طراحي انقلاب آنلاين
همشهری آنلاین – سايت يوتيوب youTube پرطرفدارترين سايت ويدئويي آنلاين، در سال 2005 تاسيس و به سرعت پله هاي ترقي را طي كرد.
صدها ميليون قطعه ويدئويي كه بسياري از آنها توسط كاربران ساخته شده اند بصورت روزانه از اين سايت دانلود ميشود.
طبق تحقيقات شركتHitwise ، سايت YouTube هم اكنون بيش از 47 درصد از بازار اشتراك ويديويي جهان را در اختيار دارد.
شركت گوگل اوائل ماه جاري(اكتبر)پس از مذاكرات بسيار سرانجام با پرداخت مبلغي بالغ بر 65/1 ميليارد دلار موفق به خريد اين سايت شد. خريد وب سايت يوتيوب YouTubeقدرت مضاعفي به گوگل براي فزايش سهم خود در بازار تبليغات ويدئويي كه در حال حاضر ياهوكنترل آن را در دست دارد، خواهد داد.براي آگاهي از ميزان مخاطبان اين سايت كافيست به نمودار ارائه شده در مطلب زير توجه كنيد.
بدنبال راه اندازي مرورگر netscape بيش از ده سال پيش، تشكيلات رسانه هاي خبري نسخه آن لاين محصولات خبري خود را عرضه داشتند. پس از آنكه صاحبان رسانه هاي صرفا آنلاين مانند گوگل و ياهو مشغول جذب مخاطبان فراوان و پول هنگفت شدند، شركت هاي رسانه اي سنتي نگران شدند كه مبادا اينترنت موقعيت آنها را تضعيف و نهايتا مدل هاي تجاري شان را از گردونه خارج كند.
طي چند سال گذشته بخش اعظم مطبوعات سرانجم دست بكارشدند تاهويتي آن لاين پيدا كنند. اينك مباحثات زيادي در گرفته است مبني بر آنكه آيا ما بزودي وارد دوره اي از همكاري مابين رسانه هاي قديمي و جديد ، فراهم كنندگان مضمون و مطلب اورژينال (منابع خبري) وگردآوري كنندگان مضمون (گزارشگران)خواهيم شد يا خير.
در اين حين همچنان شاهد ظهور تازه وارديني غير سنتي مانند *YouTube ، يك سايت اشتراك ويدئويي ، هستيم كه در تلاشند تا رسانه هاي باب روز را دور بزنند- حتي در حالتي كه MSM خط سير آن را مستند سازي كرده است.
تاثير اينترنت بر چشم انداز رسانه هاي خبري و در واقع آينده رسانه هاي آنلاين موضوع مورد بحث در ميزگرد ماه گذشته سازان پژوهشي PEJ (project for excellence in Journalism) بود. شركت كنندگان در اين ميزگرد تعدادي وبلاگر، رئيس يك اتاق فكر و يك استاد دانشگاه بودند .
Dan Gillmor يكي از وبلاگر هايArea Bay است كه سابقا ستون نويس نشريه SanJose Mercury News بود. وي كارشناس در زمينه تكنولوژي و موضوعاتي از قبيل قانون كپي رايت ورسانه هاي شهروندي است و كتابي تحت عنوان “ما در مقام رسانه” (We the Media-2004) به تاليف درآورده است كه بصورت رايگان ميتوان دانلوداش كرد.
وي در حال حاضرمديريت رسانه هاي شهروندي Center for Citizen Media را برعهده دارد.
James Jay Hamilton پروفسور مطالعات سياست دولتي ، علوم سياسي و علوم اقتصادي ورئيس بخش مطالعات دوره ليسانس دانشگاه دوك (Duke University) است.
از جمله علائق پروفسور هميلتون ، سياست رسانه اي و خشونت در تلويزيون است كه در اين زمينه چندين كتاب تاليف و يا در نگارش آنها سهيم بوده است. اخباري كه ميتوان فروخت ؛ چگونه بازار، اطلاعات را به خبر تبديل ميكند، ( فصل دوم اين كتاب تحت عنوان” بازار مطبوعات مستقل” در اين آدرس قابل دسترس است) ازجمله عناوين كتابهاي تاليفي وي است. هميلتون داراي دكتراي اقتصاد از دانشگاه هاروارد است. لينك
Robert Cox: بنيان گذار و رئيس انجمن وبلاگ نويسهاي رسانه اي، بزرگترين انجمن وبلاگ نويسان و روزنامه نگاران شهروندي در جهان است. اينجا
Lee Rainie: مدير وبنيانگدارpew Internet & American Life Project در واشنگتن دي سي است پيش از رياست بر PIP ،وي سردبير U.S News & World Report بود. اينجا
Jeff Jarvis: منتقد سابق TV Guide و مجله People كه در سايت buzzmachine بلاگ نويسي ميكند.
وي مشاور شركت New York Times نيز بوده و در مقام استاد و مدير برنامه ” ژورناليسم اينتراكتيو” پاييز امسال در خدمت City University نيويورك خواهد بود.
گزارش زير خلاصه اي از دهمين ميزگرد تشكيل شده توسط موسسه PEJ است و شركت كنندگان اين ميزگرد به مجموعه سوالات يكساني پاسخ دادند.
براي آگاهي از پاسخ كامل شركت كنندگان در موارديكه ويرايش بيش از حد معمول انجام شده است ميتوانيد به سايت journalism.org در ان بخش مراجعه كنيد.
برخي گزارشات ما حاكي از آن است كه شركت هاي خبر پراكني- رسانه اي- متداول سرانجام دست به سرمايه گذاري در حوزه اينترنتي زده اند. اما بخش اعظم اين سرمايه گذاري ميتواند در بخش (نرم افزاري و سخت افزاري) متمركز شود تا اينكه شامل نيروي انساني براي گردآوري اطلاعات و ارائه گزارشات اوريژينال شود. آيا به عقيده شما شركت هاي خبر پراكني متداول در ديدگاه خود نسبت به وب تحولي ايجاد كرده اند؟ آيا فكر ميكنيد در حوزه اي مناسب سرمايه گذاري ميكنند؟ تا چه حد ميتوانيد اطمينان داشته باشيد آنها بتوانند بهتر از شركت هاي صرفا اينترنتي مانند گوگل ، ياهو يا سايرين در راطه با وب ابتكار به خرج دهند؟
Jeff Jarvis: متاسفانه آنها هنوز ديدگاهي در اين زمينه بدست نياورده اند كه بخواهند تحولي در آن ايجاد كنند. از سوي اروپائيان سخناني شجاعانه و آينده نگر شنيده ميشود، از سردبير گاردين كه ميداند در حال حاضر آخرين نشرياتش را در تملك خود دارد؛ رئيس هيئت مديره رويترز كه معترف است اينك عموم مردم اديتور شده اند؛ رئيس BBC كه در حال منفجر كردن شبكه خود است ؛ مالك بوردا كه گفته است در حال سرمايه گذاري روي نرم افزار اجتماعي آن-لاين ( منهاي محتوي و مضمون) است؛ رئيسGruner+Jahr كه گفته است در آينده ژورناليست نقش يك گرداننده را ايفا خواهد كرد. ازسوي مديران خبر در آمريكا نيز شنيده شده است كه در مورد نجات روزنامه ها و اتاق هاي خبر در حال مذاكره اند و به اين باور رسيده اند كه بايد ساختارهاي قديمي تغيير كنند.
Lee Rainie: تحقيقات ما نشان ميدهد كه سازمان هاي رسانه اي متداول همچنان به منابع خبري آن- لاين تسلط دارند و سايت هاي خبري غير سنتي خارجي بيشتر يك نقش حاشيه اي دارند. اما همانطور كه مخاطبين آن-لاين بيشتري براي كسب خبر به اينترنت بعنوان منبع اصلي مراجعه ميكنند ، پول بيشتري نيز صرف تبليغات در اينترنت بجاي راديو تلويزيون ميكنند چرا كه آنهارا بيشتر جذب خود ميكند.
مشكل بتوان دريافت چگونه شركت هاي اينترنتي ميتوانند شركت هاي خبر پراكني متداول در زمينه خبر را تحت الشعاع قرار دهند چرا كه آنان براي تهيه مواد خام خود به MSM وابستهاند.
شايد قضاوت صحيح در اين زمينه آن است كه شركت هاي خبرپراكني ميبايد نظاره گر نوآوري هاي موفقيت آميز گوگل و ياهو در زمينه خبر بوده و سپس عمليات خود را با آنها تطبيق و عملكرد بهتري ارائه دهند. مبتكر ضرورتا” فرد برنده نيست.
Robert cox: مسئول يك شركت خبر پراكني متداول بهتر است بدقت عملكرد نوآوراني همچون Backfence, Pegasus News, Westport Now, MSNBC را مورد توجه قرار دهد و تلاش كند ابزارها و روش هايي را بكار بندد تا سايت خبري خود را بدون صرف هزينه هاي عظيم توسعه كاري و با بكاگيري گروهي از روزنامه نگاران و درخواست كمك از افرادي خارج از تشكيلات بعنوان وبلاگ نويس يا مشاور ارتقاء دهد.
Dan Gillmor: سرمايه گذاري مهم است ولي نوآوري از سوي بازيگران سنتي چندان قابل لمس نيست . بازنگري در مضمون و محتواي قديمي را نميتوان نوآوري دانست. به طرق گوناگون ميتوان در وب نوآوري كرد. يكي از اين روش ها، استفاده حقيقي از اين رسانه است- در نظر گرفتن ژورناليسم بدون محدوديت هاي مدل ساخت سنتي. راه ديگر دعوت از مخاطب است تا در اين فرآيند شركت كند. صرف پديد آوردن وبلاگ يا نوشته توسط كاركنان ناكافي است، كليد موفقيت در انجام متعدد آزمايشات تجربي است تا دريابيم كه چ راهكاري موفقيت را بدنبال دارد و چه رويكردهايي بي فايده هستند.
اينك بطور اخص به وبلاگ ها بپردازيم. تعداد خوانندگان وبلاگ ها، طبق آمارهاي بدست آمده از نظرسنجي ها، علي الظاهر در سال 2005 رشدي نداشته است. تحليل محتوايي نيز نشان ميدهد كه مطالب ناچيزي بعنوان گزارشات اوريژينال از نظر ما در وبلاگ ها وجود داشته است. با اين همه آنها غالبا در باره رويدادهايي مينويسند كه خارج از گستره مطبوعات باب روز رخ داده اند. بنظر شما نهايتا وبلاگ ها و ساير رسانه هاي شهروندي چگونه برروي گزارشات خبري در آمريكا تاثير خواهند گذاشت؟ آيا آنها را بعنوان بخش مهمتر و حتي با اهميت تر از رژيم بري باب روز آمريكا مانند ژورناليسم سنتي خواهيم ديد؟
Robert cox: پيش فرض نهفته در سوال قابل قبول نيست. خوانندگان وبلاگ ها هر سال بنحو چشمگيري افزايش يافته و همچنان زياد خواهند شد . بنظر ميرسد بدلايل متعددي اين افزايش مخفي نگهداشته ميشود. چرا كه اولا اكثر وبلاگهاي فعال به موضوعات سياسي مي پردازند ثانيا،تعداد زيادي از وبلاگ هاي پرخواننده در حال حاضر در سايت هايي قرار گرفته اند كه توسط سازمان هاي خبري اداره ميشوند و آنان بدلايلي از ارائه آمار دقيق خوانندگان اين وبلاگ ها سرباز ميزنند.
نهايتا آنكه، بكارگيري گسترده RSS از سوي خوانندگان وبلاگها و يكپارچه سازي خوانندگان RSS با جديدترين مرورگرها بدان مفهوم است كه تعداد فزاينده اي از خوانندگان وبلاگها نيازي به بازديد سايت نداشته و در نتيجه توسط ابزارهايي مانند SiteMeter بعنوان “بازديدكنندگان منحصر به فرد” شمارش نميشوند( براي اطلاع از افكار Robert Cox راجع به آينده وبلاگ نويسي ميتوانيد به آدرس http://www.journalism.org/node/1815 مراجعه كنيد.)
Dan Gillmor: اگرچه مطالب گزارشي اوريژينال نسبت به ميزان وبلاگ ها چندان قابل توجه نيست، اما با توجه به تعداد بسيار زياد وبلاگها، تنها به درصد پاييني از آنها نياز داريم تا گزارشات اوريژينال ارائه و از اين طريق به مقادير گسترده و جديد مضامين اوريژينال چيزي اضافه كنند.
رايج ترين نوع گزارش نويسي به موضوعات در خور توجه مربوط است كه محدوديت بيش از اندازه اي براي رسانه هاي متداول دارند و افراد علاقمند به چنين موضوعاتي نيز اغلب با ژورناليست هاي بسيار خبره برخورد ميكنند. در اين خلال،ژورناليست هاي حرفه اي بطور مستمراز وبلاگها بعنوان برگه هاي ارائه كننده اطلاعات وسرنخ به همان صورت كه درگذشته از ژورنال هاي تجاري بهره برده اند، استفاده ميكنند.
البته اولين و بهترين راه براي درك وبلاگ نويسي، پيوستن به آن است. زمانيكه ژورناليستها و ديگررسانه هاي متعارف از وبلاگها استفاده ميكنند تاز متوجه ميشوند كه جنبه محاوره اي اين مديوم كليد قضيه است. فراموش نكنيد كه اولين قانون مكالمه همان گوش كردن است و گوش كردن به صحبتهاي ديگران از بارزترين ويژگي ژورناليست هاي حرفه اي ما نبوده است.
Jeff Jervis: در رابطه با وبلاگها، شما توجه خود را معطوف آمار غلطي كرده ايد، شما همچنان نگاهي مصرفي به رسانه داريد. رسانه ها عملكردي خلاقانه دارند. به استثنا مقطع كنوني، ما تنها افراد خلاق نبوده و عموم مردم نيز ميتوانند از مطبوعات چاپي و آن- لاين استفاده كنند .
اين افراد خواننده، شنونده، بيننده، كاربر يا مصرف كننده صرف نيستند. آنها حرف ميزنند. آيا به سخنان آنها گوش ميكنيم اگر شمايك ژورناليست هستيد يا يك شركت و يا سياستمدار بايد بتوانيد به سخنان مخاطب خود گوش دهيد. سوال صحيحي كه بايد مطرح شود اين است، وبلاگ ها و رسانه هاي باب روز چگونه ميتوانند با يكديگر كار كنند تا ژورناليسمي بهتر و جامعه اي آگاهتر حاصل شود. شما بايد اين سوال را مطرح كنيد كه چگونه يك ژورناليست امروزي حتي تصورميكند كه بدون كمك مردم ميتواند از طريق وبلاگها كارش را انجام دهد.
Lee Raini: اولا، گزارشگران بطور فزاينده اي احساس ميكنند كه ناچار از مطالعه وبلاگها هستند چرا كه به اين ترتيب قادرند نبض مردم را در رابطه با موضوعات مورد علاقه شان در دست بگيرند و از مطالب وبلاگها بعنوان منبع الهام ايده هاي گزارشي و جايگزيني آن با مصاحبه هاي خياباني و بازخورد فعاليت خودشان استفاده كنند.
ثانيا، وبلاگها احتمالا موضوعات جديدي را براي مطرح شدن توسط سازمانهاي خبري معرفي خواهند كرد ؛ ثالثا، مهمترين خاصيت وبلاگها در آن است كه باعث مي شوند تا ميليونها فرصت تجاري ثمربخش شوند؛ چهارم آنكه،وبلاگها منبع استاندارد اطلاعات براي گزارش اخبار دست اول و مهم هستند؛ پنجم آنكه، وبلاگ نويس ها همچنان نقش تحليلگران ريزبين و افراد نكته سنج و موشكاف از لحاظ پوشش خبري باب روز را بازي خواهند كرد؛ ششم آنكه، وبلاگ نويسان شكاف لاجرم موجود در پوشش خبري را برطف و شرح خبر را غني تر ميكنند.. وبلاگ نويسان در اكثر مواقع، بعنوان عوامل تكميلي اخبار MSM – و نه جانشيني براي آن – فعاليت ميكنند.
James Hamilton: وبلاگها بواقع اين توانايي را دارند كه برخي از نارسايي هاي تشكيلات خبري بازار- محور را برطرف سازند. شرايط خاصي وجود دارد كه باعث شود تشكيلات رسانه اي انتفاعي گزارش ناصحيح ارائه دهند. چنانچه شرايط مستلزم تعاملات مكرر با منابع دولتي باشد ، اين امر گزارشگران را وادار ميكند تامحافظه كارانه عمل كرده و صرفا آنچه ديكته ميشود را بنويسند.
اگر كه يك فوران اطلاعاتي شروع شود كه بعد وسيعي از يك ماجرا را آشكار كند و گزارشگر مربوطه نز نتواند بر خلاف ميل خود عمل كند و يا حتي دريافت اطلاعات جهت انتشار توسط سازمانها مستلزم صرف هزينه هنگفتي شود، وبلاگنويسان با اطلاع از اين موارد براحتي دست بكار شده و اطلاعات مفيدي را پيش روي مخاطبان قرار ميدهند.
آيا فكر ميكنيد كه مدل اقتصادي اينترنت ميبايد از مدل تبليغات – محور دست برداشته و به چيزديگري متوسل شود تا ژورناليسم متداول در سطحي به بقاي خود ادامه دهد كه بدان عادت دارد؟ اگر چنين است ،آيا ايده اي درباره اين مدل جديد ( احتمالي داريد؟
James Hamillton: بعد اقتصادي رسانه آن-لاين غمبارترين جنبه اخبار ملموس است. چهار سناريوي محتمل جهت فراهم كردن مضمون آ-لاين بيشتر راجع به مسائل مردم بدين قرار هستند.
1) سوبسيد دادن به ژورناليسم ديده بان محلي – شايد از طريق ايجاد تشكيلات غير انتفاعي ارائه كننده اطلاعات و تحليل درباره مشكلات محلي…
2) دريافت وجه براي ارائه مطالب مورد نياز مردم كه از دغدغه هاي اصلي آنان است. محصول ارائه شده لاجرم كاملا متمايز است، براي مثال ،Times ميتواند براي خواندن مطالب ستون نويس ها پول بگيرد اما براي اخبار تازه نميتواند چنين كند.
3) نحوه بكارگيري اطلاعات راجع به علائق خواننده را تعيين كنند تا سفارش دهندگان تبليغات محلي را به خوانندگان محلي پيوند ( لينك) دهند يا خوانندگان محلي را به سارش دهندگان تبليغات در سطح ملي سوق دهند…
4) كميسيونهاي انتخاباتي را مقيد به رعايت مقررات مربوط به محتويات اينترنتي قرار ندهند، در حاليكه تشكيلات رسانه اي انتفاعي ممكن است هميشه انگيزه اي براي پوشش دادن امور عامه مردم ، احزاب ،كانديداها نداشته باشند اما گروه هاي ذينفع بواقع خواهان جلب نظر مساعد راي دهندگان هستند و بنابراين هزينه اي صرف امور تبليغاتي خود در اينترنت خواهند كرد.
جاي اميدواري است كه محو شدن خطوط اينترنتي همچنان ادامه پيدا كند تا در نتيجه اطلاعات سياسي ، حتي اطلاعات بدست آمده با كمك مالي هواداران سياسي هر چه بيشتر مقررات زدايي شوند.
Robert Cox: فرصت واقعي كه در اختيار سازمان هاي رسانه اي متداول قرارگرفته است ، بكار بستن اينترنت بعنوان يك تريبون بازاريابي كم هزينه براي محصولات خبري و ابزاري كم هزينه براي گردآوري و انتشار مضامين ارائه شده توسط وبلاگنويس ها و تشكيلات رسانه هاي شهروندي است.
Jeff Jarvis: ما بايد تلاش كنيم تا تمام راه هاي بهره برداري از فرصت هاي باور نكردني فراهم شده توسط اينترنت جهت گردآوري اخبار بيشتر وديدگاههاي متنوع تر از منابع بيشتر و تشريك سريعتر و موثرتر آنها با موضوعيتي وسيع تر را بيابيم. ما بايد به تقشي كه ميتوانيم در اين جهان جديد ايفا كنيم، توجه داشته باشيم.
علاوه بر گزارشگري مناسب، مساعدت در ترغيب ديگران بسوي اقدامات خيرانه ژورناليستي وپشتباني كردن آنها درزمينه مضمون، تبليغات (بازاريابي)، دانش ، اعتماد و نيز عايدات… را بايد سرلوحه كارقرار داد.
Lee Rainie: ديدگاهي در ميان مصرف كنندگان اخبارآنلاين مطرح شده است مبني بر اينكه آنها براي محتويات آنلاين پول پرداخت خواهند كرد.
تحقيقات ما نشان ميدهد كه شايد يك دهم كاربران اينترنت چنين پرداخت هايي داشته اند و بيش ازيك سوم آنها در يك سايت خبري آنلاين ثبت نام كرده اند.
هرچند روشن نيست آيا دنياي آنلاين به همان اندازه عرصه هاي چاپي و خبر پراكني دوران قديم سود آوري خواهد كرد يا خير.
واضح است كه ماهيت مدل تبليغاتي در عصر موتورهاي جستجو متحول شده است. ارائه مضمون به مخاطبين انبوه ظاهرا جاي خود را به تامين نياز مخاطبين محدود ولي علاقمند ميدهد. شايد اين مدل جديد حول تعابير نزديكي چون “كلمه كليدي” يا ” مفهوم تبليغاتي” بجاي ارائه مطلب به مخاطبين انبوه متمركز شود.
Dan Gillmor: هيچ مدل يگانه اي كه از مدل كنوني كار آيي بيشتري داشته است، وجود ندارد. كتاب ها بدون آنكه ازتبليغات انباشته شوند، فروخته ميشوند ( هر چند كه تازه ترين ايده هاي مربوط به قرار دادن محصولات درون كتاب ها تهوع آورند). خبرپراكني دولتي عمدتا” به حمايت مستقيم مخاطب خود تكيه دارد.
زمانيكه به اين مسئله فكر ميكنيد به شباهت زيادش با روش WEB ، درخواست حمايت مخاطب، پي ميبريد.بنيادها براي تامين اين نياز در تلاشند و كاردر مراكز تمام دولتي مويد اين روند است. اماهمواره تركيبي از ژورناليسم و تبليغات وجود خواهد داشت چرا كه بازاريابان به ساز مشتريان خواهند رقصيد.
در يكي از كارهاي مطالعاتي انجام شده در اواخرمارس 2006 توسط انجمن ناشرين آن لاينOPA چنين اظهار نظر شده است كه مخاطب ويدئو آن لاين در سال گذشته چندان زياد نشده است. در عين حال مردم در حال دانلود كردن ويدئو روي ipod و تماشاي بازيهاي ورزشي با تلويزيون هاي داراي دو صفحه نمايش خود هستند. چه عامل مانع از رشد ويدئو آنلاين شده است؟ آيا تكنولوژي ويا كيفيت ويدئوها مسبب آن است؟ آيا مردم همچنان ترجيح ميدهند كه ويدئو را با تلويزيون تماشا كنند؟
Dan Gillmor: تا حد زيادي بايد ممنون duopoly كابل/ تلفن بود. قيمت هاي بالاو پهناي باند اندك – در كنار صنعت تفريحات و سرگرمي كه تلاش ميكند آنچه در كنترلش نيست را براي كاستن از سرعت گسترش ويدئو آن لاين نابود كند.
تكنولوژي مدام پيشرفت ميكند و كاربران (معمولا جوانترها) كارهايي را با آن انجام ميدهند اما همانند تلويزيون سنتي – قصد تصاحب مخاطبين – را ندارند. نكته كليدي كه بايد درك شود آن است كه آنها بخشي از گارد قديمي نيستند.
آنها در حال خلق چيزي جديد هستند و ما بايد بدان توجه كنيم. زمانيكه ما ازپهناي باند كافي برخوردار شويم، تحولي عظيم رخ خواهد داد.
Lee Rainie: تحقيقOPA شايد حقيقتي هميشگي را منعكس نكند.اگر تاريخ عاملي هدايت كننده است احتمالا” تمام مشكلات فني فعلي در فضاي ويدئوي آن لاين برطرف خواهد شد. كيفيت صفحه نمايش واقعي تر خواهد شد.
دانلود كردن مانند نيشگون گرفتن تجربه اي دلپذيرتر براي مخاطبان فراهم خواهد كرد. دسترسي بيشتربه WiMax تجربه بي سيمي (wireless) ويدئو را بهتر وموقعيت بخش عرضه نيز بهتر خواهد شد…
Jeff Jarvis: شما تلاش ميكنيد تا ويدئو آن لاين را كنار بگذاريد به اين دليل كه يك ظرسنجي جانبدارانه (بدنبال تامين منافع خود) مدعي رشد اندك آن شده است.
پيشنهاد شما براي دوستداران رسانه ها و شهروندان چيست؟ دوربين هاي ويدئويشان را دور بريزند؟ حتي شبكه هاي تلويزيوني و توليد كنندگان آن آگاهي بيشتري دارند زيرا به ناگاه جرئت پيدا ميكنند تا كانالهاي رايج توزيع خود – نهادهاي خبرپراكني وابسته- اپراتورهاي سيستم كابلي، فروشندگان جزء را كنار بگذارند تا برنامه هايشان را بطورمستقيم از طريق Bittorrent, iTunes و وب به دست مصرف كنندگان برسانند.
شركتهاي تبليغاتي يا سفارش دهندگان تبليغات همچنان مشتاق به كسب زمان بيشتري در ويدئو آن لاين هستند چرا كه در دناي جديد آنها ناگزير به شناسايي روشهاي برتر و بهره مندي شجاعانه از آن ، پيش ازآنكه از رقباي خود جا بمانند، هستند.
مصداق بارز آن لحظه اي است كه Jon Stewart به Crossfire نزديكشد تا آن را بكشد، 150 هزار نفر او را از طريق CNN بزرگ قديمي تماشا كردند. روز بعد ، آن قسمت از ifilm پخش شد و 5/3 ميليون مرتبه توسط مخاطبان تماشا شده است و به حساب من احتمالادو برابر اين تعداد از طريق Bittorrent تماشا شده است.
اين اعداد تخميني نشان ميدهند كه CNN تنها توانسته 150 هزار نفر را جذب كند(ميانگين سني 5/59) ولي اينترنت 10ميليون نفررا جذب كرده است(ميانگين سني بمراتب كمتر). حال به Rocketboom توجه كنيد. وبلاگ ويدئويي محبوبي كه روزانه 300 هزار بيننده دارد – دو برابر تماشاچي Crossfire بزرگ، پيرومرده. بنابراين بايد گفت كه ويدئو رو به افول نيست.
Robert Cox: من بيانيه مطبوعاتي OPA و نسخه مطالب پاور-پوينتي آنها را خوانده ام و هيچگونه اطلاعاتي دال بر عدم افزايش مخاطبين ويدئو آن لاين در آن نيافتم، در حقيقت اين گزارش چنين القا ميكند كه استقبال از ويدئو آن لاين رو به افزايش است.
يكي از روش هاي مشاهده شده در فرهنگ رسانه اي پارادوكس تشكيلات بيشتربا پوشش گزارشي كمتر است. همانطور كه مخاطبين تشكيلات خبري خاص كاهش پيدا ميكنند،منابع اتاق خبر نيز كم ميشوند اما اين تشكيلات همچنان احساس ميكنند كه ناچار از پوشش دادن رويدادهاي مهم روز هستند. نتيجه اش آن است كه تشكيلات بيشتري رويدادهاي يكساني را پوشش دهند وتعداد كمتري بيش از آنچه را در سابق پوشش داده اند، تحت پوشش قرار دهند.شما اين روند را چگونه مي يابيد؟
James Hamilton: موافقم…لازم است كه در هر حال مابين چهار نوع متفاوت ازتقاضاي اطلاعات افراد بعنوان توليد كننده، مصرف كننده ،دوستداران سرگرمي وراي دهندگان ، تمايز قائل شويم.
بازارسه گروه اول براي كسب اطلاعات ميتواند نسبتا” بخوبي عمل كند اگر من بدنبال اطلاعات نباشم ازمنافع آن بي بهره ميمانم. بسياري از منابع آن لاين ، وبلاگ ها ، شبكههاي همكار- همكار،موتورهي جستجو و تشكيلات رسانه اي به مردم دريافتن اطلاعات كمك ميكنند تا در انجام وظايف خود ياري شوند و با آرامش كامل محصولاتي را خريداري كنند.
با اين همه فقدان نفوذ فردي در عرصه سياست از نظر بسياري از افراد به مفهوم فقدان تقاضاي مطرح شده براي اخبار سياسي است روزنامه هاي خانوادگي (در مالكيت يك گروه يا خانواده) و ژورناليستهاي پايبند به مسئوليت هاي مدني زماني تقاضاي اندك در اين را بطه را متوازن و تلاش لازم براي تقويت ژورناليسم ديده بان را بعمل مي آورند.
افت بالقوه ژورناليسم ديده باني در سطح محلي بزرگترين دغدغه در بازارهاي رسانه اي است.
Robert Cox: در تمام جوامع صنعتي ، يكپارچگي فرصت هايي را براي تازه واردين مايل به كار در عرصه هاي بكر بازار فراهم ميكند. ت