تکنولوژی

گفت وگو با اميليا نرسيسيانس استاد دانشگاه:راه ميانبر توسعه از «فناورى اطلاعات» (‌۱)‌

نام نویسنده: يوسف ناصرى

ایران – درمقاطع مختلف تاريخ بشرى چندين تحول اساسى را مى توان برشمرد كه زندگى انسان ها را متحول ساخته است. در عصر جديدى كه راروى ما قرارگرفته، خلاقيت و نوآورى داراى نقش برجسته اى شده و همين خلاقيت و نوآورى است كه در آموزشهاى جديد هم از جايگاهى خاص و غيرقابل انكار برخوردار گرديده است.

نقش مبنايى فناورى هاى نوين و مهمتر از همه فناورى اطلاعات در گفت و گو با خانم دكتر اميليا نرسيسيانس هموطن ارمنى به بحث گذاشته شده. او كه در زمينه روابط فناورى هاى نوين و تعليم و تربيت تحقيقات و مطالعات گسترده اى را از حدود ۱۵سال پيش آغاز كرده، براين باور است: «تغييرات فرهنگى و اجتماعى كه در پى پيشرفت هاى فن شناسى در دهه هاى اخير به وقوع پيوسته، بايستى مورد توجه قراربگيرد.» از ديد او: «عمده شدن اطلاعات و كوتاه شدن چرخه عمر مفيد آن به عنوان دو وجه متمايزكننده فعاليت بشر در اين دوران مطرح مى شوند. قالب ها و رويكردهاى آموزشى در اين چارچوب مورد تحليل قرارمى گيرند». و در نهايت او اعتقاد دارد: «قرائت غيرخطى و گذر از نظام تك گويى در آموزش دوره جديد به امرى يقينى تبديل شده است.» گفت و گو با اين استاد دانشگاه در پى مى آيد.

* شما در زمينه ارتباط فناورى هاى جديد و تعليم و تربيت، مطالعات گسترده اى انجام داده ايد. اگر اجازه بدهيد بحث را با اين پرسش شروع كنيم كه از ديد شما، بطور كلى نوع توليد يا مصرف مواد و كالاها در مقاطع مختلف تاريخى چه اقتصادهايى را پديد آورده است؟
– طور كلى، سه نوع اقتصاد را مى توانيم تعريف كنيم كه در هريك از آنها، سه نوع فناورى غالب وجود داشته و يا دارد. اگر بخواهيم از ديدگاه فن شناسى و در مقياسى وسيع به موضوع بنگريم، اين سه نقطه گذر مهم قابل تشخيص است.

گذر اول از اقتصاد گردآورى غذا به اقتصاد توليد است كه همراه با توسعه فن شناسى كشاورزى و دامپزشكى يعنى رام كردن جانوران و كاشت گياهان صورت گرفت.

تمدن حاصل اين گذر است. عمده فعاليت بشر در سرتاسر اين دوران طولانى صرف تهيه موادخام و خوراكى هايى مى شد كه از طبيعت قابل حصول بود و نيازهاى اوليه بشر را برطرف مى ساخت.

گذر دوم، انقلاب صنعتى است و تجدد حاصل اين گذر به شمار مى آيد. در اين دوره، براى اولين بار بشر توانست با استفاده از پيشرفت هاى فنى، توليد خود را به اندازه اى افزايش دهد كه بتواند نيازهاى ثانويه خود را برطرف سازد و محصولاتى را كه صرفاً با تبديل موادخام به مصنوعات در فرايندهاى كارگاهى و كارخانه اى قابل حصول است، تهيه كند. در اين مقطع، بشر توانست انرژى هاى موجود در طبيعت را نيز رام كند و از آن در جهت جايگزينى نيروى كار خود استفاده نمايد. مهمترين ويژگى اين دوره هم، توليد انبوه است كه در نتيجه عقلانى سازى فرايند توليد به وجود آمد. در گذر جديد يعنى دوران پساصنعتى ، عمده فعاليت هاى بشر توليدى در سالهاى اخير به بخش سوم يعنى بخش خدمات و كالاهاى غيرمادى يا همان كالاهاى فرهنگى و معرفتى انتقال يافته است.

بشر توانسته است با افزايش بيش از پيش توليدات خود و استفاده مؤثر از عوامل توليد، به اندازه كافى وقت آزاد به دست بياورد و قادر باشد عمده سعى خود را در جهت پاسخ دادن به نيازهاى معنوى خود صرف كند. جامعه اطلاعاتى يا اقتصاد معرفتى اصطلاحاتى هستند كه براى توصيف شرايط جديد مطرح شده اند.

* چه عواملى باعث شده اند اين دوره تكاملى پيموده شود؟
– موضوع «سرعت» در اينجا اهميت بسيار برجسته اى پيدا مى كند. هرچند كه در دوره صنعتى، توليد انبوه در زمان خودش يك انقلاب مهم محسوب مى شد ولى ر مقطع فعلى، توليد انبوه ديگر معنى ندارد. در حال حاضر، شاهد بازگشت از آرمان يكسان سازى حاكم بر تفكر عصر تجدد و ارج دهى به تنوع و تكثر هستيم. اين امر، در درجه نخست، در مورد كالاهاى معنوى مصداق دارد. اما در مورد كالاهاى مادى هم مطرح شدن مشترى مدارى، سيستم هاى توليد انعطاف پذير و مواردى از اين دست، همگى حاكى از گذر از الگوى توليد انبوه هستند.

به بيان ديگر، قالب توليد انبوه – وجه مشخصه دوران صنعتى – در اقتصاد جديد جايگاهى ندارد. انعطاف پذيرى، تجديدپيكربندى، استفاده مجدد و توليد برمبناى سفارش در دستور روز قرارمى گيرد. گردش اطلاعات است كه گردش مواد، انرژى و نيروى كار و هرچيز ديگر را تنظيم مى كند.
در اين دوره جديد هرآنچه كه فاقد انعطاف، تطبيق پذيرى، قابليت استفاده مجدد، چابكى و توانايى تغيير در پيكربندى باشد، محكوم به نابودى است.

در دوره ماقبل صنعتى، هر خانواده اى تلاش مى كرد لباس موردنياز اعضاى خود را تهيه كند. در دوره صنعتى، توليد لباس مثلاً در اندازه هاى كوچك، متوسط و بزرگ در كارگاهها و كارخانه ها صورت گرفته و اين اندازه ها به مشترى تحميل مى گرديد. اما در دوره پساتجدد يا معرفت، توليدكننده بايد كالاى مورد نياز و علاقه مشترى را تهيه كند و از سليقه، علاقه و تاريخ زندگى مشترى اطلاع كسب كند و با در نظر گرفتن اين مسائل مى تاند خدماتى را به مشترى عرضه كند.

يك مثال ديگر عرض مى كنم كه وضعيت بشر را در سه دوره يادشده روشن كند. در دوره ماقبل صنعتى، بشر از تنه درخت استفاده مى كرد و از عرض رودخانه عبور مى كرد. در دوره صنعتى، با استفاده از دانش فنى مهندسان، پل فلزى و يا سيمانى ساخته مى شود.

در دوره اخير هم، مى توان پلهاى مجازى ساخت و اين كار با استفاده از رايانه ميسر شده است. در يك حركت پرشى ما از دنياى اتم عبور كرده و وارد دنياى بيت هاى رايانه اى شده ايم و يا از دنياى كالاهاى ملموس به كالاهاى غيرملموس رسيده ايم. اگر ما بخوبى ازثمراتى كه فناورى هاى نوين براى ما به ارمغان آورده، استفاده كنم، در واقع برنده اصلى خواهيم بود. چون در دوره صنعتى، توليد كالا يا پيشرفت صنعتى كندتر صورت مى گرفت ولى در وضعيت جديد ما مى توانيم عقب ماندگى خود را راحت تر جبران كنيم و گرنه قرنها عقب مى افتيم. البته من شكاف رقمى يا ديجيتالى را ناديده نمى گيرم. يعنى قشربندى هاى حاصل از دسترسى نابرابر به امكانات اطلاعاتى، يكى از بحثهاى مهم اجتماعى امروز را تشكيل مى دهد. برنامه ريزى براى پرهيز از عقب ماندگى و عبور از شكاف رقمى مهمترين دغدغه جوامع امروزى را تشكيل مى دهد.

* كشورهاى توسعه يافته، گام به گام مراحل تحول از كشاورزى، صنعتى و فراصنعتى را پشت سرگذاشته اند. شما فكر مى كيد كشورهايى كه چنين تحولات عميقى را تجربه نكرده اند، تشخيص خواهندداد كه چه تحولى در حال رخ دادن است؟

– فناورى نوين وضعيت آتى خودش را در اختيار همگان قرارمى دهد. در نتيجه، ديگر نيازى نيست كه مانند گذشته مسير خطى توسعه را بپيماييم. بلكه ما مى توانيم يك جهش رو به جلو داشته باشيم. به عنوان نمونه، مالزى يا دوبى مراحل مختلف توسعه را تجربه نكرده اند ولى الآن اين دو نمونه به پيشرفت هاى قابل توجهى در زمينه فناورى اطلاعاتى (Information Technology) دست يافته اند. چون آگاه هستند و بخوبى از وضعيت جديد استفاده مى كنند. چرا ما نتوانيم به اين حد از توسعه دست پيدا كنيم.

* اين آگاهى ب چه صورت حاصل مى شود و آن درك در لحظه فهميدن چگونه بايد اتفاق بيفتد؟
– دستيابى به اين سطح از آگاهى به فرهنگ سازى و سياستگذارى نياز دارد. يعنى بايد نرم افزار و زيرساخت هاى لازم مثل فيبرنورى و انواع و اقسام شبكه هاى ارتباطى وجود داشته باشد تا به نحو احسن از وضعيت جديد بهره مند شويم. الآن ما مانند آلمان سرعت انتقال مخابرات و اينترنت را نداريم. اگر نيازهاى تكنولوژيك و مهارت هاى استفاده از رايانه فراهم شود، مشكل ما قابل رفع خواهدبود.

هم اكنون در چند شهر بزرگ كشور ما به فناورى جديد توجه مى شود. ما حتى يك شكاف ديجيتالى بين شهرهاى بزرگ و شهرهاى كوچك كشور را شاهد هستيم و به اصطلاح يك شكاف درونى و در سطح خرد هم داريم. دسترسى به رايانه به جنبه مالى موضوع، زبان انگليسى، جنسيت، نسل، سنتها و فرهنگهاى مناطق كشور ما هم بستگى دارد كه اين عوامل مى توانند به عنوان عواملى بازدارنده نقش منفى بازى كنند.

اين شكاف ديجيتالى در سطح كلان را ما الان شاهد هستيم ولى جاى اين اميدوارى هست كه كمبودها را بتوانيم جبران كنيم. الآن آموزشهايى كه مانند كشورهاى توسعه يافته در سطح مدارس ارائه شود، در دانشگاههاى ما ارائه مى شود و اين باز يك جور، عقب ماندگى ما را نشان مى دهد و يا اينكه در برخى از دانشكده ها بنابر نوع موادآموزشى، دانشجويان و استادان رغبت ندانى نسبت به استفاده ازكامپيوتر نشان نمى دهند. وقتى كه استاد يا دانشجوى ما نمى تواند با استفاده از اينترنت به تعامل گسترده اى دست بزند صرفاً به محفوظاتى خاص خود را محدود مى كند.

* به نظر شما، سنت و فرهنگ ما، در چه عرصه اى مى تواند با به كارگيرى فناورى هاى نوين مشكل ساز شود؟
– در كشور ما به طور سنتى دو محيط متفاوت براى دو جنس مرد و زن وجود داشته و دارد. اين نوع نگرش در كشورهاى ديگر هم وجود دارد و محيط عمومى، معمولاً محيطى مردانه است و مردان بيشتر مى توانند از مشاغل، تحصيلات و پاداش هاى مختلف بهره مند شوند. در محيط خصوصى هم زمان محدوديت هاى خاصى دارند.

در يك خانواده، عمدتاً اين مرد جوان است كه در مرحله اول مى تواند از رايانه استفاده كند. در اينجا هم بحث نسل و هم مقوله جنسيت مطرح است.

مرد به راحتى مى تواند از طريق رايانه وارد دنياى عمومى شود ولى اين موضوع براى يك زن اتفاق نمى افتد. ما اگر بتوانيم اين دستگاه را وارد خانه ها كنيم، در واقع بخش بزرگى از محيط عمومى را وارد محيط خصوصى كرده ايم و اين عمل مى تواند، بسيار مؤثر و سازنده باشد.
مسأله يادگيرى و مهارت هاى لازم براى كار با اين ماشين هم مطرح است و اگر جنسى كه منزوى شده بتواند به اين فناورى دسترسى پيدا كند در پيشرفت اش بسيار مؤثر واقع مى شود.
در اينجا لازم است ضافه كنم استفاده اى كه ما از فناورى اطلاعات داريم عمدتاً در حد كاربردهاى بسيار متداول است. مثلاً دانشگاهى ما مى خواهد از منابع متعددى در تحقيق يا تهيه مقاله خود استفاده كند.

در حالى كه در خارج تجارت الكترونيكى امرى رايج و خريد كتاب از طريق پول الكترونيكى متداول است. مى خواهم بگويم كه ما حداكثر در جنبه هاى علمى از اين فناورى استفاده مى كنيم.
(‌ادامه دارد)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا