال هرگز هم مايوس نشديم و مطمئن هستيم كه با همين كمبود امكانات مى‌توانيم وظايف خود را انجام دهيم.

بعضى‌ها هم بدون سروصدا خدماتى انجام مى‌دهند از آن جمله هفته گذشته جناب آقاى دكتر غريبى، دوست گرامى ما از طرف مركز اسناد و مدارك علمى ايران و با كمك كميسيون ملى يونسكو و شوراى عالى اطلاع رسانى، يك نشست علمى بسيار جالب درباره كاربرد ملى تكنولوژيهاى نوين اطلاعات و ارتباطات، بويژه نقش توليد محتواى محلى و ملى در اين زمينه ترتيب داده بودند كه با استقبال روبرو شد، ولى متاسفانه مطبوعات و همكاران ما در رسانه‌ها به اين نشست توجه كافى نشان ندادند. اين نشست هم از جمله مواردى بود كه همانگونه كه آقاى دكتر حرى گفتند مى‌تواند به دنيا معرفى شود.

بايد كوشش كنيم اين هماهنگىها بيشتر شود در نتيجه اميدمان به آينده افزايش يابد.

دكتر فاضلى: معاون پژوهشى دانشگاه علامه طباطبايى

ذهنيت هاى امروز جامعه ايران درباره جامعه اطلاعاتى، يك پرسش تحقيقاتى است

درباره ارتباطات و جامعه اطلاعاتى بحث‌هاى زيادى وجود دارد البته خوشبختانه اين جلسه برخلاف بسيارى از جلسات ديگر يك نشست تعريف شده است و بحث كارشناسى آن اين است كه براى شركت در يك اجلاس جهانى چه برنامه‌هايى بايد داشته باشيم و چگونه عمل كنيم و شايد كمتر به اين نياز باشد كه در مورد موضوعات كلى بحث شود. ولى اى كاش زمينه‌اى بود كه مى‌شد مسئله جامعه اطلاعاتى را از زواياى مختلف همچون انسان شناسى جامعه اطلاعاتى بررسى كرد. يعنى جامعه اطلاعاتى را از منظر محلى و local ديد. آنچه كه امروز در دنيا تعريف شده به اين خاطر است كه شروع جامعه اطلاعاتى از يك سرزمين ديگرى بود و يك خاستگاه ديگرى داشته است و مانند بسيارى از پديده‌هاى مدرن ديگر، غربى است. عملا ما نيز از همان منظر به آن نگاه مى‌كنيم و شيوه عمومى سخن گفتن ما در باره جامعه اطلاعاتى هم به شدت متاثر از شيوه سخنى است كه در گفتمان‌هاى اين موضوع جارى است و از جاى ديگرى به اينجا سرازير شده است.

من تصور مى‌كنم يك بعد قضيه اين است كه توانمندى‌هاى‌مان را همانطور كه آقاى دكتر حرى اشاره كردند عميق‌تر بكاويم، آن‌ها را به‌عنوان تجربه‌هاى محلى خودمان تلقى كرده و به صورت دانشى سيستماتيك (دانشى كه بايد طبقه‌بندى و پردازش شود) به دنيا و گروه‌هايى که مى‌خواهيم در اجلاس با آنها ارتباط برقرار كنيم، ارائه دهيم. به همين دليل تصور مى‌كنم اين رويكرد كه توانمندى‌هاى‌مان را بشناسيم و تجربيات‌مان را جدى تلقى كنيم، رويكرد بسيار مهمى است؛ بخصوص اگر بتوانيم اين تجربيات را از منظر فرهنگ بومى خود و نگاه و طرز برداشت خودمان از مقوله اطلاعات و جامعه اطلاعاتى داريم بررسى كنيم.

شايد آقاى دكتر حرى خودشان تحقيقاتى كرده باشند، ولى اينكه آيا مجموعه تجارب ما در زمينه جامعه اطلعاتى مدون شده يا نه يك پرسش تحقيقى است و نيازمند يك بررسى بسيار دقيق و همه جانبه است. علاوه براين، تأثيرات اين تجربيات در جامعه ما و ذهنيت‌هاى امروز جامعه ايران درباره جامعه اطلاعاتى، پرسش‌هاى تحقيقاتى ديگرى است.

همانطور كه آقاى دكتر حرى هم اشاره كردند، من هم تجربه‌ام اين است كه جامعه ايران خيلى مدرن شده و پيشرفت‌هاى زيادى بدست آورده است و اگرچه در خيلى از عرصه‌ها كمبودهايى داريم، ولى بايد اين تجربيات را بررسى كرد و به نحو سيستماتيك ارائه كرد.

اما اينكه در دانشگاه و به‌عنوان معاون پژوهشى براى اجلاس ما چه كارى مى‌توانيم انجام دهيم، من نمى‌دانم، شما بفرماييد اگر دانشگاه بتواند كارى كند و امكانى باشد كه ما بتوانيم فراهم كنيم حتما تلاش خود را مى‌كنيم. اما نكته‌اى كه آقاى دكتر فرقانى فرمودند كه دانشگاه از نظر تجهيزات كامپيوترى و دسترسى به اينترنت مشكل دارد، من هم با ايشان هم عقيده هستم. يعنى اگر بودجه‌اى داريم در حوزه پژوهش يا هرجاى ديگر، بسيار تأسف‌آور خواهد بود كه ما اين حداقل‌هاى مورد نياز را ناديده بگيريم و بعد بخواهيم به نيازهاى ثانويه‌ترمان پاسخ دهيم. من قبلا در جلسات ديگرى كه آقاى دكتر بديعى هم بودند اين مسئله را عرض كرده‌ام كه يكى از اقداماتى در دانشگاه علامه يا هر دانشگاه ديگر احتمالا بايد انجام شود، اين است كه ما بايد نگاه و تعريف تازه‌اى از مقولات پژوهشى و بودجه‌ پژوهشى داشته باشيم. اساسا پژوهش در جامعه دانشگاهى ايران بخصوص در رشته‌هاى علوم انسانى معطوف به شناخت نيازهاى دانشگاهها نيست و در نتيجه بخش و

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا