انسجام اجتماعى در جامعه اطلاعاتى : نيم نگاهى به وضعيت ايران
نام نویسنده: شعبانعلى بهرامپور
iranwsis – اين مقاله پاسخى است به دو پرسش كه آيا جامعه اطلاعاتى انسجام اجتماعى ( Social Cohesion) را تقويت مىكند يا برعكس انسجام اجتماعى را تضعيف نموده و به پاره پاره شدن بيشتر جوامع مىانجامد؟ آيا با گذار ايران به جامعهاطلاعاتى انسجام اجتماعى آن افزايش مىيابد يا برعكس؟ اين مقاله از منظر جامعه شناسانه به پرسشهاى مذكور پاسخ مىدهد.
براى پاسخگويى به پرسشهاى مذكور ابتدا جامعه اطلاعاتى با توجه به معيارهايى چون تكنولوژى، مشاغلاطلاعاتى، مكانى (به معناى مجازى كلمه)، اقتصادى، فرهنگى، فراگيرى رسانهها و جهانى شدن مورد بحث وبررسى قرار گرفته است. سپس انسجام اجتماعى با توجه به معيارهايى چون برابرى يا نابرابرى اجتماعى،هويتهاى با ثبات و ناپايدار، وحت و تمايزپذيرى اجتماعى در جامعه اطلاعاتى مدنظر قرار گرفته و سرانجاموضعيت ايران در اين جامعه با توجه به شاخصهاى مذكور بررسى شده است.
اكنون كمتر كسى در اين گزاره تشكيك مىكند كه «جهان وارد عصر تازهاى شده است». در دهههاى پايانىقرن بيستم تحولات پرشتاب جامعه صنعتى شكل تازهاى به خود گرفت و موتور محركه اين تحولات جهان راعملا وارد عصر تازهاى كرده است. موتور محركه اين تحولات سريع و برقآسا تحولات پرشتابعلمى ـ تكنولوژيك بوده است. تحولات علمى ـ تكنولوژيكى جهان را از زواياى گوناگون متأثر ساخته است.
دراين فرآيند نخست رايانهها به خانههاى افراد راه يافت و سپس با وصل شدن رايانهها به خط هاى تلفنقابليتهاى اين دو تكنولوژى در تركيب با توانمندىهاى تكنولوژى تلويزيون انقلابى را در عرصه اطلاعات وارتباطات رقم زد. اين انقلاب را بهحق عظيمترين دستاورد تكنولوژى بهدست انسان ناميدهاند. اين انقلابشبكههاى جهانى اطلاعات و ارتباطات را بوجود آورد و عرصههاى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و اجتماعىزندگى را در سطح جهان متأثر ساخت. اكنون جهان در حالى وارد قرن جديد شده است كه همه تغييرات سياسى،نظامى، اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى آن ريشه در اين انقلاب علمى ـ تكنولوژيك دارد. با پيدايش شبكههاىنوين و جهانى اطلاعات و ارتباطات و تأثيرپذيرى همه ابعاد زندگى بشر از اين انقلاب تكنولوژيك، جهان واردجامعه جديدى شده است كه بعضى از محققان آن را «جامعه اطلاعاتى» ناميدهاند.
مفهوم «جامعه اطلاعاتى» در واقع ابداع ژاپنىهاست كه در سال 1978 توسط سايمن نورا و آلن مينك طىگزارشى كه به نخستوزير فرانسه ارايه گرديد به غرب صادر شد.(1) اين مفهوم را اول بار تادائو اومه سائو در1963 در مقالهاى درباره نظريه تكامل اجتماعى بر مبناى تراكم «صنايع اطلاعات» مطرح كرد. مقاله مذكور درشماره ژانويه 1964 روزنامه هوسوآساهى به بحث گذاشته شد و سردبيران اين روزنامه در معرفى اين بحث براى نخستين بار از واژه «جامعه اطلاعاتى» استفاده كردند. چندى بعد محققان و آينده پژوهان ژاپنى چون ماسوداوهاياشى اين واژه را متداول ساختند.
امروزه آنچه كه از جامعه اطلاعاتى برداشت مىشود، جامعهاى نيست كه صرفا از تكنولوژى استفاده مىكند،بلكه ساختار اجتماعى ويژهاى است كه با ظهور پارادايم اطلاعاتى ارتباط دارد ولى توسط آن تعييننمىشود.(2) اما در عين حال، تكنولوژىهاى نوين اطلاعاتى و ارتباطى سمبل و نماد جامعه اطلاعاتى هستند.مانوئل كاستلز و همچنين جان وندايك براى اين كه به مفهوم جامعه اطلاعاتى بار جامعه شناختى بيشترىبدهد، آن را جامعهاى شبكهاى(Net werk society) ناميدهاند. (3)