تکنولوژی

گفت و كو با على اكبر جلالى ارتباطات بدون ديدگاه

نام نویسنده: مينو مومنى

روزنامه دنياى اقتصاد – تصويب لايحه تغيير نام و وظايف و اختيارات وزارت پست و تلگراف و تلفن هفته قبل در مجلس، هنوز با واكنش كارشناسان و فعالان اين عرصه (فناورى اطلاعات و ارتباطات ) روبه رو نشده است . عليرغم اين مسئولان اين وزارتخانه نيز درباره برنامه هاى خود در اين زمينه توضيحاتى را ارائـــه نداده اند ، با توجه به اين كه در اين قانون عملا حوزه ارتباطى و فناورى اطلاعا را در كشور به وزارت پست سابق و ICT فعلى تقديم مى كند پيش بينى مى شود در آينده وضعيت ICT در كشور كاملا به سياست هاى اين وزارتخانه مربوط شود.
دكتر على اكبر جلالى رييس پژوهشكده دانشگاه علم و صنعت يكى از صاحب نظران در عرصه IT كشور است كه از مدت ها قبل پيشنهاد تشكيل يك وزاتخانه مستقل با عنوان IT را مطرح كرده بود . با او درباره اين مصوبه و توانائى هاى وزارت پست در اجراى مسئوليت هاى جديد به گفت و گـــــو نشسته ايم كه مى خوانيد:

• به نظر شما علت تغيير نام وزارت پست و تلگراف و تلفن به ICT چيست ؟
اين تغيير نام لازم و ضرورى بود ، چون نام قبلى كه وزارت پست و تلگراف و تلفن داشت ك نام قديمى محسوب مى شد و با شرايط حال حاضر به هيچ وجه جور در نمى آمد . اين تغيير نام مى تواند زمينه شروع يك حركت بزرگ باشد به لحاظ اينكه امروزه در تمام دنيا در زمينه ICT تجربيات زيادى وجود دارد و ما با اين كار ( تغييرنام وزارتخانه ) مى توانيم از تجربيات ديگران به سادگى استفاده كنيم و يك روش جديدى را در توسعه فناورى اطلاعات در كشور دنبال كنيم .

• با تصويب لايحه وزارت ICT به جاى وزارت پست تا چه اندازه وضعيت نا مشخص IT و ICT در كشور روشن مى شود؟
اين تغيير نام اگر با دقت از آن استفاده شود مى تواند منشا تحولات بزرگى در كشور باشد به شرط آن كه سيستم سنتى وزارت پست و تلگراف و تلفن از نظام جديد ICT ايران كه يك نظام نوين و تكنولوژى جديد است جدا ديده شود ، به اين معنى كه در زير مجموعه وزارت پست و تلگراف و تلفن فعلى يك سازمانى تحت عنوان IT فناورى اطلاعات ايجاد شود و تمام افرادى كه در اين سازمان خدمت مى كنند از كسانى انتخاب شوند كه توانايى و دانش فناورى اطلاعات را داشته باشند تا آن جا كه به عقيده من از مستخدم و نگهبان گرفته تا مديران ارشد بايد توان مندى به كارگيرى ابزار فناورى اطلاعات را در اين سازمان ايجاد شده داشته باشند.

سازمانى كه به آن اشاره مى كنيد بايد چه روش هايى را اتخاذ كند تا موفق باشد؟
سازمان جديد بايد از سيستم كاغذ بازى و روش هاى گذشته به شدت پرهيز كند و تمام سيستم را تا حد ممكن به سيستم هاى بدون كاغذ تبديل نمايد هم چنين در انتخاب مديران هم كه قرار است در درون وزارت پست انجام بگيرد نيز بايد افرداى گزينش شوند كه بتوانند با بخش خصوصى به راحتى كار كنند و واقعا به توسعه IT علاقمند باشند . البته نكته مهم در اين مـيان اين است كــــــه در درون تصميم سازى هاى اين سازمان بايد شرح وظايف به گونه اى تنظيم شود كه تنها جنبه نظارت ، هدايت و حاكميت را داشته باشد يعنى اين سازمان در هيچ كار خدماتى و هيچ زمينه اجرايى خودش را دخالت ندهد تا بتواند نظارت آن يك نظارت عالى باشد و نه يك نظارت رقابتى ، اگر قرار است اين سازمان رقابتى ايجاد كند بايد اين رقابت را در بخش خصوصى و سرمايه گذارى خارجى به وجود بياورد.

آيا اين وزارتخانه با تركيب فعلى توانايى متولى گرى ICT را در كشور دارد؟
اگر سازمان جديد بتواند نيروى انسانى متخصص مورد نياز خودش را براى ايده هاى جديد ايجاد كند و با آموزش هاى لازم نيروهاى سابق خودش را به يك حد قابل قبولى برساند كه بتوانند در فناورى اطلاعات خدمت كنند ، شانس موفقعيت نسبى را دارد، در هر صورت به نظر من بهترين كار اين است كه خود وزارت پست و تلگراف و تلفن سابق كه حالا با تغييرنام ICT شده است بيشتر به بستر ارتباطات فكر كند و برنامه هاى اجرايى و كاربردى را در زمينه فناورى اطلاعات مثل تجارت الكترونيك ، آموزش الكترونيكى ، بانكدارى الكترونيكى و… را به صورت خيلى روشن و كامل در اختيار بخش هاى خصوصى و ساير نهادها قرار دهد. در هر صور ت اگر اين سازمان تلاش كند كه با يك فرهنگ جديد كا رخود را آغاز كند اميد به موفقيت وجود دارد .

پس شما قبول داريد كه اين وزاتخانه مى تواند متولى گرى ICT را در كشور به عهده بگيرد؟
در صورتى كه مسئولان يك تحول عظيمى را در وزارتخانه به وجود بياورند يعنى همان ايجاد يك سازمان جديد در درون وزارت و با ايجاد يك فيلتر كاركنانى كه توانايى كار در حوزه IT را دارند به اين سازمان جديد انتقال دهند به نظر من مى توانند در امر متولى گرى موفق باشند.

شما طى چند سال اخير موضوع ايجاد وزارت IT مستقل از وزارت پست را مطرح مى كرديد در صورتى كه نظر شما تامين مى شد چه تفاوتى با وضعيت فعلى داشتيم ؟
در زمينه كارى IT ، 80 درصد كار فناورى اطلاعات است و فقط 20 درصد به ارتباطات و مخابرات مربوط مى شود. من فكر مى كردم و هنوزم فكر مى كنم يك وزارت تحت عنوان وزارتخانه IT با يك شكل جديد و متناسب با تحولات تكنولوژى براى ما مناسب تر است تا تغيير يك سازمان سنتى كه بخواهد با آن سوابق طولانى در زمينه بروگراسى مسئوليت يك سيستم جديد را به عهده بگيرد.

ما هنوز يك طرح راهبردى براى فناورى اطلاعات در كشور نداريم در حاليكه فعلا وزارتخانه آن ايجاد شده است آيا بهتر نبود كه ابتدا طرح راهبردى را تهيه مى كرديم و بعد براساس آن به ايجاد زير مجموعه ها مثل وزارت ICT مى پرداختيم ؟
توسعه فناورى اطلاعات يا ICT ملى حداقل تا برنامه چهارم توسط مركز تحقيقات مخابرات ايران تهيه شده است كه روى هم رفته سند بدى نيست و داراى نكات ويژه اى مى باشد تهيه اين سند ايجاده شده جاى خوشحالى دارد ، البته اصل سند موقعى ارزش پيدا مى كند كه دقيقا بقيه سازمان ها و از همه مهم تر خود وزارت جديد ICT بتواند از اين سند به صورت محكم استفاده كنند البته سند راهبردى توسعه فناورى اطلاعات ICT از سوى وزارت پست و تلگراف و تلفن تهيه شده است .

شما تا چه اندازه با تقسيم بندى IT و ICT آن گونه كه در لايحه مصوب ديده شده موافق هستيد؟
متاسفانه مفاهيمى كه خود IT دارد از يك محل به محل ديگر و از يك سازمان به سازمان ديگر تعريف خاص خودش را دارد بنابراين تفكيك آن ها به صورت خيلى دقيق امكان پذير نيست . اما در بعضى از موضوع هاى خاص مثلا تجارت الكترونيكى ، بانك دارى الكترونيكى يا آموزش الكترونيكى كه مجموعه همين سه كار كه بخش عظيمى از كاربردهاى IT در دنيا را تشكيل مى دهد مى تواند به طور كامل از مجموعه سخت افزارى ارتباطى جدا بشود. عليرغم اين سخت افزار ارتباطى نيز مشكلاتى را با خود به همراه دارد به عنوان مثال وقتى شركت مخابرات ايران براى 320 شهر كشور فيبر نورى كشيده است يك سرمايه گذارى ثابت انجام داده است و انتظار دارد با ارتباطاتى كه روى اين فيبر نورى بــــــرقرار مى شود از آن پول در بياورد و كار اقتصادى انجام دهد.
اگر كاربردهاى IT نباشد اين خط ها بدون مشترى باقى مى مانند بنابراين از اين نظر خود مخابرات احساس مى كند كه بايد در توليد بعضى از كاربردها دخالت كند كه مثلا خط فيبر نورى از ديتاى بيشترى برخوردار بشود و اين حجم ديتاست كه براى اين سازمان پول ايجاد مى كند پس از نظر اقتصادى تشخيص مى دهد كه كمك كند و وارد كاربردها بشود و اين كار كم كم تداخل را ايجاد مى كند . به مثال اگر در كشور ما آموزش مجازى يا آموزش الكترونيكى بخواهد وسعت پيدا كند ما نياز به پهناى باند بسيار زيادى در شبكه هاى ارتباطى خودمان داريم و هر چه پهناى باند زياد بشود و دينايى كه درون آن است افزيش يابد در نتيجه پول بيشترى نصيب شركت مخابرات مى شود به همين خاطر اين سازمان اصرار دارد كه همه چيز را تا آن جا كه مى تواند در اختيار و انحصار خودش نگاه دارد تا بتواند بالانس لازم را به وجود بياورد. مخابرات نگران است كه فيبرهاى نورى را در سطح كشور گسترده كند اما مشترى لازم براى استفاده نباشد ، اين اتفاقى است كه الان در دنيا صورت گرفته است بسيارى از شركت ها ى مخابراتى زرگ دنيا سرما يه گذارى سنگينى را در توسعه شبكه هاى فيبرنورى يا ارتباطى حتى ماهواره ايجاد كرده اند ولى هنوز آن كاربردهاى لازم كه بتواند از اين مجموعه استفاده كند در دنيا نداريم و براى همين اغلب اين شركت ها ورشكسته مى شوند و سرمايه گذارى آنها بى حاصل مى ماند.

عمده ترين مشكل زير ساختى مخابراتى كشور را در چه چيزى مى دانيد؟
بزرگترين مشكل به نظر من نبود يك ديدگاه آرمانى (Vision) براى توسعه ارتباطات كشور است چون ما مشترى به اندازه كافى براى ارتباطات و تبادل آن داريم دليل عمده اش همان تعداد زياد متقاضيان تلفن همراه است كه مخابرات نمى تواند تقاضاى آنها را برآورده كند اين نشان مى دهد كه ما هنوز يك ديدگاه درست نداريم . به عنوان مثال اگر ديگاه ما توسعه اقتصادى يا به دست آوردن سود در ارتباطات باشد بايد به سرعت و حتى با كمك شركت هاى خارجى فورا نياز حداقل هموطنان خودمان را در زمينه هاى ارتباطى ساده مثل تلفن ثابت يا همراه برقرار كنيم ، من فكر مى كنم در حال حاضر ديدگاه لازم و يك برنامه منسجم وجود ندارد كه ما را بتواند به جايى برساند كه در سال هاى آينده موفق بشويم .

شما فكر مى كنيد اين ديدگاه را چه كسى بايد تهيه و اجرا كند؟
شروع چنين حركتى مى تواند از ايجاد همان سند راهبردى فناورى اطلاعات شروع شود منتهى بايد مطالعه قوى تر و بومى تر انجام گيرد به عنوان مثال كشورى مثل كره جنوبى با اجراى دو برنامه يكى از سال 1999 تا سال 2000 و ديگرى از سال 2002 تا 2006 كشور را به نقطه مطلوبى در زمينه ارتباطات رسانند . در حقيقت كره اى ها به صورت مشخص و با يك برنامه مدونى خودشان را از يك نقطه بسيار پايين به نقطه اوج رسانده اند ما نيز به اين برنامه ها در كشورمان احتياج داريم و بايد محكم پاى اين برنامه ها باشيم و كشورمان را تكان بدهيم به همين علت است كه مى گويم اگر ما در كشور خودمان يك ديدگاه داشته باشيم راهبردها مشخص مى شود بعد سياست ها معلوم و بعد طرح هاى كاربردى مختلفى ايجاد و بعد برنامه هاى دو ساله و ده ساله مى توانيم پياده كنيم . امروزه ما مشكلى كه داريم اين است كه در زمينه ارتباطات ديدگاه نداريم و همه چيز به يك طرح خلاصه شده است مثل طرح تكفا و به اين طريق ما موفق نمى شويم و نمى توانيم مشترى هاى خودمان را نگاه داريم در تمام دنيا شركت ها دنبال مشترى هستند ما تقاضا داريم اما با اين وضع سرويس دهى مشتريان را از دســــــت مى دهيم . شايد به همان دلايلى كه براى توليد خودروى كيفى ناموفق بوديم به يك نوع ديگرى در حيطه ارتباطات هم ناموفق بوده ايم ، خطوط اينترنت ما در مجموع بسيار بى كيفيت است علتش هم اين است كه سرعت و پهناى باند ما نسبت به كشورهاى ديگر بسيار كم است ما هنوز بعد از سالها كه ادعاى اينرنت داريم چيزى كمتر از 500 مگا بيت در ثانيه در كشور پهناى باند داريم و اين رقم براى كشورى مثل ما خيلى پائين است .

minooma66@yahoo.com

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا