حمایت از وب ایرانی
شروع کار دولت جدید فرصتی تازه برای بازنگری سیاستها و شیوه مدیریت فضای مجازی در کشور است. بخش مهمی از وظایفی که برای شوراها و نهادهای متعدد دولتی فعال در این زمینه تعریف شده است حمایت از فعالان و فعالیت در فضای مجازی است و البته مشخص است که سیاستهای حمایتی که تاکنون اجرا شده اند کارساز و مورد رضایت فعالان این فضا نبودند. حال اگر قرار باشد اتفاق خوبی بیافتد و دولت جدید بازنگری در شیوه حمایت و نگاه خود به فضای مجازی داشته باشد چه باید کند؟ در ادامه سه پیشنهاد برای بهتر شدن اوضاع مطرح می شود.
1.شفافیت و مشخص بودن قوانین و سیاستهای حکومتی
آیا شما حاضرید چند ماه از زمان، زندگی و انرژی خود را صرف سایتی کنید که معلوم نیست چند روز یا چند ماه بعد از شروع فعالیش فیلتر می شود یا خیر؟ جواب این سوال دلیل عدم شروع و فعالیت بسیاری از سایتها در فضای وب کشور است. چنین ابهامی بخصوص در بُعد سرمایه گذاری به شکل جدی تر تاثیر گذار است و باعث عدم سرمایه گذاری در طرحهایی است که موضوع فعالیت آنها کمی ریسک دارد (مانند شبکه های اجتماعی) . همین امروز نیز بسیاری از مدیران سایتهای برتر تجربه بازداشت و پیگرد قضائی دارند و چه بسا که هنوز تعدادی از آنها با قید وثیقه آزاد هستند. شاید برخی از این مشکلات حل شده باشند اما همچنان شاهد تصمیمات یک شبه هستیم، بطور مثال همین اواخر یکی از اعضای کارگروه تعیین مصادیق صحبت از ممنوعیت لینک به شبکه اجتماعی فیس بوک داشت . در مثال دیگر فرض کنید قرار است پروژه ای شروع کنید و از سرویس فضای ابری Amazon برای میزبانی محتوا استفاده کنید اما براستی چه تضمینی وجود دارد که کل آدرسهای این سرویس همانطور که در مورد دهها سرویس CDN رایج اتفاق افتاه است فیلتر نشود؟
راه اندازی و فعالیت سایتهای موفق نیازمند صرف وقت و سرمایه گذاری است و نمیتوان انتظار داشت که در فضای مبهم و با قوانی یا آئین نامه هایی نه چندان واقع گرایانه افراد زیادی علاقمند به صرف چنین وقت و سرمایه ای باشند. گام نخست حکومت در کمک به فعالیت در فضای مجازی ایجاد شفافیت و بازنگری در هرگونه آیین نامه یا قانون غیرضروری یا غیرواقع گرایانه است.
2. عدم پرداخت وام و حمایتهای مالی بدون نظارت
پرداخت وام ساده ترین شکل حمایت توسط نهادهای دولتی و حکومتی است و احتمالا مورد رضایت برخی از فعالان فضای مجازی نیز هست اما آزموده را آزمودن خطاست. تجربه پرداخت وام و کمکهای مالی در گذشته نشان داد که کمکهای مالی نتیجه ای جز رونق کوتاه مدت در این فضا ندارد و باعث تعریف و شکل گیری پروژه هایی تنها با هدف بهره بری از کمکهای مالی یا نیازمند اینگونه کمکها برای حیات خود خواهد شد. نقطه ضعف مهم اینگونه حمایتها این است که نظارتی بر نحوه خرج و نتایج آن نیست و مشخص نیست که مثلا وام پرداختی صرف توسعه سایت می شود یا خرید اتومبیل شخصی برای دریافت کننده کمک مالی! از طرفی مشخصات پروژه های وب عدم نیاز به سرمایه گذاری مالی قابل توجه بخصوص در ابتدای کار است. نیروی انسانی نقش اصلی در این زمینه را بازی میکند و تجربه نیز نشان داده است که بسیاری از طرحهای ماندگار و موفق در وب ایرانی و حتی در خارج از کشور توسط توسعه دهنگان نرم افزار یا افراد صاحب دانش در این زمینه ایجاد شده اند. تشکیل یک تیم با هدف پیاده سازی یک طرح موفق (از دیدگاه توسعه دهندگان آن) نیازمند کمک مالی دولتی نیست. در زمینه ادامه فعالیت طرح های موفق نیز کمکهای مالی دولتی جز وابستگی و زنده نگاه داشتن تصنعی طرحها تاثیر دیگری نخواهد داشت. بدون انگیزه و استفاده از کمکهای مالی دولتی طرحهای مرتبط با فضای مجازی و وب با واقع نگری بهتری ارزیابی و پیاده سازی خواهند شد و راهکارهای پایدارتری همچون شکل دهی شیوه کسب درآمد جهت ادامه فعالیت و توسعه توسط موسسان و مدیران آن در نظر گرفته خواهد شد. در دنیای واقعی نیز گوگل، یاهو ، فیس بوک و دهها سایت برتر دنیا نه با کمکهای مالی دولتی که با تکیه به فضای کسب و کار و سرمایه گذاری بخش خصوصی شکل گرفته اند.
3.دولت حامی یا کاسب؟
روشن است که زیرساختهای ارتباطی کشور توسط بخش دولتی پیاده سازی شده اند، دولت نه تنها در مواردی که نیازمند سرمایه گذاری سنگین است و بخش خصوصی نحیف کشور از اجرای آن بازمانده است بلکه در مواردی که در توان بخش خصوصی هست نیز انحصارهایی برای خود ایجاد کرده است. دولت تنها تامین کننده پهنای باند اینترنت در کشور است و مشخص است که قیمت پهنای باند ارائه شده توسط ایشان چه تفاوت فاحشی حتی با تعرفه پهنای باند در کشورهای همسایه دارد. حتی تعرفه پهنای باند اینترانت و اتصال دو شبکه در داخل کشور (که قطعا نیازی به خرید پهنای باند از خارج ندارد) چندین برابر پهنای باند اینترنت در خارج از کشور است.
حال وقتی که دولت خود به این مسئله به عنوان یک کسب و محل درآمد نگاه می کند چگونه میتواند در نقش یک حامی نیز باشد؟ اگر امروز شما سایتی با متوسط صد مگابیت پهنای باند مصرفی در داخل کشور داشته باشید و تنها 20 درصد آنها از خارج از کشور باشد بایستی چندین میلیون تومان هزینه اینترنت پرداخت کنید و حتی برای تبادل اطلاعات با کاربر ایرانی نیز چندین برابر هزینه اینترنت در خارج را پرداخت کنید. اگرچه بسیاری از سایتهای میزبانی شده در داخل کشور چنین هزینه ای را پرداخت نمی کنند اما دلیل آن بیشتر این است که شرکتهای میزبان و دیتاسنترها این هزینه را برای صدها سایت میزبانی شده (که اکثرا پهنای باند مصرفی کمی دارند) پرداخت میکنند و در واقع اگر شما همین امروز اقدام به تاسیس یک دیتا سنتر کنید متوجه هزینه بالای پهنای باند در میزبانی داخل کشور خواهید شد. منطقی است که دولت به جای وعده کمک مالی مستقیم که معلوم هست نیست نصیب چه کسانی می شود سیاستی حمایتی و نه کاسب کارانه نسبت به پهنای باند در کشور (بخصوص در مورد تامین پهنای باند یتاسنترها) داشته باشد. این مسئله نه تنها هزینه میزبانی سایتها را کاهش خواهد داد بلکه تشویقی برای انتقال سایتهای پرترافیک ایرانی به داخل کشور است.