تکنولوژی

دو جهانى شدنها و آيندة هويت‌هاى همزمان

نام ویسنده: دکتر سعيد رضا عاملى

ايران و جامعه اطلاعاتى – نگاه به آينده، مورد توجه حوزه‌ها و شاخه‌هاى مختلف علوم بوده اس.
نگاه رشته‌اى و ميان‌رشته‌اى قلمروها و نظام‌هاى مطالعاتى گسترده‌اى را در خصوص مطالعات آينده بوجود آورده است (هال – 1969، دلپينو- 1996، فيلد – 1999، روزنو – 1999، برى – 2000، مورتيمور – 2001، تيلور – 2002). تصورات اوليه در مورد آينده‌انديشي. نگاه افسانه‌اى، جادويى و استثناء گرايانه بوده است، ولى به مرور حوزه‌هاى گسترده مطالعات علمى آينده با تكيه بر تفسير، پيش‌بينى مبتنى بر قانون احتمالات شكل گرفته است (ميشل مارين – 2002). مطالعات آينده، هم با نگاه خرد به مقوله‌هاى مختلف فرهنگى، اقتصادى و سياسى، توجه كرده است و هم با نگاه كلان، روندهاى جهانى را در جهان آينده مورد بررسى قرار داده‌اند.
بعنوان نمونه با همين نگاه كلان‌نگر، نوروين پيترز (2000) مجموعه مقالاتى در مورد آينده جهان در 2020 را كه محصول كنفرانسى است كه به مناسبت چهل‌وپنجمين سالگرد مؤسسة مطالعات علوم‌اجتماعى هلند برگزار شده است، جمع‌آورى و ويراستارى نموده كه در كتابى تحت عنوان «آينده‌هاى جهانى: شكل‌گيرى جهانى شدن» به چاپ رسيده است. نويسندگان مقالات تلاش داشته‌اند كه تحليلى از روندهاى جهانى كه منجر به 2020 مى‌شود ارائه دهند.
اغلب نويسندگان بر غيرقابل قبول بودن جهانى‌شدن ليبرال، تأكيد مى‌كنند و در عين حال مسير آينده‌ را در ساختار نظام سرمايه‌دارى تحليل مى‌كنند. تنوع ديگر، مربوط به نظام‌هاى فكرى و حوزه‌هاى آينده‌انديشى است. معرفت‌شناسان با نگاه متدولوژيك و بررسى قوانين تفسير و تبيين آينده، تلاش مى‌كنند، آينده‌انديشى را با نگاه فلسفى مورد بررسى قرار دهند (آلجيكا – 2003) و روش‌هاى مطالعة آينده را مورد نقد قرار دهند. از دل اين مطالعات، مطالعات انتقادى و مطالعات فراساختارگراها توليد شده است كه ضريب اطمينان بسيارى از مطالعات آينده را به چالش كشيده است (بل – 1997 و هيج – 2002). آيندة سياست نيز حوزة ديگرى از مطالعات مربوط به آينده است، كه تحت تأثير دو جهانى‌شدن‌ها (عاملى، 1382الف)، نهادهاى جهانى، تضادهاى اجتماعى و فرهنگى، بالا رفتن قدت فردى (گيدنز – 2001)، سياست آينده را غيرمركزى و انتشار‌يافته (Pervaded) مى‌بينند (روزنو – 1999، برى -2000).
مطالعة آيندة فرهنگ نيز از ابعاد مهم ديگر آينده‌انديشى است كه به مطالعة پايدارى و يا عدم ماندگارى فرهنگ‌ها (استيونسون – 2000) در قالب فرهنگ‌هاى بومى (گرونفلت (Groenfeldt) ، فرهنگ‌هاى قومى، فرهنگ‌هاى ملى و همچنين به مطالعه هويت فردى و اجتماعى مى‌پردازند. يكى از جنبه‌هاى مهم در قالب آيندة فرهنگ، هويت فردى و اجتماعى مى‌باشد كه محل تأمل اين مقاله است.
در اينجا سئوال اصلى اين است كه فرد يا جامعه در آينده چه احساس و درك اوليه‌اى نسبت به خود و ديگرى خواهد داشت؟ اين احساس چ پيوندى به تاريخ گذشته دارد؟ و فرد و جامعه چگونه خود را از ديگرى متمايز مى‌كند؟ با توجه به اين پرسش‌ها، اين مقاله تلاشى است براى پرداختن به چگونگى هويت فرد در بستر دو‌جهانى‌شدن‌ها و اينكه هويت فرد در «فضاى دوجهانى» جديد، چه آينده‌اى خواهد داشت. در اين مقاله ابتدا، پارادايم دوجهانى‌شدن مورد بحث قرار خواهد گرفت و سپس مفهوم هويت و نسبت بين دوجهانى‌شدن‌ها و هويت و در نهايت چگونگى هويت در فضاى دوجهانى آينده مورد بحث قرار خواهد گرفت.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا