تکنولوژی
فیلم جاذبه محصولی از سینمای تکنولوژیک
فیلم “جاذبه” (Gravity) این روزها توجه بسیاری از مردم جهان را به خودش جلب کرده است. این فیلم توانست نظر اغلب منتقدان را هم جلب کرده و علاوه بر جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره گلدن گلوب، جایزه بهترین تهیه کنندگی را به طور مشترک با فیلم “دوازده سال بردگی” از انجمن تهیه کنندگان آمریکا دریافت کرد
این فیلم را که حالا با ۱۰ نامزد یکی از دو فیلم اصلی کسب بیشترین جوایز اسکار هم هست میتوان به نقطه اوج هنر تکنولوژیهای انیمیشن و کامپیوتری هم منتسب کرد.
این فیلم داستان یک مهندس پزشکی ناسا به نام ریان استون با بازی ساندرا بولاک است که در اولین سفر خود به خارج از کره زمین، به همراه فضانورد با تجربه مت کوالسکی با بازی جرج کلونی، دو نفر از اعضای یک تیم ۵ نفره از فضانوردان آمریکایی را تشکیل میدهند که ماموریت آنها تعمیر تلسکوپ فضایی هابل است. در هنگام یکی از راهپیماییهای فضایی، پیغام اضطراری درباره انهدام یکی از ماهوارههای جاسوسی روسیه و پراکنده شدن تکههای بدنه آن در فضا و برخورد آنها با ماهوارههای دیگرموجود در جو زمین به آنها مخابره میشود. به این ترتیب به آنها دستور داده میشود که در کمترین زمان ممکن از فضاپیما دور شده تا از ترکشهای انفجار در امان بمانند. این در حالی است که به دلیل سرعت بسیار زیاد ترکشهای انفجار، زمان زیادی برای فرار از صحنه باقی نمیماند و از طرفی ترکشها منجر به انهدام فضاپیمای آمریکایی و کشته شدن سه فضانورد دیگر گروه میشود. به این ترتیب از این تیم پنج نفره تنها رایان استون و مت کوالسکی زنده ماندهاند و سعی میکنند به هر شکل ممکن جان خودشان را نجات دهند. آنها مشکلات زیادی برای نجاتشان پیش رو دارند در حالی که ذخیره اکسیژن لباس فضایی استون هم در حال تمام شدن است و ….
استفاده از تکنولوژی برای جلوههای ویژه
کارگردان فیلم “آلفونسو کوارون” در اثر جالب توجه و تاثیرگذارش از جلوه های ویژه پیشرفته و تکنولوژیهای به روز و جدیدی استفاده کرده که تا حالا ستاره های زیادی را هم از منتقدان و کارشناسان دریافت کرده است. نتیجه کار در نهایت مجسم کردن فضای کهکشان به شکلی جذاب و عمیق از آب درآمده است که میتواند بسیار مورد توجه قرار بگیرد. اما این تصاویر خیره کننده کجا ثبت و ضبط شدهاند؟ آیا عوامل فیلم به 372 مایل خارج از جو زمین فرستاده شدهاند؟ در واقع این تصاویر جالب در همین کره زمین و در منطقه سوهو در وستمینستر در غرب لندن طراحی و خلق شدهاند. این یک فیلم هالیوودی است که از مرحله پیش تولید تا فیلمبرداری و در نهایت مراحل طولانی پس از تولید آن در بریتانیا انجام شده است.
“تیم وبر” سرپرست تیم جلوههای ویژه این فیلم که مدتهاست با کوارون – کارگردان فیلم – همکاری میکند، همان کسی است که باعث شده کمتر کسی بتواند تشخیص بدهد که این فیلم چطور ساخته شده. او در این مورد میگوید: “اولین بار در اوایل سال 2010 درباره فیلم جاذبه شنیدم. آلفونسو آمد و با ما درباره یک فیلم 45 دقیقهای صحبت کرد که بعدها ایده ساخت آن توسعه بیشتری پیدا کرد. وقتی ما درباره این فیلم میشنیدیم بسیار هیجان زده شده بودیم.” در آن زمان هنوز مشخص نبود که این فیلم تا چه اندازهای به جلوههای ویژه نیاز دارد و تیم کاری وبر در شرکت ارایه دهنده خدمات جلوه ویژه Framestore دقیقا به چه چیزهایی نیاز خواهند داشت.
وبر میگوید: “در مرحله اول قرار بود بازیگران با لباس فضانوردی واقعی کار کنند. قرار بود با نیمی از این لباس و با استفاده از سیمها به صورت معلق آویزان باشند و ما صحنه را با جلوههای ویژه توسعه بدهیم و پس زمینه را تصحیح کنیم تا به واقعیت نزدیک شود.” در نهایت شبیه سازیهای کامپیوتری بسیار بیشتر از آن چیزی شد که در ابتدا درباره آن صحبت میکردیم و در واقع بیشتر فیلم شبیه سازیهای کامپیوتری بود تا صحنههای واقعی. در اکثر شاتها تنها عناصری که توسط دوربین ثبت میشدند، چهرهها بودند. وسعت و عظمت فضا، کره زمین، همه 30 میلیون ستاره کهکشان، ماهوارههای فضایی، تلسکوپ هابل، ایستگاه فضایی بین المللی (ISS)، زبالههای فضایی زیادی که در کهکشان وجود دارند و حتی لباسهای فضانوردی همه توسط تیم طراحی جلوههای ویژه در شرکت Framestore خلق شدهاند.
اصلا فرآیند ساده ای نبود و همه چیز باید به دقت و سخت گیرانه طراحی میشد. اولین مرحلهای که انجام شد سه سال و نیمی طول کشید تا جلوه های ویژه فیلم جاذبه پیش تولید شوند؛ یک فرآیند انیمیشنی ابتدایی و رایج برای همه فیلمها که در آن هر حرکتی در هر صحنه با استفاده از انیمیشن و قبل از شروع فیلمبرداری شبیه سازی میشود. درباره فیلم جاذبه اما این مرحله نه تنها ساده، بلکه پیچیده و سخت بود. “چارلز هاول” تولیدکننده جلوههای ویژه و یکی از اعضای تیم طراحی جلوههای ویژه فیلم جاذبه میگوید: “ما یک سال زمان برای طراحی این صحنهها قبل از فیلمبرداری آنها زمان صرف کردیم. در همین زمان بود که متوجه شدیم ساخت این فیلم چقدر نیازمند جزئیات و پیچیده است.”
وبر با دقت نیاز به جزئیات در این طرح را توضیح میدهد: “بنا به دلایلی لازم بود این طرح به طور جدی و البته کاملا فنی پیش طراحی بشود، چون ما از طرفی لازم بود روند حرکتهای دوربین را در بیاوریم و مشخص کنیم چون باید یک نمای 12 دقیقهای متوالی را بگیریم که این نما در فضا است، جایی که دوربینی دارید که قطعا میتواند همه جا بچرخد و پرسه بزند و افرادی را دارید که آنها هم میتوانند به راحتی همه جا بروند؛ بالا، پایین، در زیر و روی تلسکوپ و هر جای دیگری چون میزان آزادی حرکت آنها بسیار زیاد است. بنابراین این شات باید خلاقانه طراحی شود، چون بدون ادیت و ویرایش کار زیادی لازم دارد. به همین دلیل هم شبیه سازی در پیش تولید پروسه بزرگ و مهمی بود.” این کار توسط “امانوئل چیوو لوبزکی” مدیر فیلمبرداری در این دوره انجام شد؛ یک حرکت بی سابقه برای لایو اکشن اما لازم در نماهای پیچیده. حتی استفاده از تصاویر سه بعدی استریو هم که اغلب استفاده از آن به عنوان یک راه چاره مورد انتقاد است، در طول فرآیند پیش تولید شبیه سازی کامپیوتری تصاویر از طرف “کریس پارکز” سرپرست تیم برجسته سازی تصاویر طراحی و استفاده شد. نمایشنامه اصلی خوانده شده بود: “جاذبه: یک داستان ماجراجویانه فضایی به صورت سه بعدی.”
سبد Sandy Cage
بعد از اتمام مرحله پیش تولید شبیه سازی کامپیوتری تصاویر، وبر و همکارانش روی خلق و استفاده از تکنیکهایی برای کمک به شبیه سازی فیلم جاذبه در ابعاد کوچکتر تمرکز کردند تا نیاز به صدها سفر با هواپیمای vomit comet را که ناسا از آن برای ایجاد حالت بی وزنی چند ثانیهای استفاده میکند، را از بین ببرد. تیم وبر و آلفونسو کوارون هر دو مدتی برای انجام تحقیقات داخل این هواپیما بودهاند، اما در نهایت ترجیح دادند ترکیبی از دوربینهای کنترل حرکتی و تجهیزات نورپردازی را به جای آن استفاده کنند. با استفاده از سیستم کنترل حرکتی Bot & Dolly Motion Control و تیم جلوههای ویژه همراه آن – که از جلوههای ویژه روی دوربین به جای جلوههای تصویری کامپیوتری بهره میبردند-، دوربینها روی بازوهای رباتیکی عظیم و بزرگی بسته شدند و جورج کلونی و ساندرا بولاک هم داخلی انواع مختلفی از تحهیزات قرار داده میشدند که بسیاری از آنها برای این فیلم طراحی و تولید شدند. سپس از یک سبد محصور شده با پنلهای LED روی این ابزار قرار داده شد که به آن Sandy Cage میگویند. در نهایت Sandy Cage به یکی از مهمترین تجهیزاتی تبدیل شد که بیشترین مسئولیت را در زمان فیلمبرداری به عهده داشت. در حالت استاندارد این سبد یک مکعب 10 متری با پنلهای بزرگ LED است که تقریبا دو میلیون لامپ LED دیوارهای آن را تشکیل میدهند. مجله تایم این سبد را به عنوان یکی از اختراعات مهم ساعت 2013 انتخاب و معرفی کرده است.
مجله تایم لایت باکسی که برای فیلمبرداری این فیلم استفاده شده را جزو نوآوریهای سال ۲۰۱۳ ذکر کرده است
استفاده از این پنلهای LED به “چیوو” مدیر فیلمبرداری این فیلم این امکان را میداد تا به بازیگران نور بدهد که این کار انعطاف پذیری بیشتری نسبت به نورپردازیهای قدیمی در فیلمها دارد. با استفاده از این سبد نورانی رنگهای مختلف و متفاوت انعکاس نور روی کره زمین، نور ماه، نور خورشید و نور ستارگان میتوانستند به راحتی شبیه سازی بشوند. ساندرا بولاک با استفاده از سیمهایی در وسط این سبد معلق میشد و در همان حال دوربین در اطراف آن حرکت میکرد تا به این ترتیب این حس به ببیندگان القا شود که خود بولاک در حال حرکت است. این دوربین میتوانست از هر موقعیتی بزرگنمایی به دورن یا بیرون را انجام بدهد، به سرعت به سمت او و در چند سانتیمتری صورتش برود و از او بسیار دور بشود. استفاده از جلوههای ویژه تصویری با استفاده از این پنلهای LED در فرآیند فیلمبرداری واقعا غیر معمول و بی سابقه بود. “ریچ مک براید” سرپرست جلوههای ویژه شرکت Framestore در این مورد میگوید: “وقتی من همراه با رباتها داخل سبد بودم، هرگز فکرش را هم نمیکردم که با چنین ابزاری کار بکنم. هرگز نشنیده بودم که چنین چیزی ساخته شود. من از همان زمان میدانستم که این فیلم قرار است یک فیلم پیشرو و متفاوت باشد.”
“کریس لورنس” سرپرست جلوههای تصویری کامپیوتری در این مورد توضیح میدهد: “ما با استفاده از سیستم کنترل حرکتی، حرکات بازیگران روی ابزار و تجهیزات را دنبال میکردیم، در حالی که با استفاده از صفحات LED یک محیط کاملا دیجیتالی در اطراف آنها ایجاد میکردیم. کنترل هر دوی اینها به صورت همزمان واقعا چالش بزرگی بود! من فکر نمیکنم چنین کاری تا قبل از این در ساخت فیلمها انجام شده باشد. زمانی که ما فیلم را میساختیم من فکر نمیکردم کسی بتواند متوجه بشود که ما از یک سبد بزرگ استفاده کردیم که کاملا بازیگر را محصور کرده و در آن از عناصر مختلف جلوههای ویژه کامپیوتری به صورت زنده استفاده کنیم.”
کوارون خودش در این مورد گفته است که به خاطر ترکیب پیچیده رنگهایی که لامپهای LED میتوانند ایجاد کنند، فکر میکرده این تکنیک قدمی در آینده برای فیلمبرداری خواهد بود و حالا با این اوصاف انتظار میرود استفاده از این تکینیک به سرعت رایج شود. بعد از شش ماه کار فیلمبرداری این فیلم تمام شد، اما قطعا هنوز کار به پایان نرسیده بود. کوارون اجراهای فردی یعنی حرکات بولاک -به عنوان شخصیت رایان که سعی میکند در یک فضای نا متعارف و بزرگ زنده بماند- را ضبط کند و حالا زمان آن بودکه تیم از استدیوی Shepperton به شرکت Framestore برگردد تا جهان اطراف رایان را خلق کند.
درسهایی از فیزیک
برای کوارون دقت در جزئیات بیشترین اهمیت را داشت. او میخواست که فیلم حالت واقعیت بیشتری به خودش بگیرد. تیم وبر در این مورد میگوید: “تحقیقات بسیار زیادی در این باره که چیزهای مختلف در فضا چطور به نظر برسند، چطور کار کنند و چطور حرکت کنند. ما مجبور بودیم چندین مرتبه به انیماتورها آموزش بدهیم که که تا چه اندازه باید از وزن دادن به اجسام استفاده کنند. این یکی از سختترین چیزهایی بود که باید مجسم و به تصویر کشیده میشد که البته انیماتورهای ما این ویژگی را در خون خودشان و به صورت ذاتی داشتند. ناگهان همه چیز بی وزن میشد. فیزیک جو زمین کاملا متفاوت بود؛ در آن نه تنها جاذبه صفر است، بلکه مقاومت هوا هم صفر است، بنابراین ناگهان چیزی شروع به حرکت میکند و به حرکت خودش ادامه میدهد بدون آنکه سرعتش کم شود. ما درسهای فیزیک کمی روی تخته وایتبورد خودمان داشتیم و با آلفونسو درباره مفاهیم فیزیک بحث میکردیم. او درباره واقعی شدن تصاویر سختگیر و دقیق است. او میخواست هر لحظه فیلم دقیق و واقعی به نظر برسد و به سختی سعی میکرد تا راههایی را برای ممکن ساختن این داستان در جو زمین پیدا کند. زمانی درباره این صحبت میکردیم که یک فضانورد چطور باید خودش را از سفینه جدا و رها کند و او به ما گفت که این فرآیندی است که چهار دقیقه طول میکشد. مطمئنا در شرایطی که اتفاقات ناخوشایندی در اطراف میافتد نمیتوان چهار دقیقه آنجا ماند و این همان چیزی است که این فیلم را از رکود خارج میکند.
معمای بزرگ خلق کهکشان
یکی از مشکلترین کارها ایجاد و خلق تمام محیط اطراف بود. اگر قرار بود با ابزارهای قدیمی کار شود، باید همه عناصر به صورت کامپیوتری شبیه سازی و تولید میشد. چارلز هاول تولیدکننده جلوههای ویژه و یکی از اعضای تیم طراحی جلوههای ویژه فیلم جاذبه در این مورد میگوید: “ساخت لباسهای فضانوردی، سفینههای فضایی، تلسکوپ هابل، ایستگاه فضایی بین المللی (ISS) و چیزهای دیگر چالش بسیار بزرگی بود، چون مردم آنچه را تماشا میکنند میشناسند. قسمتهای داخلی ایستگاه فضایی بین المللی همه به طرز فوق العادهای با استفاده از تصویر سازیهای کامپیوتری و با جزئیات زیاد مجسم شد و هر بخش آن باید توسط کسی طراحی میشد. به این ترتیب بود که ساخت و خلق این فضا بیش از یک سال طول کشید. ما هرگز واقعا کار را متوقف نمیکردیم و به طور مداوم در حال افزودن جزئیات بیشتر بودیم.”
هدایت این تیم تولیدکننده محتوای دیجیتالی به عهده “بن لامبرت” بود، کسی که به خاطر زمان زیادی که برای ساخت مدلهای دقیق و تا حد امکان با جزئیات بالا صرف کرده است به خودش میبالد. او میگوید: “به خصوص برای ایستگاه بین المللی فضایی حدود 50 مدل ساخته شد که ساخت آن در واقعیت بیش از 25 سال طول کشیده است. این در واقع بزرگترین چالش و معمای کهکشان ساختگی ما بود. به همین دلیل ما نمیتوانستیم یک قطعه بزرگ ساختگی به جای آن درست کنیم با ظاهری مصنوعی و چند آنتن هوایی براق از جنس کروم. ممکن است یکی از شاتهای داخلی ایستگاه بین المللی فضایی در فیلم را ببینید و سپس یک تصویر از فضای واقعی این ایستگاه را ببینید، در این صورت متوجه خواهید شد که چقدر مدل بکار رفته در فیلم واقعی و با جزئیات کامل است.”
یکی دیگر از کارهای بسیار سخت و پیچیده قرار دادن شاتهای مربوط به چهره بازیگران که در استودیوی Shepperton ضبط شده بودند، در لباسهای فضانوردی که به صورت کامپیوتری شبیه سازی شده بودند. این کار حتی در زمانی که دوربین به طور از پیش برنامه ریزی شده هم کار میکرد، بسیار سخت و پیچیده بود. “آنتونی اسمیت” سرپرست بخش ساخت کامپوزیتها در این مورد میگوید: “شما میتوانستید یک شات کلی را طراحی کنید، اما نمیتوانستید دقیقا آنچه را که ساندرا بولاک در زمانی که در سبد بود، انجام میداد را طراحی کنید. ما در واقع سه فیلم ساختیم؛ یک فیلم را به استفاده از تصویر سازیهای کامپیوتری شبیه سازی کردیم، فیلمی را از حرکات بازیگران گرفتیم و سپس فیلم دیگری را بر اساس آنچه قبلا ساخته بودیم ترکیب کردیم و ساختیم. همه چیز باید بر اساس آنچه در سبد Sandy Cage اتفاق افتاده بود، هماهنگ سازی میشد.”
وقتی نوبت به انیمیشن سازی رسید، ممکن بود بعضی از حرکات مورد نظر را فرض اما مشاهده حرکتهایی که در فضای بدون جاذبه اتفاق میافتند غیر ممکن بود. بسیاری از حرکاتی که ضبط شده بودند اگرچه برای رجاع بسیار مفید بودند، اما تطابق نداشتند. بسیاری از انیمیشنها به طرز سخت و زحمت آوری واقعا با دست فریم بندی شدند. تنها دو بازیگر نبودند که لازم بود با انیمیشنها مطابقت داشته باشند، بلکه کره زمین که در پس زمینه تصویر از دور دیده میشد هم کار بسیار زیادی داشت. در واقع در بسیاری از موارد دوربین فیلمبرداری خودش یک کاراکتر دیگر بود. “مکس سولومون” سرپرست تیم انیمیشن سازی در این مورد میگوید: “ما برای ایجاد کاراکتری که گاهی خود دوربین خلق میکرد به اندازه ایجاد تطابق بین چهره فضانوردان و انیمیشنها زمان صرف کردیم. این کاراکتر برای القای حس بی وزنی و بی جهتی به تماشاگران استفاده میشد تا بتوانند بالا و پایین رفتن کاراکترها و چیزهای دیگر را بهتر احساس کنند.”
فیلمی که کار تولید آن باید از قبل از شکل گیری تمدن مصریان باستان آغاز میشد!
ویژگی متفاوت آلفونسو کوارون در خلق شاتهای بلند مدت کل فرآیند تولید و ساخت فیلم را بسیار سختتر میکرد. یادآوری و تذکر رایجی که تیم جلوههای ویژه میدادند این بود که هیچ جایی برای پنهان کردن نیست، هیچ راه میانبر و سریعی برای ساخت و تولید یک شات نیست. هر چیزی که آنها خلق میکردند به شکل کامل نمایش داده میشد و شاید برای ده دقیقه ادامه داشت. کار آنها باید بسیار دقیق و موشکافانه انجام میشد و به همین روال هم ادامه پیدا میکرد. “کریس لورنس” سرپرست جلوههای تصویری کامپیوتری در این مورد میگوید: “علاوه بر کارهای برنامه ریزی شده، همیشه کارهای بیشتری باید انجام میشد چون شاتهای بلند مدت کار زیادی میبرد. بنابراین باید از قبل همه این موارد را تخمین میزدیم.” معمولا برای آنکه یک تصویر شبیه سازی شده به تصویر واقعی و طبیعی تبدیل شود، اعضای تیم بیش از دو روز کار میکردند تا بتوانند در نهایت نتیجه را ببینند.
نه تنها شاتهای بلند مدت و طولانی، بلکه تمام فرآیند تولید و ساخت این فیلم به زمان زیاد و البته کار کامپیوتری قابل توجهی نیاز داشت. برای ارایه “جاذبه” به عنوان یک فیلم واحد با یک فرآیند یکنواخت و طبیعی که برای سال 2013 هم آماده شود، لازم است کار تولید و ساخت از زمانی قبل از شکل گیری تمدن مصریان باستان آغاز شود. اولین اجرای این فیلم ظاهرا قانع کننده به نظر میرسید و اعضای تیم جلوههای ویژه “جاذبه” برای نوشتن نظرات و دیدگاههای مطرح شده درباره فیلم زمانی برابر نوشتن چهار نسخه از کتاب جنگ و صلح را صرف کردند.
یکی از صحنههایی که در اجرای اول بسیار مورد توجه قرار گرفت، اتفاقا یکی از آرامترین صحنههای فیلم بود؛ زمانی که کاراکتر بولاک یعنی رایان خودش را با حالت جنینی به سمت بالا پرت کرد و به راحتی در اطراف ایستگاه بین المللی فضایی معلق بود. در این صحنه یکی از پاهای بولاک به یک چهارپایه بسته شده بود که سه ربات دیگر هم همراه آن روی چهارپایه بودند؛ یک ربات برای دوربین، یک ربات برای کنترل عملکرد نورافکن پشت دریچه فرضی ایستگاه بین المللی فضایی و یک ربات دیگر برای چرخاندن این دریچه فرضی دور او. در شات و تصویر نهایی این رایان است که معلق است، چرخ میخورد، هر دو پاهایش رها هستند و لباس فضانوردی را که در حقیقت هرگز وجود نداشته از تنش بیرون میآورد. “نیکوو اسکاپل” سرپرست تجهیزات فیلم در این مورد میگوید: “این یکی از سختترین شاتها بود. ما قبلا لباس فضانوردی را منطبق بر چهره و اندام بولاک ساخته بودیم و حالا مجبور بودیم آن را بیرون بیاوریم. ما برای انجام این کار بسیار نگران بودیم.” تمام بخشهای بدن رایان باید به صورت کامپیوتری شبیه سازی میشد و برای این کار باید از تکنیکهای مختلفی استفاده میشد. “سیلویان دگروت” سرپرست بخش شبیه سازی در این مورد میگوید: “همیشه وقتی که با بازیگر زنده و تصاویر شبیه سازی شده کامپیوتری تعامل داری، کار سخت میشود. دلیلش هم آن است که باید حرکات را با چیزی که از بازیگر قبلا فیلمبرداری شده تطابق بدهی. من دوست دارم ببینم که مخاطبان و تماشاگران فکر میکنند این صحنهها واقعی است یا شبیه سازی کامپیوتری.”
تیم وبر میگوید: “همیشه صحنههایی هستند که افراد معتقدند آنها شبیه سازی هستند، مانند صحنهای از فضاپیما چون آنها میدانند که این تصویر نمیتواند فیلمبرداری شود. اما در مقابل صحنههایی هم هستند که مردم کاملا میدانند فیلمبرداری شدهاند. برای مثال صحنهای که رایان در حال کار روی تلسکوپ هابل است. بسیاری از مردم وقتی این صحنه را میبینند با خودشان میگویند او دارد آنجا چکار میکند، در حالی که آنها نمیدانند که همه اجزای این تصویر به جز صورت بولاک شبیه سازیهای کامپیوتری هستند.”
هدف فیلم جاذبه این است که چند سال با بیش از 400 نفر کار کنی و مردم از سینما بیرون بیایند در حالی که حیران با خودشان میگویند آنها چطور عوامل فیلم را به فضا فرستادند. این زمانی است که میدانی کار را خوب انجام دادهای.