بررسی و آسیب شناسی بازارکار استارتآپی ایران
نام نویسنده: داریوش دهستانی*
گزارشهای رسمی حاکی از اشتغال حدود 10 میلیون نفر در بخش خدمات، 7 میلیون نفر در بخش صنعت و 4 میلیون نفر در بخش کشاورزی ایران است. بخش خدمات با احتساب بیش از 49 درصد، بیشترین سهم را در اشتغالزایی کشور برعهده گرفته است. با این حال، نکتهای که همیشه در این بین مغفول مانده، توجه به این نکته است که ماهیت مشاغل در این بخش، پایدار و دائمی نیست مگر آنکه جوابگوی نیاز واقعی جامعه باشد. این بدان معناست که گسترش و توسعه نابهنجار بخش خدمات، نه تنها در دراز مدت به اشتغال و بازار کار کمکی نمیکند، بلکه میتواند منجر به آسیبهای متعدد در همین زمینه برای ذینفعان بازار کار (شاغلین، کارفرمایان و دولت) و همچنین گسترش مصرفگرایی در جامعه شود که خود منجر به آسیبهای اخلاقی و توسعه نیافتگی میشود.
با اضافه کردن بحران بیکاری به مجموع موارد بالا، شرایط چندان مناسبی پیش روی فعالین اقتصادی و کارآفرینان ایرانی دیده نمیشود. گو آنکه بحران بیکاری علاوه بر فقر اقتصادی، منجر به عدم بلوغ و توسعه تواناییهای جمعیت کشور شده و در ادامه، همین روند کارفرمایان را با معضل کارجویان مدرک به دستی روبهرو میکند که مهارت لازم را ندارند.
اکثر استارتآپها در ایران بر بخش خدمات توسعه یافتهاند. همانطور که در بخش اول اشاره شد، معضلات خاص این بخش از بازار باید با دورنگری و با رویکرد ایجاد ثبات بررسی شوند. با این حال کم نیستند تعداد استارتآپهایی که هرروزه به بازار کارآفرینی داخل و پس از شکستهای سنگین از آن خارج میشوند. چرایی این موضوع و بررسی عوامل شکست این استارتآپها یه یک نتیجه اصلی منجر میشود: فعالیت بیشتر استارتآپها، جنبه فصلی داشته و با گرته برداری ناقص از نمونه های موفق داخلی و خارجی، تنها بر کوتاه مدت تمرکز دارند.
قطعا تجربه شکست برای هر استارتآپ، تجربهای ارزشمند است ولی نه تجربهای که مصداق ضربالمثل “گز نکرده بریدن” باشد. چنین تجاربی منجر به سرخوردگی نیروهای انسانی شاغل در این استارتآپها و عدم رشد و توسعه مهارت ایشان و در نهایت عدم بلوغ بازار کار میشود که این موضوع برای تمام فعالین بازار کار فضای نامطلوبی ایجاد میکند.
از سوی دیگر، از آنجا که عمده فعالین استارتآپی ایران، فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند، بازار اشتغال فعالین استارتآپی، بازار نسبتا بزرگی را شامل میشود. طبق صحبت وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال 1394، 40 درصد بیکاران کشور، دانش آموخته دانشگاه هستند که با فارغ التحصیلی بیش از 4 میلیون دانشجو در سالهای آتی، تعداد فارغالتحصیلان بیکار در آینده نزدیک بهشدت افزایش مییابد. بزرگی و اهمیت چنین اعدادی، بار سنگینی را بر روی دوش فعالین استارتآپی میگذارد و با توجه به این نکته که حلقه مفقوده دانش و کارآفرینی، ایجاد مهارت بیشتر در بین فارغالتحصیلان دانشگاهی است، اهمیت این موضوع برای برنامهریزی بیش از پیش مسجل میشود.
موضوع بعدی، بازار سرمایه و تاثیرات آن بر بازار اشتغال استارتآپی ایران است. متاسفانه این موضوع تا به امروز محجور مانده و نگارنده، خود به عنوان کسی که تعامل زیادی با فعالین بازار کار دارد، نسبت به آن هشدار میدهد. موضوع سرمایههای سرگردان که در قالب شتابدهنده و سرمایهگذار داخلی و خارجی بر روی استارتآپهای موفق سرمایهگذاری میکنند، به خودی خود موضوع مثبتی است. با این حال مشکل از جایی شروع میشود که در نتیجه مدیریت ناصحیح و کوتاه مدت، بخشی از این سرمایهگذاری به نحوی به بازار اشتغال استارتآپی تزریق میشود که منجر به برهم خوردن نظام حقوق و دستمزد عادلانه، عدم شایستهسالاری و دامن زدن به قبیلهگرایی در امور استخدامی و در نهایت ایجاد توهم برای شخص کارجو میگردد. این روزها، بسیار با موضوعهای عدم پیدا کردن نیروی مناسب برای استارتآپها و درخواستهای نامعقول کارجو شامل حقوقهای نجومی و مزایا روبهرو میشویم. از سوی دیگر، کارجویان بسیاری را میبینیم که بهواسطه نگرش کوتاهمدت کارفرما برای پرکردن فرصت شغلی، جذب ناشفاف همراه با حقوقهای بالا و سمتهای مدیریتی بدون در نظر گرفتن سوابق و مهارتها، دچار اشکال شدهاند. سناریوی معمول این است که عدم صلاحیت چنین افرادی ضمن اعمال هزینههای اضافی به کارفرما در نهایت منجر به انفصال وی از استارتآپ مورد حمایت سرمایهگذار نامآشنا میشود، ولی این تنها اول ماجراست. فرد یاد شده به بازار کار برمیگردد در حالیکه به هیچ عنوان حاضر به طی مسیری حتی همتراز با سمت و حقوق سابق خود نیست و در نتیجه عدم تطابق، از گردونه خارج میشود. این سناریوی آشنا هرروز اتفاق میافتد و در نهایت، بازار کاری با استعدادهای ناقصالخلقه را پدید میآورد که ضمن ابتلا به توهم شدید، سعی در انطباق با موضوع هم ندارند.
استارتآپها باید هرچه بیشتر وارد زنجیره ارزش در اقتصاد کشور بشوند و در این بین نگرشی بلندمدت علیالخصوص به نیروهای انسانی داشته باشند. این نگرش میبایست منجر به تعمیق هرچه بیشتر بازار کار شده و در حفظ و مهارتبخشی به استعدادهای دانشآموخته ایرانی نقشی پررنگتر از قبل ایفا کند. شفافیت از جمله مواردی است که منجر به بلوغ بیشتر بازار اشتغال میگردد. شفافیت در نحوه استخدام، نگهداشت و توسعه منابع انسانی در استارتآپها و همچنین کاهش تبعیض در بین شاغلین بازار کار استارتآپی و توانمندسازی ایشان با توجه ویژه به زنان، مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرند. در این بین، دولت نیز بهتر است که دشواریهای کسبوکار را بهخصوص برای استارتآپها تسهیل کند. استارتآپها نیازی به حمایت دولت و نهادهای حاکمیتی ندارند و خود راه درست را مییابند. دست آخر آن که فعالین استارتآپی باید نسبت به تله سرمایهگذاری و موضوعات مرتبط با آن هوشمندانه عمل کنند و به بلوغ بازار اشتغال استارتآپی بپردازند، نه آنکه با نگرشهای سودجویانه و کوتاهمدت، چنین بازار اقتصادی پراهمیتی را از تعادل خارج کنند.
* مشاور منابع انسانی استارت آپ ها و بنیانگذار HRStartup
منبع : فناوران