گفتوگو با فرهاد اعتمادي رييس اداره ارتباطات کميسيون ملي يونسکو
نام نویسنده: محیا برکت
کمیسیون ملی یونسکواز همه نظر بینابین است ساختمان آن در حالی دربلوار میرداماد قد برافراشته است که از دفتر منطقه ای یونسکو در سعد آباد وساختمان وزارت علوم در بلوار خوردین فاصله ای تقریبا برابر دارد. از نظر ساختمان هم نه فضای اداری وزارتخانهای دارد و نه فضای بین المللی یونسکو را. اما متفاوت تر از همه این ها فکری است که در این ساختمان شکل میگیرد.فکری که هم باید در چارچوب یونسکو باشد و هم قالب وزارت علوم را به خود بگیرد و بی شک هماهنگی این دو کار آسانی نیست. نزدیکی روز جامعه اطلاعاتی بهانهای بود برای ما تا با رئیس اداره ارتباطات کمیسیون ملی یونسکو گفتگو کنیم و از آنچه مربوط به جامعه اطلاعاتی است بپرسیم.فرهاد اعتمادی و همکار او استقبال گرمی کردند و در این گفتوگوی 90 دقیقهای از راهبردهای یونسکو پرسیدیم ،جویای وضعیت راهبری اینترنت شدیم و نگاه ایران به امعه اطلاعاتی را زیر ذره بین بردیم.شنیده های ما را اینجا بخوانید:
بر اساس آنچه از سوي کميسيون ملي يونسکو مشخص شده است در يک برنامه راهبردي ميان مدت اداره ارتباطات کمیسیون ملی یونسکو موظف است که در فاصله سالهاي 2008 تا 2013 در پنج بخش فعاليت کند. در اين زمينه چه اقداماتي انجام شده است؟
اداره ارتباطات کميسيون ملي يونسکو از سال 72 تاسيس شده است و بر خلاف ساير ادارات کميسيون ملي يونسکو که زودتر تاسيس شدند اين اداره ديرتر تاسيس شد. کميسيون ملي يونسکو پنج اداره علوم اجتماعي، آموزش، علوم، فرهنگ و ارتباطات دارد. ساير ادارات پيش از سال 72 تاسيس شده بودند ولي اداره ارتاطات تشکيل نشده بود. يعني در ابتدا ساير ادارات فعاليتهاي بخش ارتباطات را انجام ميدادند تا اينکه در سال 72 پيشنهاد ايجاد اداره ارتباطات در کميسيون ملي يونسکو مطرح شد و حدود 17 سال است فعاليت ميکند. همانطور که اشاره کرديد يک راهبرد ميان مدت مشخص شده که پنج ساله و شش ساله است. راهبرد شش ساله به سه بخش دوساله تقسيم شده است. براي اين دوره شش ساله يک سري اهداف استراتژيک را مشخص کردهايم و در چارچوب آن، برنامههاي دو سالهاي طراحي و پيشبيني شده است. همچنين ما برنامههاي خود را در چارچوب برنامههاي دو ساله يونسکو مشخص ميکنيم. امسال برنامههاي اداره را در برناه دوساله دوم يعني سالهاي 2010و 2011 تعيين کردهايم. جدا از اين برنامه بايد به اين قضيه هم اشاره کنم که خود يونسکو سه برنامه در چارچوب ارتباطات دارد؛ اول برنامه حافظه جهاني، دوم برنامه اطلاعات براي همه و سوم برنامه بينالمللي توسعه ارتباطات.
اين سه برنامه محور برنامه راهبردي است؟
يونسکو با کمک اين سه برنامه سعي ميکند تا به اهداف استراتژيک خود دست پيدا کند .اين سه برنامه محورهاي اصلي برنامه يونسکو هستند.
اولين برنامه يکي از برنامههاي اصلي يونسکو است. برنامه حافظه جهاني وظيفه شناسايي و معرفي ميراث فرهنگي مستند جهاني را دارد. ميراث مستند مفهوم نسبتا وسيعي را دارد. اين ميراث مستند ميتواند به صورت نسخه خطي، فيلم، عکس، طراحي بر چوب و سنگ و … باشد. حالا اگر اين ميراث مستند ارزش جهاني داشته باشد بر اساس اين برنامه ما موظفيم تا آن را به يونسکو معرفي کنيم تا در فهرست قرارگيرد و به ثبت برسد. مثلا ما پاسارگاد را به عنوان يک ميراث تاريخي در يونسکو ثبت کرديم اما در کنار اين بايد آثار معنوي را نيز به ثبت برسانيم. تا الان سه ميراث مستند شاهنامه بايسنقري که در کاخ گلستان قرار دارد، مجموعه رشيدي و مجموعه اسناد آستان قدس رضوي را جمعآوري و در يونسکو ثبت کرديم. دو اثر هم امسال معرفي کرديم، يکي خمسه نظاميو ديگري کتابالتفهيم بيروني.
ميراث مستند شامل آرشيوهاي ديجيتالي نيز ميشود؟
ميراث مستند ميتواند آرشيوهاي تلويزيون و راديويي باشد، ميتواند مجموعه ديجيتال باشد که مستند است و ميتوان ثبت جهاني کرد.
ما به همراه کميته ملي حافظه جهاني اين کار را انجام ميدهيم. در قالب اين برنامه کارهاي ديگري را نيز انجام ميدهيم. در کنار برخي برنامههاي جهاني، برنامههاي ملي مانند ثبت را هم پيگيري و گزارشهايي در مورد کتابخانههاي مجازي براي اطلاعرساني سازمانهاي داخلي جمعآوري ميکنيم.
تا حالا محتوايي ديجيتالي در ايران وجود داشته که بخواهيد ثبت کنيد؟
متاسفانه در اران تا به امروز وقتي صحبت ثبت ميراث مستند را ميکرديم همه اينطور به ذهنشان ميرسيد که فقط بايد ميراث خطي را ثبت کرد، مدتها طول کشيد تا ما اين مفهوم را در ايران جا بيندازيم که ميراث مستند فقط شامل نسخههاي خطي نميشود مثلا اخيرا صدا و سيما در اين فکر است که آرشيوهاي مربوط به انقلاب را به ثبت برساند. بنابراين آرشيوهاي تلويزيوني را هم ميتوان ثبت کرد. ميراث ديجيتال را هم ميتوان ثبت کرد اما چون در ايران برنامه نظاممندي براي حفاظت از ميراث ديجيتال وجود ندارد و نهادي متولي آن نيست هنوز در اين زمينه کار خاصي انجام ندادهايم. مسلما اگر بتوانيم تشکيلات منسجمي را براي حفاظت از ميراث ديجيتالي تعريف کنيم ثبت آنها نيز در دستور کاري قرار ميگيرد.
نبود حق کپيرايت تاثير نميگذارد؟
ارتباط مستقيمي با اين قضيه پيدا نميکند؛ ما ميراث را معرفي ميکنيم براي شناسايي بيشتر در سطح جهان. الان در استراليا کتابخانه ملي استراليا وظيفه حراست از اسناد ديجيتالي را بر عهده دارد. يعني هر محتوايي که به صورت ديجيتالي توليد ميشود و هر نهادي که آن را توليد ميکند بايد يک نسخه از آن محتواي ديجيتالي را براي کتابخانه ملي استراليا بفرستد و آن موسسه وظيفه حفاظت از اسناد ديجيتالي را دارد ولي ما هنوز سيستم تعريف شدهاي براي مراقبت از اسناد ديجيتالي نداريم و هيچ نهادي متولي اين قضيه نيست.
قاعدتا سازمان اسناد و کتابخانه ملي بايد متولي باشد!
بله، اصولا بايد کتابخانه ملي متولي باشد و منابع مالي و انساني را براي اين منظور در اختيار داشته باشد. البته کتابخانه ملي هم به تازگي کتابخانه ديجيتالي خود را راهاندازي کرده است . کتابخانه ملي تا به امروز حدود 290 عکس و 8 هزار نسخه خطي را در کتابخانه ديجيتالي خود معرفي کرده است که اين کار اخيرا صورت گرفته يعني حتي کتابخانه ديجيتالي معرفي اسناد خود به صورت ديجيتالي را تازه شروع کرده و پيش از اين کاري در اين زمينه انجام نداده بود. حالا تا کتابخانه ملي بخاهد متولي نگهداري تمام ميراث ديجيتالي کشور باشد راه زيادي باقي است و نيازمند تصميمگيري و اقدامات منسجمتر و کلانتري است.
در جهان چقدر آثار ديجيتالي به ثبت رسيده است؟
به طور کلي اکثر کشورها در قالب اين برنامه(ثبت حافظه جهاني و ميراث مستند) يا آثار خطي خود را به ثبت رساندند يا آثار ديداري و شنيداري. مثلا فرانسويها برنامهاي از ژنرال دوگل که در هنگام اشغال فرانسه در بي بي سي سخنراني کرده بود را به ثبت جهاني رساندند. يا مثلا آمريکاييها اثر يکي از کارگردانان بزرگ خود را ثبت کردهاند که گزارشهايي به مدت 50 سال از اقوام بوميآفريقا تهيه کرده بود. يعني اگر بخواهيم برآوردي از ميزان ثبت اسناد مستند داشته باشيم، بايد بگوييم ثبت آثار شنيداري و ديداري در جهان از نسخ خطي کمتر است و آثار ديجيتالي نيز که از همه کمتر است.
برنامه اطلاعات براي همه يکي ديگر از برنامههاي يونسکو است که وظيفه تنظيم فعاليتهاي يونسکو در زمينه گسترش اطلاعات را برعهده دارد. در قالب اين برنامه چه اقداماتي انجام شده است؟
در قالب اين برنامه مصوبات اجلاسهاي جامعه اطلاعاتي پيگيري ميشود. ما بر اساس اين برنامه اقداماتي انجام داديم مثلا حدود 10 جلد از کتابهاي يونسکو در زمينه جامعه اطلاعاتي را ترجمه و منتشر کردهايم. به زودي کتاب گزرش ارتباطات يونسکو را با عنوان “به سوي جوامع دانشمحور” که اخيرا ترجمه شده را منتشر و روانه بازار خواهيم کرد. همچنين در زمينه اعلام مواضع ايران در ارتباط با اسناد wsis جلساتي را در ايران داشتيم و مواضع کشور را تعيين و تبيين کرديم و در دبيرخانه اتحاديه بينالمللي ارتباطات راه دور ثبت کرديم. براي پيگيري مصوبات جلساتي تشکيل داديم و سعي کرديم حداقل هماهنگيها را بين سازمانهاي داخلي ايجاد کنيم. براي مثال در جلسهاي که در ژنو براي پيگيري مصوبات اجرا ميشود سعي کرديم اطلاعات لازم را در اختيار سازمآنها قرار دهيم تا براي شرکت در اجلاس از اطلاعات مکفي برخوردار بشند.
سال گذشته ما سمينار ملي بررسي ابعاد اخلاقي و اجتماعي جامعه اطلاعاتي را با همکاري دانشکده مطالعات جهان برگزار کرديم. به هر حال ما در ايران و در کميسيون ملي يونسکو کميته اطلاعات براي همه داريم و در اين کميته متخصصين آيتي کشور و نمايندگان سازمآنهاي ذيربط در حوزه آيتي عضوهستند و حضور دارند. براي همين سعي ميکنيم جلساتي را برگزار کنيم و روابط خودمان با يونسکو را در چارچوب برنامه اطلاعات براي همه به پيش ببريم .
يکي از برنامههايي که در برنامه يونسکو وجود داشت تقويت رسانههاي متکثر، مستقل و آزاد همچنين تقويت آزادي بيان بود. در اين خصوص هچ اقدامي نجام شده است؟
اين مسائل در واقع در چارچوب يک برنامه ديگر است. برنامه محوري سوم يونسکو برنامه توسعه ارتباطات است.
يعني بعد از برنامه اطلاعات براي همه پيگيري و انجام ميشود؟
بله، برنامه دوم برنامه اطلاعات براي همه است که گسترش دسترسي به اطلاعات را با کمک برنامههاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي در نظر دارد اما برنامه سوم که برنامه بينالمللي توسعه ارتباطات است توسعه رسانهها به طور عام را هدف قرار داده است.
پس راهبردهاي آن هنوز لحاظ نشده است؟
خير، در برنامه سوم راهبردهاي آن دقيقتر تفکيک و اجرا ميشود. توسعه رسانهها به صورت عام چه رسانههاي مکتوب مثل مطبوعات و يا رسانههاي نوين مانند سايبر ژورناليسم در چارچوب برنامه سوم قرار است توسعه پيدا کنند.
منظور از توسعه رسانهها در برنامه سوم چيست؟ صرفا آموزشها و همايشهايي برگزار ميشود يا اينکه کمک مستقيم به راهاندازي رسانهها ميشود؟
توسعه رسانههاي مستقل و کثرتگرا ميتواند شامل مجهز کردن آنها شود. مثلا تجهيز آژانسهاي خبري در قالب اين برنامه ديده ميشود. يونسکو به کشورهاي در حال توسعه به خصوص آفريقايي کمک مادي ميکند تا خبرگزاريها در اين کشورها به فناوريهاي جديد تجهيز شوند و بتوانند فعاليت کنند يا آموزشهايي به کسانيکه در آژانس خبري فعاليت ميکنند ارايه ميشود. در چارچوب اين برنامه جوايزي مانند جايزه آزادي مطبوعات، ارتباطات روستايي و… هم اعطا ميشود. ما در گذشته هم سمينارهايي بر مبناي اين مساله با همکاري سازمانهاي ذيربط برگزار کرديم. براي روزنامهنگاران هم در کشور با همکاري انجمن جامعه اطلاعاتي سمينارهايي براي آشنايي با مفاهيم جامعه اطلاعاتي برگزار کردهايم.
يکي از برنامههاي يونسکو ايجاد مرکز چند رسانهاي در مراکز روستايي است که اين برنامه تدوين شده ولي اجرا نشده است؟
ما در جزواتي که قبلا منتشر کرديم به اين مساله اشاره کرده بوديم. اما فعلا در سه زمينهاي که گفتم يعني شناسايي و معرفي ميراث مستند، پيگيري روابط ايران و يونسکو در زمينه برنامه اطلاعات براي همه و پيگيري پيامدهاي اخلاقي و فرهنگي استفاده از آيتي و سوم توسعه رسانههاي مستقل و کثرتگرا در ايران فعاليت ميکنيم.
بعد از اجلاسهاي ژنو و تونس و حضور ايران در اين اجلاسها مباحث جامعه اطلاعاتي با شدت بيشتري پيگيري ميشد اما موج اجلاسهاي جامعه اطلاعاتي و پيگيري مصوبات آن در سالهاي اخير راکد مانده است. حتي اداره ارتباطات يونسکو هم کمتر به آن پرداخته …
ممکن است به اقتضاي شرايط در يک زمينه بيشتر فعاليت کنيم و در يک زمينه کمتر. مثلا در شرايط فعلي کشور، کتابخانهها و مراکز اسناد در چارچوب برنامه حافظه جهاني فعال شدهاند و ناگزير در اين روزها تمرکز اصلي ما در اداره ارتباطات معطوف بر حافظه جهاني شده است.
در حالي که 5 سال پيش بيشتر بر اساس مصوبات اجلاسهاي جهاني جامعه اطلاعاتي و در مورد برنامه اطلاعات براي همه و تنظيم ديدگاههاي ايران در آن زمينه فعاليت ميکرديم.
ما فعاليتهاي خود را تا جايي ميتوانيم گسترش دهيم که سازمانهاي داخلي در کشور با ما همکاري کنند. در گذشته شوراي عالي اطلاعرساني و وزارت ارتباطات علاقهمند بود که مواضع ايران در رابطه با پيشنويس اسناد wsis را تنظيم کنند. ما هم در اين مينه فعاليت کرديم و بخشي از بار را به دوش گرفتيم اما بعد از تصويب اين اسناد در سال 2005 در داخل کشور تحولاتي صورت گرفت و تغييرات مديريتي انجام شد و تا زماني که مديران جديد با شرايط بينالمللي و پيگيري اين مصوبات آشنا شوند زماني صرف شده با وجود اين ما وظيفه خود را انجام داديم و هر بار سند پيشنويسي در عرصه جهاني نوشته شده ما آن را براي سازمانها فرستاديم و هرگاه اجلاسي برگزار شده آن را به اطلاع سازمانها رساندهايم ولي در شرايط فعلي تشکيلات منسجمي براي پيگيري مصوبات wsis در ايران وجود ندارد و يا فعال نيست. فقط اواخر سال گذشته ما با حضور اساتيد مرتبط در خصوص آخرين اجلاس جلسهاي داشتيم اما با توجه به وضعيت کشور، وقتي اساتيد ميآيند نظرات خود را ميدهند ولي هيچ کار منسجمي انجام نميشود و به پايان نميرسد.
در گذشته شوراي عالي اطلاعرساني و آقاي جهانگرد به اين مساله علاقهمند بودند و اين مساله را پيگيري ميکردند که کارهايي نيز در اين زمينه انجام دادند…
بله، در زمان آقاي جهانگرد اين مساله با جديت پيگيري شد اما تشکيلات منسجمي را به وجود نياوردند که بعد از رفتن آنها اين مساله پيگيري شود و بعد از تغيير مديريتي عملا شاهد اين هستيم که هيچ هماهنگي داخلي ميان سازمانهاي داخل کشور براي پيگيري مصوبات وجود ندارد زيرا از قبل تشکيلات منسجمي برقرار نشده بود.
خيلي از کشورها براي پيگيري مصوبات wsis سياستگذاري کردند و گفتهاند ما خواهان اجراي اين مصوبات هستيم و بر اين اساس تشکيلاتي را خاص اين قضيه به وجود آوردند. در کشور ما استراتژي مشخصي براي پيگيري و اجراي مصوبات وجود ندارد بر همين اساس هماهنگي ميان سازمانها وجود ندارد و ما هم نميتوانيم گزارش ملي ارايه دهيم.
براي حضور در اجلاس ژنو آمادگي وجود دارد؟
بهرغم اين خلا هر گاه مساله مهمي بهوجود ميآيد ما کميته اطلاعات براي همه را تشکيل ميدهيم و موضوع را در دستور کاري آن قرار ميدهيم. براي مثال براي اجلاس ژنو ارديبهشتماه، ما دو بار اين کميسيون را تشکيل داديم، يک بار قبل از عيد و يک بار بعد از عيد. موضوعاتي که در اين اجلاس مطرح ميشود را به سمع تمام نمايندگان سازمانهاي ذيربط رسانديم و حتي کمک کرديم به آنها تا بتوانند در اين اجلاس شرکت کنند حتي نشرياتي در اختيارشان داديم تا اطلاعات آنها بهروز شود.
نحوه همکاري يونسکو با سازمانها چگونه است؟ سازمانها طرحي را ميدهند و تقاضاي همکاري ميدهند يا اينکه يونسکو به سازمانها طرح خود را ارايه ميدهد و از آنها کمک ميگيرد؟
ما معمولا در چارچوب کميتههاي خود و در جلساتي که با حضور اعضاي کميته و نمايندگا سازمانها برگزار ميکنيم سعي ميکنيم تا هماهنگيها را برقرار کنيم. ارتباط ما با سازمانها در چارچوب کميتهها سازماندهي ميشود.
بعد از تونس حضور ايران کمرنگ بود…
بله، کمرنگ بود. البته اجلاس متفاوت بود. مثلا بعد از تونس اجلاسهايي در چارچوب موضوع راهبري اينترنت برگزار شد که از سال 2006 تا الان در هند، برزيل، يونان برگزار شده است. برخي نمايندگان وزارت ارتباطات شرکت کردند اما در مقايسه با گذشته حضور نمايندگان ضعيفتر شده است. در گذشته نمايندگان همه وازرتخانهها و سازمانها شرکت ميکردند اما در اجلاسهاي اخير که مربوط به راهبري اينترنت است صرفا نمايندگان وزارت ارتباطات يا شوراي عالي اطلاعرساني شرکت کردند. همچنين نشستهاي ديگر با همکاري ITU براي پيگيري مصوبات Wsis و يازده خط عمل جامعه اطلاعاتي برگزار ميشود که براي شرکت در اين اجلاسها امسال تنها سالي است که به نظر ميرسد ايران حضور فعالتري داشته باشد. تا جاييکه من اطلاع دارم وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد، شوراي عالي اطلاعرساني، وزارت علوم، کميسيون ملي يونسکو و … تلاش ميکنند تا در اين اجلاس شرکت کنند.
تاکنون در مورد وضعيت تحقق يازده خط عمل جامعه اطلاعاتي در اين نشستها گزارشي ارايه نشده است؟
تمام کشورهايي که دراين اجلاسها شرکت ميکنند و گزارشهاي خود را ميدهند که بعد از اجلاس در سايت قابل ديدن است.
نه منظور ما از ايران است…
از ايران معمولا بعد از سال 2005 کمتر شرکت کردند و شرکتکنندگان نيز اغلب گزارشي ارايه نکردهاند.
مگر نبايد در 2015 گزارش ملي را ارايه دهيد؟
به نظر ميرسد ما امسال در بينابين مسير هستيم. مصوبات در سال 2005 تصويب شد در 2015 بايد گزارش ملي را ارايه دهيم و الان سال 2010 است. احتمالا امسال نمايندگان دولتي در اجلاس ژنو حضور خواهند داشت و نتايج مطلوبي به دست آيد.
يکي از مسائلي که در اجلاس ها مطرح شده بود مساله راهبري اينترنت بود و همانطور که اشاره کرديد نشستهايي از سال 2005 توسط مجمع راهبري اينترنت برگزار ميشد. اخيرا اعلام شد که امريکا از موضع خود کوتاه آمده است. بر اين اساس خواست کشورهايي که مخالف با مديريت آمريکا بر اينترنت بودند محقق شده است؟
اجازه بدهيد براي پاسخ اين سوال به گذشته باز گرديم. مساله راهبري اينترنت در دو اجلاس ژنو و تونس مورد بحث قرار گرفت. در ژنو مسائل مختلفي مطرح شد؛ بحث دسترسي آسان و ارزان به اينترنت، آموزش و توسعه نيروهاي انساني، تنوع زباني و … اما موضوع مناقشهبرانگيز مساله حاکميت اينترنت بود که قرار شد در نشست دوم و در تونس اين مساله پيگيري شود. بعد از اجلاس ژنو يک گروه تاسيس شد تا اين مساله را پيگير کند. بر اين اساس قبل از اجلاس تونس نشستهايي مقدماتي برگزار شد و سه ديدگاه در خصوص حاکميت اينترنت مطرح شد. برخي کشورهاي در حال توسعه مانند ايران، عربستان، هند، برزيل و … که به نمايندگي از 80 درصد دنيا صحبت ميکردند معتقد بودند وضعيت فعلي راهبري اينترنت قابل پذيرش نيست. چون موسسه آمريکايي آيکان وظيفه هماهنگي نامهاي دامنه و … را برعهده دارد و يک شرکت ديگر آمريکايي مديريت سرورها را بر عهده دارد که هر دو موسسه تحت کنترل و نظارت دولت آمريکاست و عملا مديريت اينترنت در دست يک کشور است. کشورهاي در حال توسعه مخالفت خود را اعلام کردند و معتقد بودند مديريت اينترنت بايد به صورت بينالمللي باشد و يک سازمان بينالمللي تاسيس شود تا مديريت اينترنت را بر عهده بگيرد. البته برخي کشورها معتقد بودند که همين اتحاديه بينالمللي راه دور نيز ميتواند مديريت اينترنت را انجام دهد و نيازي به تاسيس سازمان بينالمللي جديدي نيست.
موضع دوم موضع کشورهاي توسعه يافته بود که در واقع اقليت بودند. آمريکا و کشورهايي مثل استراليا و کانادا معتقد بودند راهبري اينترنت بايد به همين وضعيت باشد چون يک مساله فني و تخصصي است که بايد به دور از دولتها و در دست شرکتهاي خصوصي باشد. در واقع خواهان حفظ وضعيت موجود بودند ومعتقد بودند دولتها سهمي در اداره اينترنت نداشته باشند.
موضع سوم موضع کشورهاي اروپايي بود. آنها هم مانند کشورهاي در حال توسعه معتقد بودند که مديريت اينترنت بايد به صورت بينالمللي باشد و از وضعيت فعلي خارج شود اما معتقد بودند علاوه بر دولتها بخش خصوصي و نمايندگان جامعه مدني نيز در مديريت اينترنت سهيم باشند. در همين نشستهاي مقدماتي مواضع کشورها مشخص شد و مخالفت با وضعيت فعلي اعلام شد.
مذاکرات در اجلاس تونس ادامه داشت وهر يک از کشورها بر موضع خود ايستادند. به نظر ميرسيد هيچ توافقي صورت نگيرد و اجلاس تونس با شکست مواجه شود تا اينکه در آخرين روز مصالحهاي صورت گرفت و قرار شد در سند نهايي يعني در دستور کار تونس قيد شود که راهبري اينترنت بايد بينالمللي و چند جانبه باشد و همه کشورها نقش و مسووليت مساوي داشته باشند. بر اين اساس در سند تونس قيد شد مديريت اينترنت بايد شفاف و غيرتبعيضآميز باشد و از نظر حقوقي ديدگاه کشورهاي اکثريت تصويب شد تا همه در مديريت اينترنت سهيم باشند اما در همان سند تونس پيشبيني شده که مجمع راهبري اينترنت تشکيل شود تا مذاکرات همچنان ادامه داشته باشد تا فرمولي به دست آيد که مشخص کند همه کشورها چگونه در مديريت اينترنت سهيم باشند.
همچنين در دستور کار تونس ذکر شد که تاسيس اين مجمع راهبري اينترنت جايگزين مکانيسمهاي مجود نميشود يعني آيکان همچنان وظيفه مديريت اينترنت را خواهد داشت و ايجاد اين مجمع به اختيارات آيکان صدمهاي نميزند. اگرچه در اجلاس تونس موضع کشورهاي جهان سوم پذيرفته شد اما در عمل همچنان مديريت اينترنت به دست آيکان است که تحت نظارت دولت آمريکا است.
آنچه در سپتامبر گذاشته مطرح شد مبني بر اينکه آمريکا پذيرفته ديگر کشورها در راهبري اينترنت سهيم باشند و دامنههاي غيرلاتين گسترش يابند این نتيجه پيگيري مجمع راهبري اينترنت است؟
ميتوانيم اينگونه بگوييم که انتقادات به آمريکا چند بعد داشته است. يکي از انتقادات اين بود که ميگفتند اينگونه حاکميت اينترنت غيرمشروع و غير دموکراتيک است چون همه کشورهاي جهان مداخله ندارند. دوم اينکه مديريت اينترنت شفاف نيست چون آيکان ميتواند هر موسسه را که ميخواهد انتخاب کند و ثبت دامنه با يک نام جديد را به آن واگذار کند و در انتخاب آن موسسه حق کامل دارد مثلا ميتواند دامنه .zo را انتخاب کند و موسسهاي را براي ثبت اين دامنه برگزيند. آن موسسه هم اختيار کامل خواهد داشت . از اين منظر مديريت اينترنت شفاف نيست چون هر موسسهاي را ميتواند انتخاب کند. سومين انتقاد اين بود که مديريت اينترنت تبعيضآميز است چون در شرايط فعلي ثبت نامهاي دامنه با پسوند .gov به موسسات آمريکايي واگذار مي
منبع : عصر ارتباط