صدا و سيما و وزارت پست: رقباى ناآرام
نام نویسنده: على پرند
دنياى اقتصاد – صبح زود يكى از مديران كل صدا و سيما كه براى مصاحبه و معرفى بخش مربوط به برنامه صبحگاهى دعوت شده بود ناگهان موضوع بحث را از معرفى توانايىها و امكانات اينترنتى و فنى و تعداد بازديدكنندگان ميليونى! اين سايتها به موضوع فيلترينگ تغيير مىدهد و مىگويد: فيلترينگ خيلى خوب است و مجرى براى همراهى با اين ميهمان مىگويد: و ميهمان هم تائيد مىكند:
مدير كل صدا و سيما به اين بسنده نمىكند و با اشاره به سخنان يكى از معاونان وزارت پست درباره خريد نرمافزارهاى فيلترينگ آمريكايى مىگويد: چرا ما بايد امنيت خودمان را و اطلاعات را با نرمافزارهاى بيگانه شريك كنيم؟ حتى اگر نرمافزارها و سختافزارهاى متخصصان ما ضعيفتر از نمونههاى خارجى باشد بايد از محصولات داخلى استفاده كنيم، چرا كه امنيت بيشترى دارند.
دقايقى بعد معلوم مىشود دليل چنين اصرارى چه بوده است: سازمان صدا و سيما خود از بهترين فيلترها بهره مىبرد كه مىتوان آن را در همه كشور گسترش داد هم به نوعى حمايت از فيلترسازان و فيلترنويسان است و هم هزار نكته ديگر.
نقش و حضور سازمان صدا و سيما در ماجراى اينترنت در طى سالهاى گذشته غيرقابل انكار بوده است. به اعتراف قائم مقام سازمان صدا و سيما يكى از نمايندگان شوراى سه نفره بررسى سايتها از سازمان صدا و سيما بوده هر چند اصرار كرد كه نماينده سازمان از بخش فنى بوده –آيا ارتباطى ميان اين نماينده و سخنان مدير كل در اول مطلب وجود دارد؟- و اين يعنى ما روى محتواى اينترنت نظرى داريم. قائم مقام سازمان صدا و سيما كه مرد اول صدا و سيما در زمينه IT و رقيب هميشگى نصرالله جهانگرد در سوى ديگر ميدان –وزارت پست- است در اين مصاحبه نيز توپ را به زمين مقابل انداخت و گفت: آقاى جهانگرد در اين زمينه –فيلترينگ- اطلاعات بيشترى دارند و مىتوانند پاسخگو باشند. صحبتهاى اين مقام بلند پايه صدا و سيما نشان دهنده نارضايتى آشكار آنها از تقسيمبندى جديد متولىگرى و نظارت بر اينترنت است، در حقيقت صدا و سيما هر چند هيچگاه رسما اعتراف نكرد اما واقعا به نقشى بالاتر از اين هم در عرصه سياستگذارى و هم در عرصه فنى مىانديشد. اما روند امور در سمت مقابل ريان يعنى نصرالله جهانگرد و نزديكى او به رئيس جمهور خاتمى صدا و سيما را كاملا به حاشيه راند.
هر دو گروه هم صدا و سيما و هم وزارت پست و هم جهانگرد روى يك موضوع توافق دارند و آن فيلتر كردن سايتها و جداكردن سره از ناسره است حتى مشكل بابت محتوا نيست و تقريبا در اين زمينه نيز توافق وجود دارد اما روى تصميم گيرنده اصلى و سياستگذار مناقشهاى پنهان و آشكار در جريان است. به طورى كه در جريان تصويب مصوبه شوراى عالى انقلاب فرهنگى اين رقابت كاملا شكل آشكار به خود گرفته و حتى پا در ميانى مقامات بلند پايه از هر دو طرف را در بين داشته است.
موضوع فيلترينگ سايتهاى اينترنتى كه هم اكنون مثل معضلى گريبان همه بخشهاى IT در كشور را گرفته و عملا توجه و نگاه را از ديگر بخشها دور كرده نيز مىتواند حاصل اين رقابت باشد. اين رقابت را البته تنها نبايد در سطح و محتوا جست و جو كرد و منافع اقتصادى كه در بخش IT مستند است در اين زمينه حرف نخست را مىزند. در حقيقت بازار IT كشور توان بالقوه اقتصادى جديدى است كه توجه دورانديشان دو طرف را به خود جلب كرده است، برنده اين بازى پنهان و آشكار هر كس مىتواند باشد اما به راستى اين همه زمان، هزينه و نيرويى كه صرف توجيه سانسور و فيلترينگ –با صورت مقابله با سايتهاى غير اخلاقى- شده در معرفى و تبليغ و تشويق گستر آن در داخل كشور شده است؟
به راستى ما اكنون نيازمند افزودن پهناى باند و اجبار كردن جامعه به انتقال اطلاعات هستيم و يا محدود كردن آن؟ و آيا كشورهايى چون مالزى و هند كه همچون سرمشقى داريم از روى آنها كپى بردارى مىكنيم نيز چنين راهى را رفتهاند؟
و سئوال، آخر به راستى اين منطق كه آمريكا فيلتر مىسازد پس فيلتر چيز خوبى است مىتواند در موارد ديگر هم صدق كند؟