راهبرى اينترنت در گفتوگو با ميلتون مولر، كارشناس ارشد حاكميت اينترنت – ۱
نام نویسنده: گيرت لوينك
دنیای اقتصاد – در سال 2002 انتشارات دانشگاه ماساچوست (MIT) كتاب< Ruling the Root >ميلتون مولر را منتشر ساخت كه يكى از دقيقترين تحقيقات درباره سياستهاى نامگذارى دامنههاى اينترنت بود. در اين كتاب مارتين مولر و سابقه آدرسهاى اينترنتى و نام فضاها و ريشه منطقه فايل (File zone) و سرورهاى اصلى يا ريشه را توصيف مىكند، چيزى كه اينترنت بدون آن (نامها و آدرسها) نمىتوانست كارايى داشته و مفيد باشد. از زمان به وجود آمدن موسسه نيمه خصوصى< 1ICANN>(مرجع تصويب نامها و شمارگان اينترنى) در 1998 كه بر <نام فضاها> نظارت مىكند، بحثها بيشتر سياسى هستند تا فنى و تكنيكي. دولتها در پى نفوذ در جهانى هستند كه به لحاظ سنتى توسط گروهى از مهندسان و مديران شركتها اداره مىشوند. ميلتونمولر استاد مطالعات اطلاعات در دانشگاه سيراكوز در نيويورك و مدير موسسهيا <مركز هماهنگى> است.او سلسله بحثهايى درباره صنعت ارتباطات مخابراتى جهانى منتشر كرده است. ميلتون مولر نويسنده و همكار وب سايت <>ICANN watch نيز است. مصاحبهاى كه در پى مىآيد، گفتوگوى گيرت لوينك (Lovinc) با ميلتون مولر در كنفرانس جهانى سران جامعه اطلاعاتى است وی اخیرا نیز دو مصاحبه دیگر با مولر انجام داده است که به جهت ارتباط با یکدیگر ارایه یک جای این مصاحبه می تواند به فهم خواننده از راهبری اینترنت کمک کند. بخش نخست این مصاحبه را می خوانید. *** لوينك: در كتاب Ruling the Root شما به حساسيت كادر فنى اينترنت نسبت به شيوههاى دموكراتيك و قابليت پاسخگويى به مردم اشاره كرديد. شما نوشتيد كه پيشروان و پيشگامان اينترنت مانند جان پاستل (Jon Postel) از اينكه در يك سيستم انتخاباتى براى مديريت كانديدا شود اكراه داشتند. آنهايى كه اينترنت را در اولين روزهاى آن اداره مىكردند قرار بود از طريق <اجماع و توافق> انتخاب شوند. شما مىگوييد اين ذهنيت و طرز تفكر كه آميزهاى از فرهنگ هيپىگرى و مهندسى مردانه است، مركز كانون مجادلات و اختلاف ICANN است؟ آيا تبارشناسى فرهنگى اين موضوع به ما كمك مىكند تا موقعيت فعلى خود را بهتر بفهميم؟ مولر: در واقع تفكر <اجماع> در روزهاى نخستين شكلگيرى اينترنت (96-1986) بخشى از تفكر خاصى بود كه در ميان مهندسان اوليه (عمدتا مرد) توسعه يافته بود و مانند همه گروههاى اجتماعى، آن فرهنگ نه تنها اليت حاكم و سلسله مراتب خود را توسعه داد بلكه عناصر ليبرال و دموكراتيك و طرفدار جامعه را نيز در خود پروراند. دموكراتيك به اين معنا كه حق ماگنا كارتاى 2 ملحوظ در آن- كه تقاضاى پيشگامان بود تا حقوق انحصارى آنان توسط دولت نقض نشود- دموكراتيك بود.ليبرال به اين معنا كه آنها از سيستمهاى باز حمايت و در مقابل دولت مقاومت مىكردند، طرفدارى از جامعه هم بدين معنا كه درك قوى از هويت جمعى و مسووليت وجود داشت، چه شما داخل جامعه آنها بوديد و چه نبوديد، موضوع افراد جامعه از مباحث مهم آنها بود. در ميان اين نمونههاى فرهنگ همگن و متجانس با هنجارهاى مشترك شما مىتوانيد جامعهاى با اجماع نسبى تشكيل دهيد. پس اگر مىخواهيد عميقا درباره سياستهاى DNS و اينترنت (نه فقط ICANN) تحقيق و مطالعه كنيد، لازم است كه اين فرهنگ و تاريخ را درك كنيد. منظورم اين است كه اگر شما مىخواهيد درگير سياستهاى اينترنتى در سح كنفرانسها و جلسات و ترغيب و تشويق مردم شويد، پس لازم است كه بدانيد بزرگان و پيشكسوتان اين فرهنگ چه كسانى بودند و چه ارزشها و قواعدى در ميان اين جمعيت وجود داشته است. اما من نمىگويم كه اين فرهنگ حالا ديگر در كانون مجادلات قرار دارد، بلكه در طول سالهاى 97-1995 وجود داشته است اما تشكيل ICANN و GTLD-MOU، فرآيندى بود كه طى آن اين جامعه (پيشروان اينترنت) با علائق و منافع تجارى سياسى و اجتماعى از در آشتى درآمد. از آن پس اجماع يا <توافق همگانى> به يك تفكر مضحك و رياكارانه تبديل شد. همانطورى كه نظريهپردازان توسعه نهادى نشان دادند، فرآيند تشكيل نهادهاى جديد هم به نوعى جنگ عله تاثيرات جنبههاى توزيعى است، چه كسى منتفع است و چه كسى بىبهره- به ويژه وقتى قواعد قرار است تعريف شوند و ساختارهاى حكومتى تشكيل شوند. البته هيچ توافقى در اين باره وجود ندارد. براى مثال اگر سياست يا قانونى مورد توجه Network-Solutions قرار گيرد، قطعا پيشكسوتان IAB-IETF با آن موافقت نمىكنند و اگر قانون و سياستى در جهت منافع ماركهاى تجارى معروف باشد قطعا مورد موافقت طرفداران آزادىهاى مدنى قرار نمىگيرد. بنابراين توسل به اين تفكر پس از 1998 نشان مىدهد كه نسبت به اين موضوع كه تلاشهايى دارد صورت مىگيرد تا مشروعيت و هنجارهاى جامعه مهندسى را به شيوهاى غير صادقانه به جيب بزنند، جهل و ناآگاهى وجود دارد. لوينك: آيا اين حرف شما به اين معناست كه ICANN (و اسلاف آن) را به عنوان مدل آزمايشى براى <دولت جهانى> مرموز و تودارى كه به وسيله متخصصانى كه خودشان خود را به اين كار گماردهاند اداره مىشود، تجزيه و تحليل كنيد؟ شما مىتوانيد توضيح دهيد كه چرا دولت ناتوان از اداره اينترنت در نظر گرفته مىشوند؟ به نظر مىرسد كه ما دچار تئورى توطئه شديم. من طرفدار چنين توضيحات ساده و تقليلگرايانهاى نيستم. با اين وجود، نارضايتى و عدم توافق با گفتمان <حكومت جهانى> گسترده و وسيع است و به نظر مىرسد نخبگان روابط بينالمللى درك اندكى در اين بره دارند كه اينترنت واقعا بايد اداره شود. شما فكر مىكنيد كه تئورىسازى دولت اينترنتى از كجا بايد شروع شود؟ مولر ICANN: يك مدل آزمايشى از ساختار دولت جهانى بر اساس يك قرارداد و نه حق اختيار ارضى و سرزمينى است. اين تجربهاى است كه بايد كسب كنيم. مساله و مشكل ما با ICANN اين نيست كه تودار و مرموز است. بلكه اين است كه خيلى شبيه سازمانهاى بين دولتى بينالمللى است. در حقيقت ICANN خيلى سياسى است. اين موسسه مشكلات حكومتى و دولتى را در صدر فهرست خود قرار مىدهد و مستقيما درگير با دولتهاست؛ قانونگذارى مىكند، يك صنعت را تنظيم و قانونمند مىكند، منابع را تخصيص مىدهد و سعى مىكند كه استانداردهاى دوژوره برقرار كند. در نتيجه بايد قابليت پاسخگويى سياسى هم داشته باشد كه به معناى عضويت، انتخابات و چيزهايى از اين قبيل است. از آنجايى كه دولتها از اداره اينترنت ناتوان و عاجز هستند، اجماع و توافق به دليل وجود تجربه مستقيم و خاطرات فراموش نشدنى گسترده است. با مجادله OSI در مقابل ICP/IP در دهه80 شروع مىكنيم، دعوا و اختلاف ياهو با فرانسه را در نظر بگيريد، بىآنكه بخواهيم جانب هيچ يك را بگيريم، اين اختلاف، مشكل ارضى و سرزمينى را نشان مىدهد – و اگر بخواهد به يك نتيجهگيرى منطقى ختم شود- و به جهانى سازى و يا مهندسى مجدد اينترنت منجر خوهد شد تا حق سرزمينى را در آن لحاظ نمايد. حالا جلوتر مىآييم، زمانى كه دولتها تازه نسبت به موقعيت ICANN آگاه شدند و بيشتر درگير آن شدند، آنها چه مىكنند؟ اولين چيزى كه آنها مىخواهند چيست؟ آيا اين دفاع از حقوق مصرف كنندگان است و يا پايان دادن به آزادىهاى مدنى كاربر؟ مسلما خير، همه آنها سهم خود را مطالبه مىكنند. دولتها حقوق ويژه براى نامهاى كشور در TLD جديد مىخواهند. سازمانهاى بين دولتى حمايت خاصى از واژههاى اختصارى خود در فضاى نامها مىخواهند. آژانسها و موسسات مسوول اعمال قانون مىخواهند دسترسى آزاد به دادههاى كاربر از طريق whois داشته باشند. در wsis آنها مىخواهند ICANN را درون يك سازمان بين دولتى بگنجانند و بدين ترتيب دولتها مىتوانند آن را كنترل كنند و از قرار معلوم جامعه مدنى را از همه مشورتها و بررسىهاى جدى خلع كنند همچنانكه اين كار را در wsis كردند. اين رفتار اتفاقى و يا يك غفلت نيست. دولتها در كنترل و نظارت بر اينترنت مشاركت مىكنند تا قدرت خود را تقويت كنند و نفوذ سازمانى خود را بالا ببرند. ظهور مراكز قدرت برابر مانند جامعه تكنولوژى و ICANN چيز خوبى است. شما تعجب خواهيد كرد كه بدانيد جوامع و گروههاى به هم پيوسته كوچكى از نخبگان، بخش بزرگى از جهان را اداره مىكنند و چپگراهاى سادهدل قطعا اگر بدانند كه جهان بدون اينها چقدر بد اداره مىشد تعجب خواهند كرد، براى مثال، فكر كنيد درباره اهميت استانداردهاى Wi-Fi كه به وسيله كميتهت IEEE دوين و تنظيم شده است كه يك سازمان غير سياسى است، يا فكر كنيد جامعه آكادميك مستقل چگونه است يا بايد باشد. معمولا اين نوع سيستمها خوب كار مىكنند و در حاشيه باقى مىمانند تا كارها و عمليات آنها يك نوع مشكل سياسى ايجاد كند كه راهحل دولتىترى را تقاضا كند. اين به دو شيوه مىتواند اتفاق بيفتد: يك فاجعه عمومى كه موجب مىشود مردم انگشت خود را به سمت طرفهاى مسوول بگيرند و يا بعضى از مجادلات و دعوا بر سر حقوق مالكيت كه راهحلهاى نهادى و ولتى لازم دارد. بحث اصلى كه با اين جمله شما <كه نخبگان روابط بينالمللى فهم اندكى دارند از اينكه واقعا اينترنت چگونه اداره مىشود> پيش مىآيد، حقيقت دارد. روابط نزديك ميان دانش فنى و ساختارهاى حكومتى و نظارتى كه لارنس لزيك درباره ايجاد فضايى نوشته است كه نخبگان و متخصصان فنى آن را اداره مىكنند، نياز به دانش عميق از سيستم فنى دارد. تئورى پردازى بايد با تحقيق درباره روشهاى پيچيده توزيع سيستمهاى تكنيكى به شكل دادن هنجارها و قواعد بينالمللى پاسخ دهد و برعكس. لوينك: در ICANN سال 2000 آنچه عضويت نام دارد، براى اينكه اعضايى از جامعه اينترنتى را هم در هيات مديره خود داشته باشد در يك انتخابات وسيع سازماندهى شد. اما پس از اندكى شكست خورد شما چگونه به اين تجربه نگاه مىكنيد؟ مولر: من اين را به عنوان شكست تلقى نمىكنم. در واقع به عقيده من تجربه موفقى بود. آن اتفاق اولويتهاى گستره وسيعترى از مردم را كه به دنبال نظارت اينترنت هستند، آشكار كرد و به همان دليل در نطفه خفه شد. هر كسى در آن زمان درگير در ICANN بود، مىدانست چه اندازه ساختار نمايندگى كه ICANN ايجاد كرده بود، مصنوعى بود. ما در هر گردهمايى و نشستى از IFWP گرفته تا DNSO و يا انتخاب هيات مديره مىديديم كه عملا ICANN تحت كنترل يك گروه كوچك و خود گماشته به رهبرى جوسيمز است. حداقل براى من آشكار است كه اگر يك انتخابات جوانمردانه و آزاد در ميان افرادى كه درگير ICANN بودند برگزار مىشد اين گروه كوچك راى منفى چشمگيرى را به دست مىآورد. وقتى حزب حاكم انتخابات را از دست داد، اين موضوع از طرف مديريت ICANN به معناى مشكل و مساله گرفته شد و بنابراين راه مقابله با اين مشكل، حذف انتخابات بود. حقيقت اين است كه اينكه تعداد زيادى پذيرفتند <انتخابات يك شكست است> نشان مىدهد كه آنها چه اندازه در دريافت پيامى كه اين اتفاق داشته است باهوش بودند. من نمىدانم كه وقتى برخى افراد به <شكست> انتخابات اشاره مىكنند آنها به مشكلات مكانيكى اشاره مىكنند و يا دقيقتر و روشنتر به تهاجم رقابت ملىگرايانهاى كه در اروپا و آسيا رخ داد. اما من در اينباره كه اين پديده علائمى از موفقيت نه شكست را در خود داشت، بحث خواهم كرد. مشكلات مكانيكى رخ داد به اين دليل كه بسيارى از مردم كه براى راى دادن ثبت نام كرده بودند غير از ICANN براى انتخابات آماده بودند. سطح مشاركت من را نيز متعجب ساخت. درباره تاثيرات و كاربردهاى يك انتخابات جهانى فكر كنيد. البته مخالفان انتخابات مىتوانستند ادعا كنند كه يك تغيير كوچك هم خودش مىتوانست عارضه شكست باشد. اگر به نتايج منطقهاى آفريقا نگاهى بيندازيد، جايى كه چيزى حدود 35 نفر براى انتخاب يك عضو يات مديره ICANN ثبتنام كردند، در اين باره شما مىتوانيد دركى و مفهومى از شكست انتخابات پيدا كنيد. همچنين انتخابات بحثهايى را درباره ثبتنام تودهاى راىدهندگان چينى و ژاپنى پيش آورد. اما معلوم نشد كه آيا اين ناشى از تلاش براى دستكارى يا مشكلات زبانى بود كه راىدهندگان آسيايى را ملزم مىساخت تا به سايتهاى انگليسى زبان مراجعه كنند. به هر روى مشكلات مكانيكى و تحقيق و تاييد مىتوانست حل شود. اما به چه قيمتى؟ اين تنها انتقاد واقعى بود كه درباره انتخاب وجود داشت. آيا ICANN بايد اين هزينه را پرداخت كند؟ و اينجا مىتوان از موضوع هزينه/فايده سخن گفت اما به واقع اين بحثى نبود كه در آن زمان وجود داشت. مانند هر رقابت ملىگرايانهاى، اين انتخابات هم مجددا در شيوهاى كاملا واقعبينانه، شيوههايى كه راىدهندگان اولويتهاى خود را تعريف مىكنند را روشن كرد. در بسيارى از نقاط جهان، مردم هنوز هويت خود را با اصطلاحات و واژههاى ملى بيان مىكنند. كانديدايى از كشور خود را ترجيح مىدهند. اين مساله در مورد هر تجربه دموكراتيكى هم صحت دارد. در انتخابات رياست جمهورى ايالات متحده مردم به كانديدايى از ايالت خود علاقهمند بودند، كه چي. يكى از مهمترين چيزهايى كه اشتر ديسون همواره درباره ICANN مىگويد اين است كه راه حل اين مشكل، توسعه نظارت بر اينترنت همسنگ و برابر با احزاب سياسى است. اين موضوع شايد در درازمدت رخ دهد. 1-Internet cooperation Assign nameand numbers 2-Magnacarta حقى بود كه فئودالها از پادشاه انگليس در قرن شانزدهم گرفتند مطابق اين اصل پادشاه نبايد به حقوق انحصارى فئودال دستيازد. اختصارات Wsis: world summit on the information society IAB-IETF : Internet engineering task force Whois – مشخصات دارنده و ثبت كننده دامنه اينترنت HD: top level domain IEEE: Institue of electrical& electronic Engineers TCP: transmission control Protocol OSI: International organization for standardization GTLD: General top level domain DNS: Domain Name system
منبع : circleID