خدا به بيل گيتس قوت بده، خيلى آقاست!
نام نویسنده: سيد ابراهيم نبوى
نبوى آف لاين – وقتى درختان سر به فلك كشيده جنگلهاى پر شكوه گيلان با ارههاى برقى و نفرتانگيز قاچاقچيان شرور چوب به صورت غيرقانونى بر زمين در ميغلطند و زمين از دست انسان مينالد، وقتى كه مرفهين بيدرد درختان مظلوم و سبز را خشك ميكنند تا خانههاى كثيف و اشرافى خود را سر به فلك كشيده بر پا ايستاده بدارند، وقتى كه قناتها ميخشكند و زمين ميسوزد و كوير تشنه ترك ميخورد، دقيقاً در همين هنگام براى بررسى وضع كشاورزى ايران به يك منطقة سرسبز ويلايى اطراف تهران ميروم.
لواسانات جايى است با 2500 سال سابقة تاريخى، كورش سه بار از اين ناحيه عبور كرد و بردياى دروغين اولين بار گيلاس سفيد را در همين منطقه كشف كرد. يكى از كارشناسان مسائل اكولوژيك ميگويد:
لواسان منطقهاى در اطراف تهران است. من از كوهى بالا ميروم، در بالاى كوه يك ويلاى بزرگ است. صاحب اين ويلا بزرگ كه در كنار آن يك گاودارى كوچك است آقاى عمادالدين ب. كشاورزى 55 ساله با 9 فرزند و همسرش زندگى ميكند.
ميپرسم: چرا كشاورزى ايران بحران دارد؟ ميگويد: تقصير خودشونه، همه زمينها رو برداشتن براى خودشون. ميگويم: زمينهاى شما چطور شده؟ ميگويد: من از اون موقعى كه از خودشون بودم دو هزار متر زمين برام مونده كه توش گوجهفرنگى و خيار و گيلاس ميكارم.
ميپرسم: آيا با تكنولوژى جديد در كشاورزى آشنا هستيد؟
ميگويد: بله، ما اينترنت داريم. ميگويد: خدا به اين بيل گيتس قوت بده كه چشم ما رو واز كرد. خيلى آقاست. ميگويم: شما اطلاعات اينترنتى كشاورزى رو از كجا بدست ميآريد؟
ميگويد: اوّل از ايران كليك در ميآورم، اونجا با يه كشاورز آملى كه نيكنيمش مهوش 2002 بود آشنا شدم. بعد از اينكه چيز شد با هم دوست شديم. اسم واقعياش عينالله بود.
اون متخصص سيبزمينى است. ميپرسم: آيا به سايتهاى ديگرى هم سر ميزنيد. ميگويد: بله، من بدهى دات كام هم ميرم، البته حالا دست زياد شده و گاهى ديسكانكت ميشيم. اونجا با ناتاشا83 آشنا شدم، خيلى آقاست. يه مدتى تراكتورش رو قرض گرفتم. طرف فشم زندگى ميكنه.
ميپرسم از وضع كشاورزيتون راضى هستيد، ميگويد بد نيست، ما عصرها كه از خواب پا ميشيم كُلّى كار ميكنيم تا غروب. چون شبها داريم براى پيشرفت كشاورزى چَت ميكنيم. اين آبيار ده ما هر وقت نوبت آب ما ميشه برامون آفلاين ميگذاره.
پيشرفت انفورماتيك يكى از امكانات توسعه كشاورزى ايران است. وزارت كشاورزى مسئوليت كنترل وضع كشاورزى در ايران را به عهده دارد.
مهندس اميرالفت وزير كشاورزى ميگويد: از نظر من كشاورزى مسئله مهمى است، البته اين نظر شخصى من است و اصولاً من در مسائل خصوصى ديگران دخالت نميكنم، همانطور كه مسئولان ناجا هم گفتند. امّا حميد ع. مدير امور باغات وزارت كشاورزى نظرى مخالف وزير دارد.
او ميگويد: از نظر من مشكل كشاورزى ما به دليل نبود گفتمان ملّى است. از نظر من توسعة ISPها باعث گسترش IT در كشور ميشود و ما با userهاى بيشترى مواجه ميشويم. از نظر من چَتزدگى در كشور نوعى گرايش به گفتمان پلوراليستى است. بگذاريد بگويم كه … (امّا ما نميگذاريم بگويد كه …) گفتگو در همين جا به پايان ميرسد.
اشرفالسادات ع. كشاورز نمونه كشور در سال گذشته معتقد است وجين كردن به موقع نقش مهمى در افزايش توليد دارد. او ميگويد: من دكتراى انرژى اتمى دارم، امّا چون احتمال حمله به مراكز هستهاى ايران از طرف آمريكا ميرفت من بيشتر ترجيح دادم به آموزش زبان بپردازم.
ميدانيد كه. و بعد يك روز در چَتروم ياهو با يك كشاورز بلژيكى آشنا شدم كه لهجة غليظ آلمانى داشت. او در مورد وجين كردن با من چَت كرد. و بعد من عضو كلوپ وجينكنندگان سيبزمينى ياهو شدم. همين باعث شد كه من كشاورز نمونه سال بشوم.
ميپرسم: آيا برنامهاى براى آينده داريد؟ ميگويد: بله، دارم يك كتاب در مورد ذن و وجين مزارع معنويت از زبان ژاپنى به روسى ترجمه ميكنم و قصد دارم با همان كشاورز بلژيكى ازدواج كنم. ميگويم: به نظر شما چه سنى براى ازدواج مناسب است؟ ميگويد: براى مردها 25 تا 30 سال و براى زنها 25 تا 30 سال. ميگويم: پيامى براى مسئولان امر نداريد؟ ميگويد: من معتقدم بايد به كشاورزان نمونه زمين بدهند تا در آن يك ويلا درست كنيم، من خيلى دوست دارم وقتى دارم چَت ميكنم روبرويم درختان سر به فلك كشيده باشند.
افسانه كهن بوداييهاى خفن
وقتى به انبوه درختان سر به فلك كشيده نگاه ميكنم چيزى جز درخت نميبينم، حقيقت پشت ابر پنهان است. شاملو سالها پيش سروده بود: در اينجا چار زندان است. اكبر گنجى زندانى روزنامهنگار فرزند يك كشاورز است.
ر. مزروعى فرزند يكى از كشاورزان ديگر معتقد است ما براى حل مشكل كشاورزى ايران ابتدا بايد امكان توسعه سياسى را فراهم كنيم. ميپرسم: آخه از چه طريق؟ ميگويد: مشاركت. ميگويم: چطور؟ ميگويد: مثلاً همين پسر من متخصص اينترنت هست. ميگويم: از نظر شما اينترنت فايده هم دارد؟ ميگويد: خيلى زياد. چون بچهها با هم چَت ميكنند و زبانشان پيشرفت ميكند. ميگويم: ولى آنها pinglish چَت ميكنند، نه انگليسي. ميگويد: چه فرقى ميكنه؟
آيا فرقى نميكند؟ حميدرضا ف. ميگويد: من با افسانة كهن بوداييهاى خفن آشنا نبودم. امّا از وقتى آشنا شدم ديدم خيلى فرق ميكند. حميدرضا ف. متخصص تهية پنير در يك كارخانه بزرگ است. او ميگويد: پنير براى ما مسئله است. ما بايد كشاورزيمون رو احيا كنيم، چون بايد سر سفرة ما پنير ايرانى باشه.
او ميگويد: من وقتى وارد وب سايت ايران كليك ميشم و ميبينم اين نسل مشغول گفتگو هستند احساس خوبى پيدا ميكنم. من خودم اولين بار در وب سايت www.panir.com اهميت پنير رو فهميدم. ميدونيد! وقتى گاوها رو ميبينم كه عامل توليد هستم حسى از قدردانى در وجودم شعله ميكشه. در همين لحظه حميدرضا ف. به دليل شعله كشيدن س قدردانى دچار سوختگى شده و به بيمارستان منتقل ميشود.
آقاى حميد بهادرى كه دوست ندارد اسمش را به ما بگويد معتقد است كه بيمارستانها نبايد در حالت اورژانس از مريض وديعه بخوان، يعنى چه؟ دكتر برومند مدير بيمارستان ابوالفتح رازى ميگويد: ما نميتونيم، پول نداريم. مسئول انجمن پزشكان بدون مرز ميگويد: اگر جرأت داريد اين كار رو نكنيد تا لولهتون كنيم.
مدير بيمارستان پاسخ ميدهد: اين كاره نيستى، عوضى! امّا مسئول انجمن پزشكان بدون مرز ميگويد: حالتو ميگيرم، فكر كردى!
توجه به ادبيات كشاورزى نقش فراوانى در رشد توليد در سطح كشتار دارد. حسينقلى كشاورز مهابادى ميگويد: ما هر وقت با ميوهچين حرف ميزديم دعوامان ميشد، فحش ميداد، اما از وقتى آنها اينترنت دارن فحش نميدن. چون انگليسيشان خوب شده و اين يك خدمت به كشاورزى است. ميپرسم: شما بيشتر به چه توليداتى در كشاورزى اهميت ميدهيد؟ ميگويد: من يك دوست داشتم در ايران كليك كه حالا ميره بدهى، نيكنيماش هويج 1362 بود. من به اون علاقمند شدم و حالا هويج ميكارم.
ميپرسم: شما چه نيكنيمى داريد. ميگويد: shamsi_bala. ميگويم: چرا اين نيكنيم؟ ميگويد: اينجورى توليدمون بالاتر ميره. كارشناسان كشاورزى به نقش آب اهميت ميدهند. على عابدينى كارشناس مربوطه ميگويد: ايشالا آب به آب برى، ايشالا سرتخته بشورنت ذليل مرده! اين نظرات در حالى ابراز شد كه سياست سدسازى براى حفظ آب مورد نقد قرار گرفته بود. على س. معتقد است: ما بايد جلوى آب رو بگيريم، اسمش سد هست.
سينا مطلبى مديرعامل سازمان آب كشور درحاليكه عينكش را جابهجا ميكند، ميگويد: كمآبى باعث ميشه آب نداشته باشيم. ميپرسم: در چه شرايطى احساس ميكنيد مشكل آب كشاورزى كشور حل بشه؟ ميگويد: من فكر ميكنم اگر خداوند قول بِدن كه روزى 6 ساعت بارون بباره، كارشناسان ما ميتونن مشكلات كشاورزى رو حل كنن. وى در حال حاضر مشغول ايجاد يك وبلاگ اينترنتى است. نام وبلاگ او abanbar.blogspot.com است. او ميگويد: اولين بار حسين درخشان به من اهميت نقش آب در كشاورزى رو يادآورى كرد، آخه اون همه كار ميكنه.
ما دو سال با هم چَت كرديم، اول در مورد عشق، بعد سياست، بعد فان، بعد موتور 1000، حالا بيشتر در مورد كشاورزي. ميگويم: توليد گندم كشور را چطور ارزيابى ميكنيد؟ ميگويد: اين طوري.
عباسقلى محموديان يك كارگر مزرعه است. از او ميپرسم: شما چه كار كرديد كه كشاورز موفقى شديد؟ ميگويد: به تو هيچ ربطى نداره. ميگويم: بيادب، خجالت بكش! كريم ارغندهپور ميگويد: همه چيز به مطبوعات مربوط است. ما بيانيه صادر ميكنيم.
نتيجهگيرى
آفتاب همچنان ميدرخشد و باد لاى مزرعه گندم ساقههاى طلايى را نوازش ميكند. آيا باد همچنان خواهد وزيد؟ آيا مشكل كمآبى كشاورزان حل خواهد شد؟ آيا ما خواهيم توانست به يك افق دوردست دست پيدا كنيم؟ آيا زمانى خواهد رسيد كه ديس كانكت نشويم؟
آيا بودجة IT هم توسط نيوآقازادهها مصرف خواهد شد؟