چراغ های استارتاپ خود را روشن کنید، به رقبا نزدیک میشویم!
نام نویسنده: عباس خاراباف
در مسیر کارآفرینان ایرانی این روزها چنین تابلویی به چشم میخورد. تابلویی که خبر از نزدیک شدن به رقبای جهانی میدهد. رقبایی که پتانسیل مناسبی را برای فعالیت در حوزه های فناوری در ایران حس کردهاند و در حال ورود به این بازار نسبتا بکر ایران هستند. پس از برداشته شدن تحریمها چشم دو بازیگر اصلی اقتصاد یعنی سرمایهگذاران و صاحبان کسب و کارها به بازار ایران دوخته شدن است. یکی از بخشهایی که قطعا میتواند بیشترین تاثیر را از این تحول دریافت کند، فضای کارآفرینی ایران در حوزه فناوری است.
نمیتوان انکار کرد که ایران به لطف جمعیت زیاد و جوانی که دارد در کنار ضریب نفوذ حدود 60 درصدی اینترنت موقعیت استثنایی برای آنها به حساب میآید. به همین دلیل است که هنوز چند ماهی از برداشته شدن تحریمها نگذشته است که زمزمههایی از ورود آمازون، گوگل، ایبی، گروپان و سایر کسب و کارها به گوش میرسد. ورود این رقبای جهانی با کسب و کارهای نوپای حوزه فناوری ما چه خواهد کرد؟ آیا با وارد شدن آنها جایی برای فعالیت دیجیکالا، کافه بازار ، آپارات، تخفیفان و سایر مجموعههای فعال در این حوزه باقی میماند؟
تحریم ها محدودیت کننده اما فرصتی مناسب
در زمان تحریمهای بینالمللی، بازار سرویسهای مبتنی بر فناوری و وب ایران در حالت ایزوله قرار گرفت. نتیجه آن عدم سرویسدهی و گاهی حتی خروج شرکتهای مطرح بینالمللی از این بازار بود. در چنین فضایی توفیقی اجباری حاصل شد تا دولت فکری اساسی برای توسعهی زیرساختها کرده و از طرف دیگر کارآفرینان نیز برای معادلسازی سرویسهای فناوری تلاش کنند.
شاید در زمان تحریمها این تنها و بهترین رویکردی بود که میتوانستیم در پیش گیریم. به نوعی میتوان گفت تحریمها فرصتی موقت را برای شکلدهی به چارچوبهای مورد نیاز کسب و کارهای نوآورانه در ایران بهجود آورد. فرصتی که سبب ایجاد درگاههای پرداخت آنلاین، چارچوبهایی برای افزایش اطمینان به ارائهدهندگان خدمات آنلاین، افزایش ضریب نفوذ اینترنت و تلاش برای بهبود کیفیت آن شد.
این فضا با تمامی مشکلات و ایراداتش، باعث شد کارآفرینان داخلی فرصت رشد کافی برای بدست آوردن سهم بازار مورد نیازشان را در اختیار داشته باشند، فرصتی که بسیاری از کشورها برای کسب و کارهای ملی خود بوجود میآورند، تا در ابتدا مجبور نباشند با رقبای بالغ جهانی وارد رقابت شده و فشار ناعادلانه ای که در ایران به علت تحریمها به وجود آمده است را تحمل کنند.
استارتاپهای ایرانی توانستند در محیطی با رقبای کمتر، تکنولوژیهای داخلی خود را که در بلندمدت، یکی از مهمترین مزیتهای یک کسب و کار در مقابل رقبا به شمار میرود توسعه داده و به ثبات نسبی دست یابند. اعتماد کاربران داخلی به استفاده از این سرویسها، بزرگترین دستاوردی بود که جامعهی استارتاپی ایران بدست آورد. حمایت سرمایه داخلی از این استارتاپهای ایرانی باعث رشد صد چندان آنان و فرهنگ اقتصاد خودجوش و مقاومتی در این حوزه اقتصاد ما شکل گرفت.
کشور چین، از نمونههایی است که نه الزاما بخاطر تحریم، بلکه بخاطر حساسیتهای داخلی که در خصوص استفاده از سرویسها و محصولات خارجی داشته، تلاش ویژهای برای ایجاد نمونههای موفق داخلی کرده است و از آنجایی که محدودیتی برای فعالیت در سطح جهانی ندارد نتیجهی این تلاشها، کسب و کارهای موفقی همچون علیبابا، بایدو و تنسنت است که هماکنون با الگوی تجاری منحصربفرد خود موفق شده اند خود را بعنوان وزنهای سنگین در بازارهای بالغ غربی مطرح کنند.
در چین قوانین سرمایهگذاری خارجی به شکلی تدوین شدهاند که شرکتهای خارجی در عین امکان فعالیت در این کشور نتوانند شرکتهای محلی و بومی چینی را نابود کنند. به عنوان نمونه شاهد آن هستیم حتی اخیرا اپل که سرمایهگذاری گستردهای در چین انجام داده با مشکلاتی در ارایه سرویسهای مبتنی بر iTunes خود در این کشور مواجه شود و یا محدودیتهایی که برای تاکسییاب Uber در چین به وجود آمده ناشی از حضور رقبای داخلی در این عرصهها و حمایت قانونی دولت چین از آنهاست.
رفع تحریم ها فرصت یا تهدید؟
رفع تحریم ها بعنوان هشدار یا فرصت در تقویم استارتاپها و کارآفرینان ثبت می شود؟ طبیعتا برخی از موانع مانند موانع مالی برطرف میشود. مثلا استارتاپهایی که تا پیش از این برای دریافت وجه از مشتریان خارجی خود، مجبور به تاسیس دفتر در کشورهایی نظیر سنگاپور بودند، اکنون می توانند بسیار راحتتر اینکار را کرده و به بازارهایی وسیع تر فکر کنند. از طرف دیگر اکنون چالش رقابت با نامهای بزرگ و نیز ورود سرمایهگذاریهای خارجی نیز مطرح است. سرمایهگذاری خارجی هم میتواند در هیبت یک فرصت رخنمایی کند و در راستای توانمندتر کردن فعالیتهای داخلی به کار گرفته شود و هم میتواند به مدلی فرصتطلبانه – که کم و بیش در این چند سال در خود کشورمان هم شاهد آن بودیم – از سوی یک شرکت خارجی به شکلی غیر شفاف و در لباس یک استارتاپ ایرانی پنهان شود.
سرمایهگذاری فرصتطلبانه که در ادبیات اقتصادی در نقطه مقابل سرمایهگذاری ارزش آفرین قرار دارد میتواند برای وضعیت کشوری چون ایران بسیار فریبنده به نظر برسد چراکه شرکتهای چند ملیتی در صورت فقدان مدلهای قانونی مشخص در داخل یک کشور به راحتی شرکتهای داخلی را در خود هضم میکنند و رقیب اصلی کارآفرینان محلی میشوند. تمییز دادن این دو نوع سرمایهگذاری را شاید باید در نوع در اختیار گرفتن حاکمیت شرکتها جست و جو کرد جایی که شرکتهای سرمایهگذار فرصت طلب به اسم سرمایهگذاری خارجی تمامی سهام استارتاپهای محلی را از آن خود میکنند اما شرکتهای سرمایهگذار ارزش آفرین به دنبال گرفتن سهم حداقلی از کسب و کارها و در کنار آن انتقال تجربه و دانش خود هستند.
نباید فراموش کرد که آنچه در این چند سال در کسب و کارهای فناوری ایران اتفاق افتاد باعث شد، رفتار کاربران ایرانی و و نقش اینترنت و فناوری در زندگی روزمره آنها، نسبت به سایر دنیا، تفاوت چندانی نداشته باشد، رشد کسب و کارهای حوزه فناوری ایران فقط در داخل کشورمان مورد توجه قرارنگرفت بلکه توجه رسانههای مختلف خارجی را به خود جلب کرد و مطالب متعددی در خصوص آنها منتشر شد. حال به نظر میرسد با رفع تحریمها کسب و کارهایی که در این مدت خود را توانمند کرده و به درستی فعالیت کردهاند فرصتی خاص در پیش رو دارند، فرصتی که میتوانند رقیبی جدی برای رقبای جهانی خود در ایران، منطقه و حتی جهان باشند، این رقابت میتواند به نفع کسب و کارهای ملی ما باشد اگر بیش از پیش برای توانمندسازی آنها تلاش صورت گیرد. در غیر این صورت و اگر با همان مدلهای سنتی و ابتدایی بخواهیم منتظر موفقیت کسب و کارهای داخلی باشیم و وارد فضای رقابت جهانی نشویم نمیتوانیم شرکتهای بزرگ و موفقی درست کنیم که قابلیت رقابت منطقهای و جهانی داشته باشند.
جذب سرمایه خارجی برای توانمندسازی کسب و کارهای داخلی
تجربه ثابت کرده است که وجود رقیب باعث تکاپو و تلاش بیشتر در بازار شده و در نهایت به سود مشتری و موجب بلوغ هرچه بیشتر خدمات و محصولات خواهد شد. این تجربه و نتایج آن همگی درست هستند؛ اما برای این رقابت لازم است استارتاپ های ما چراغ های خود را روشن کنند، در این زمان است که باید اهداف و چارچوب فکری خود را با ترازهای جهانی تطابق داده و رویهها و رویکردهایشان را در ارائه سرویس یا محصول بصورت جهانی کرده و با معیارها و استانداردهایی فراتر از آنچه تا به امروز عرضه می کردند، پیش روند.
برای این ارتقاء با بررسی نمونه های موفق جهانی متوجه می شویم راهی برای جلوگیری و یا توقف رقبای جهانی وجود ندارد، بلکه تنها راه ممکن توانمند سازی هرچه بیشتر کارآفرینان داخلی و آماده سازی ایشان برای رقابتی جهانی است. پس از تحریم ها امکان جذب سرمایه خارجی برای کسب و کارهای ایرانی فراهم شده است. فضایی که میتوان با جذب سرمایهی خارجی با هدف توانمندسازی کارآفرینان داخلی و توسعهی کسب و کارهای بومی، فرصتی خاص تلقی شود، فرصتی که کسب و کارهای ایرانی را با توانی بیشتر آماده رویارویی با رقبای جهانی میکند. از سوی دیگر سرمایه خارجی میتواند انگیزه مناسبی برای حضور گستردهتر سرمایه داخلی را هم فراهم کند. مدل موفق سرمایهگذاری خارجی زمانی موجب خلق ارزش در کشور شود که با سرمایه داخلی پیوند سالم پیدا کند.
فرصتی خاص برای کسب و کارهای ملی با رویکرد جهانی
ایران به لطف امنیت خود در منطقهای پرهیاهو اما مهم، میتواند به سادگی به کانون توجه سرمایهگذاران خارجی بدل شده و مسیر خود را به سمت توسعه با شتاب بیشتری بپیماید، و در صورت عملکرد هوشمندانه، باید در آینده نزدیک شاهد قراردادها و همکاریهای گستردهای با سرمایه گذاران خارجی برای جذب سرمایه و انتقال دانش فنی و تجربی آنان باشیم. شاید در این راه باید مدلی از سرمایهگذاری خارجی را تشویق کرد که در آن هم انتقال تجربه مدیریتی وهم انتقال سرمایه تواما صورت میگیرد.
حال که در یک زمان حساس و تعیینکننده اقتصادی برای فضای کسب و کارهای نوپای ایرانی قرار داریم، آگاه بودن به جوانب مختلف وضعیت و عملکرد سنجیده این مجموعهها میتواند نیروی ذخیره شده در ماهیچههای استارتاپی ایران را به جنبش انداخته و کشورمان را به بازیگری مطرح در عرصهی اقتصاد دانشبنیان بدل کند.
زمان آن است که بیش از گذشته به کارآفرینان کشورمان اعتقاد داشته باشیم و باور داشته باشیم که کسب و کارهای فناورانه ما میتوانند رقیبی جدی برای رقبای جهانی خود باشند، با چنین اعتقادی است که میتوانیم از فرصتهای ایجاد شده در شرایط فعلی برای توانمندسازی هرچه بیشتر کارآفرینان و کسب و کارهای ایرانی استفاده کنیم. قرار است چراغهای استارتاپهای خود را روشن کنیم، بهتر ببینیم و هوشمندانه تصمیم بگیریم، چراکه به رقبای جهانی نزدیک میشویم.
منبع : تابناک