مبانى حقوقى بينالمللى گزارشگرى براى صلح
نام نویسنده: دكتر كاظم معتمدنژاد
ایران و جامعه اطلاعاتی – گزارشگرى خبرى به طور خاص و روزنامهنگارى به طور عام، تحت تأثير شرايط اقتصادى، سياسى و اجتماعى پيدايى، دگرگونى و فراگيرى جهانى آنها در طول قرنهاى اخير، هميشه دااى جنبهها و كاركردهاى دوگانة مثبت و منفى، مانند آگاهىدهى و آگاهىزدايى، روشنانديشى و تاريكانديشى، خشونتگرايى و آرامشجويى و نظائر آنها بوده است. پيدايش نخستين نوشتارهاى خبرى چاپى (در قرن پانزدهم ميلادى)، همراه با آغاز رشد سرمايهدارى تجارى اروپا و انتشار اولين نشريات دورهاى غيردولتى در شهرها و بنادر بازرگانى آلمان و هلند و بلژيك (در نيمة دوم قرن شانزدهم و نخستين سالهاى قرن هفدهم) و در برابر آن، همكارى مقامات مذهبى كليسايى و دولتمردان نظامهاى سلطنتى استبدادى اروپايى در نظارت شديد بر چاپ كتابها و مميزى محتويات آنها و همچنين ايجاد نخستين نشريات دوهاى دولتى وابسته به دربارهاى سلطنتى در انگلستان و فرانسه (در سالهاى 1621 و 1631)، نمونههاى اولية دوگانگى نقشها و كاربردهاى مثبت و منفى مطبوعات، به شمار مىروند.
در بررسى و ارزيابى روند دوگانة ياده شده، توجه به نقش مثبت نشريات دورهاى ادبى، هنرى و فرهنگى غيردولتى كشورهاى انگستان و فرانسه و آلمان (در اواسط قرن هيجدهم)، براى ايجاد «فضاى عمومى» مطلوب فعاليتهاى آزادىخواهى و دموكراسى طلبى و كمك به تدارك مقدمات انقلابها و دگرگونيهاى اساسى اواخر قرن اخير و به ويژه، جايگزينى مطبوعات آرمانى انقلابى و مسلكى به جاى مطبوعات دولتى و استبدادى قبلى، از اهميت بسيار فاوانى برخوردار است. در همين دوره است كه آزادى بيان و ارتباطات و از جمله آزادى گفتار، آزادى نوشتار و آزادى انتشار، در «اعلامية حقوق بشر و شهروند» انقلاب 1789 فرانسه و آزادى كلام و آزادى مطبوعات در نخستين اصلاحية قانون اساسى ايالات متحدة آمريكا (مصوب 1791) اعلام و به رسميت شناخته مىشوند و در انگلستان، مطبوعات به عنوان ركن چهارم دموكراسى، معرفى مىگردند.
تضاد و دوگانگى جنبه هاى مثبت و منفى نقشها و كاركردهاى مطبوعات، از دهة چهارم قرن نوزدهم، همراه با توسعة سرمايهدارى صنعتى و ورود آگهىهاى بازرگانى به صفحات روزنامهها، وضعيت جديدى پيدا كرد. در اين دوره، روزامههاى تازهاى زير پوشش آزادى فعاليت مطبوعاتى و با تكيه بر ضرورت آگاهىدهى اجتماعى و روشنگرى افكار عمومى از سوى ركن چهارم دموكراسى، به عنوان روزنامههاى خبرى، جاى روزنامههاى سياسى و مسلكى آرمانخواه قبلى را گرفتند و در شرايط خاص ناشى از توسعة فعاليتهاى صنعتى و توليدى در مراكز شهرى و مهاجرت انبوه روستاييان براى اشتغال در كارخانههاى اين مراكز و همراه با كاهش بهاى روزنامهها به سبب افزايش آگهىها، در واقع، ايفاى نقش مطبوعات تجارتى را عهدهدار شدند.
از اواخر قرن نوزدهم، تحت تأثير مقتضيات و ضرورتهاى اقتصادى تأمين سرمايهها و هزينههاى سنگين تأسيس و ادارة مؤسسات مطبوعاتى و تمركز و انحصار فعاليتهاى روزنامهنگارى در دست سرمايهداران بزرگ، در حالى كه روزنامههاى مستقل و كوچك به شدت رو به كاهش گذاشته بودند، روزنامههاى خبرى تجارتى براى كسب هر چه بيشتر درآمدهاى ناشى از آگهىهاى بازرگانى و جلب هر چه بيشتر خوانندگان و افزايش تيراژهاى خود، به شيوههاى خاص جنجالگرى و هيجانانگيزى روى آوردند و با بىتوجهى به عينيت و بىطرفى اخبار و عدم رعايت مصلحتهاى عمومى، به انتشار عنوانها و مطالب احساسانگيز و تحريكآميز مربوط به حوادث و جنايات و رسوايىهاى زندگى خصوصى افراد مشهود و برخوردها و خشونتهاى داخلى و خارجى، پرداختند.
نخستين نمونههاى اين نوع روزنامهنگارى غيرعادى و منفى، كه در غرب به «روزنامهنگارى زرد» معروف شده است، در اواخر قرن نوزدهم و در دهة اول قرن بيستم در ايالات متحدة آمريكا به خودنمايى پرداختند. نقش خاص يكى از روزنامههاى جنجالى نيويورك در برانگيختن جنگ آمريكا و اسپانيا بر سر كوبا در سال 1898، گزارشگرى غيرعينى و داراى سوگيرى خبرنگاران آمريكايى در طول جنگ جهانى اول و مخصوصاً گزارشگرى مغرضانة آنها در جريان انقلاب 1917 روسيه و رويدادهاى بعدى آن، از مثالهاى مهم جالب توجه در اين زمينه به شمار مىروند.
*****
براى مقابله با عملكردهاى منفى روزنامهنگارى معاصر، از سالهاى آخر قرن نوزدهم، كوششهاى فراوانى از سوى سازمانهاى حرفهاى مطبوعاتى وسازمانهاى بينالمللى، صورت گرفتهاند كه در ميان آنها، برگزارى كنگرههاى انجمنهاى مطبوعاتى كشورهى اروپايى و امريكايى براى فراخواندن روزنامهنگاران به رعايت اصول اخلاقى و حفظ شرافت حرفهاى و اقدامات پياپى و پىگير سازمانهاى بينالمللى، مانند جامعة ملل و سازمان ملل متحد، براى تشويق مطبوعات و ساير وسايل ارتباط جمعى به دورى از خشونت و جنگ هوادارى از امنيت و صلح و تفاهم بينالمللى، از اهميت فراوانى برخوردارند.
1- كوششهاى انجمنهاى مطبوعاتى بينالمللى
براى ارتقاى كيفيت روزنامهنگارى و كمك به حفظ صلح
از اواخر قرن نوزدهم، برخى از سازمانهاى جديدالتأسيس مطبوعاتى غربى، براى همكارى در جهت بهبود سطح كيفى روزنامهنگارى و ايجاد و ارتقاى استقلال حرفهاى آن و همچنين كمك به حفظ صلح و امنيت جهانى، كوششهايى آغاز كردند و در گردهمايىهايى با عنوان «كنگرة بينالمللى مطبوعات» و «كنگرة مطبوعاتى جهان»، به منظور نيل به هدفهاى حرفهاى مشترك خود، به تبادلنظر و تصميمگيرى پرداختند.
الف ـ اجلاسيههاى «كنگرة بينالمللى مطبوعات»
نخستين گردهمايى «كنگرة بينالمللى مطبوعات»(1)، در روزهاى 7 تا 12 ژوئية 1894، با ركت نمايندگان 18 كشور اروپايى، آمريكايى (ايالات متحده و آرژانتين) و زلاند جديد، در بندر «آنور» (2) بلژيك تشكيل شد و مسائل مهم روزنامهنگارى، مانند سازماندهى انجمنهاى مطبوعاتى در كشورهاى مختلف و توسعة همكارىهاى آنها، چگونگى محدوديتها و جرايم مطبوعاتى، دفاع از حقوق مالكيت ادبى در مطبوعات، شيوههاى تسهيل حمل و توزيع مطبوعات، ايجاد خطوط تلگرافى مستقيم بين مؤسسات مطبوعاتى، خصوصيات حرفة روزنامهنگارى و آموزش تخصصى روزنامهنگاران، مناسبات و همكارىهاى سازمانها و انجمنهاى مطبوعاتى در سطحهاى منطقهاى و جهانى را مورد بررسى و ارزيابى قرار داد.
به موجب تصميمات نهايى اين كنگره، در نخستين گردهمايى آن، راجع به تشكيل يك سازمان بينالمللى مطبوعاتى، با عنوان «اتحادية انجمنهاى مطبوعاتى»(3)، اقدام براى تقليل نرخهاى پستى محمولات مطبوعاتى، آموزش حرفهاى روزنامهنكاران، وضعيت حقوقى حرفة روزنامهنگارى، بين شركتكنندگان در اين كنگره، توافق به عمل آمد.(4)
در اجلاسيههاى بعدى كنگرة بينالمللى مطبوعات، كه در سالهاى 1895 تا 1914 در پايتختها يا شهرهاى بزرگ كشورهاى مختلف اروپايى ادامه يافتند، انجمنهاى مطبوعاتى عضو كنگره، تصميمات بسيار سودمندى براى بهبود كيفيت روزنامهنگارى اتخاذ كردند.
لزوم تشكيل فدرايون بينالمللى روزنامه نگاران، ضرورت صدور كارت هويت حرفهاى براى روزنامهنگاران، حمايت از اصل حفظ اسرار حرفهاى روزنامهنگارى، بهبود شرايط كار روزنامهنگاران و تأمين اجتماعى آنان، ايجاد دادگاههاى شرافت حرفهاى، تدوين و اجراى اصول اخلاقى حرفة روزنامهنگارى و تأسيس مدارس روزنامهنگارى، از مهمترين تصميمات اجلاسيههاى «كنگرة بينالمللى مطبوعات» در طول فعاليتهاى آن از 1894 تا 1914، به شمار مىروند.
تأسيس «فدراسيون بينالمللى روزنامهنگاران» (5) كه در 12 ژوئن 1926 صورت گرفت، از نتايج بعدى كوششهاى اجلاسيههاى «كنگرة بينالمللى مطبوعات» محسوب مىود.
ب ـ اجلاسيههاى «كنگرة مطبوعاتى جهان»
بايد در نظر داشت كه به دنبال قطع فعاليتهاى «كنگرة بينالمللى مطبوعات»، كه در سال 1914 بر اثر آغاز جنگ جهانى اول در اروپا، صورت گرفت، به ابتكار برخى از روزنامهنگاران آمريكايى، در سال 1915، سازمان مشابهى با عنوان «كنگرة مطبوعاتى جهان»(6)، در شهر «كلمبيا» در ايالت ميسورى، تأسيس شد. اين سازمان، كه يك روزنامهنگار، به نام «والتر ويليامز»(7) رياست آن را عهدهدار بود، در سالهاى اول بعد از تأسيس آن، فعاليتهاى مهمى نداشت و براى نخستين بار، گردهمايى عمومى خود با شركت عدة زيادى از روزنامهنگاران را در سال 1921 در هاوائى، برگزار كرد. پس از اين گردهمايى، مركز فعاليت كنگرة مذكور، به شهر نيويورك منتقل شد و ادارة امور آن در اختيار «جيمز براون»(8)، مدير نشرية حرفهاى معروف «اديتور اند پابليشر»(9)، (سردبير و ناشر) قرار گرفت و به كوشش وى دومين گردهمايى عمومى كنگره، در سال 1926 در سويس تشكيل گرديد. در همان سال، «واتلر ويليامز»، رئيس قبلى كنگرة ياده شده، كه با كمك چند روزنامهنگار ديگر، «كنگرة روزنامهنگاران كشورهاى امريكايى»(10) را ايجاد كرده بود، نيز نخستين اجلاسية اين كنگرة جديد را در واشنگتن، برگزار كرد.
مهمترين موضوع طرف توجه گردانندگان «كنگرة مطبوعاتى جهان»، در طول فعاليتهاى آن از سال 1915 تا 1926، كمك به تحكيم صلح جهانى بود. مديران اين كنگره، عقيده داشتند كه ديدارها و گفتوگوهاى روزنامهنگاران كشورهاى مختلف جهان، به ايجاد و توسعة تفاهم بينالمللى، كه عوامل بسيار مهم حفظ صلح به شمار مىرود، مساعدت مىكنند. به همين لحاظ، در سالهاى فعاليت كنگره، برنامههاى گوناگونى براى ديد و بازديد روزنامهنگاران امريكايى و كشورهاى خارجى، ترتيب داده شده بودند.
در همين زمينه، آزادى مطبوعات و اطلاعات به عنوان يكى از عوامل بسيار مهم حفظ صلح، مورد توجه خاص گردانندگان كنگره بود و به همين سبب، در هر دو نشست عمومى «كنگرة مطبوعاتى جهان»، بر اين آزاى، تأكيد فراوانى گذاشته شده بود. علاوه بر آن، تدارك آموزش تخصصى و حرفهاى روزنامهنگاران و ايجاد شرايط لازم براى مسئوليتپذيرى آنان به عنوان عوامل مكمل حفظ صلح و امنيت بينالمللى، در گردهمايىهاى كنگرة مذكور، طرف توجه فراوان قرار گرفته بودند.
در آخرين اجلاسية «كنگرة مطبوعاتى جهان»، نمايندگان برخى از روزنامههاى پرتيراژ امريكايى و همچنين خبرگزارىهاى بزرگ اين كشور، حضور يافته بودند و در مباحثههاى مربوط به ارتباطات بينالمللى و تبادل اخبار و اطلاعات بينكشورها، شركت فعال داشتند.
«كنگرة مطبوعاتى جهان»، پس از آخرين اجلاسية آن در سال 1926، تحت تأير تأسيس «فدراسيون بينالمللى روزنامهنگاران» در اروپا و عدم حمايت روزنامههاى آمريكايى از برنامههاى آن، فعاليت خود را كاهش داد و سرانجام از ادامة فعاليت بازماند.(11)
2 ـ نخستين مصوبات بينالمللى دربارة همكارىهاى ارتباطى و صلح جهانى
در پى اختراع تلگراف برقى در سالهاى آخر دهة 1830 و سالهاى نخست دهة 1840 و اهميت روزافزون كاربرد اين وسيلة جديد ارتباطى در انتقال پيامهاى خبرى و اطلاعات اقتصادى و بازرگانى، دولتهاى غربى با توجه به ضرورت همكارى بينالمللى در تسهيل ارتباطات تلگرافى، به برگزارى گردهمايىهاى منطقهاى و فرامنطقهاى در اين زمينه دست زدند و پس از گفتوگوهاى مختلف چندجانبه، سرانجام براى انعقاد عهدنامة مربوط به سازماندهى جهانى اين شيوة نوين ارتباطى، به توافق رسيدند. به بيان ديگر، با امضاى عهدنامة مصوب 17 ماه مه 1865 راجع به تأسيس «اتحادية تلگرافى بينالمللى»(12) (اتحادية بينالمللى ارتباطات دور كنونى)، نخستين مقررات حقوقى بينالمللى ارتباطات، مورد تصويب قرار گرفتند.
الف ـ عهدنامة تأسيس اتحادية تلگرافى بينالمللى
دولتهاى امضاءكنندة اين عهدنامه، در مذاكرات و تبادلنظرهاى خود براى تدوين و تصويب اين سند حقوقى بينالمللى، علاوه بر ساير جنبههاى مثبت مختلف استفاده از تلگراف، به نق خاص آن در حفظ صلح و امنيت جهانى نيز توجه داشتند.
در اين زمينه، «دروين دولويس»(13)، وزير امورخارجة وقت فرانسه، در 13 آوريل 1865، در گردهمايى نمايندگان بيست كشور اروپايى، كه براى تصميمگيرى دربارة تأسيس «اتحادية تلگرافى بينالمللى» به پاريس رفته بودند، ضمن خوشآمدگويى به آنها، چنين اظهار داشته بود:
«… ما به صورت كنگرة صلح واقعى، در اين جا گردهم آمدهايم. اگر حقيقت اين است كه جنگ اغلب فقط از سوء تفاهمها ناشى مىشود، بايد براى از ميان بردن اسباب آن، مبادلة افكار بين ملتها را تسهيل كرد و اين وسيلة اعجازآميز انتقال پيام، اين سيمالكتريك را، كه انديشة انسن را به طور برقآسا، در فضا به پرواز در مىآورد و برقرارى گفتوگوى سريع و نامنقطع در ميان اعضاى پراكندة خانوادة انسانى را امكانپذير مىسازد، در اختيار آنها گذاشت …»(14)
لازم به يادآورى است كه ماه بعد، در 17 مه همان سال، عهدنامة تأسيس «اتحادية تلگرافى بينالمللى»، به وسيلة دولتهاى اروپايى، به استثناى انگلستان، كه برخلاف ساير كشورهاى اروپايى، ادارة امور تلگرافى آن در اختيار بخش خصوصى بود، امضاء شد و به اين ترتيب، نخستين عهدنامة بينالمللى كشورها در دورة معاصر، در زمينة ارتباطات پديد آمد. يا به عبارت ديگر، تصويب عهدنامة مذكور، پيشگام عهدنامههاى ديگ در زمينههاى مختلف بود. ساير عهدنامههاى مهمى كه پس از عهدنامة «اتحادية تلگرافى بينالمللى»، در دهههاى آخر قرن نوزدهم، راجع به ارتباطات يا زمينههاى وابسته به آن، تصويب شدند، عهدنامة «اتحادية پستى جهانى»(15) (مصوب 9 اكتبر 1874)، «عهدنامة مقرراتگذارى و نظامدهى بينالمللى راههاى دريايى»(16) (مصوب 1879) و «عهدنامة حمايت مالكيت صنعتى»(17) (مصوب 1883)، بودند.(18)
ب ـ عهدنامة احترام به بىطرفى دولتها
از اوايل قرن بيستم، به دنبال اختراع راديو و امكان استفاده از تلگراف و تلفن بىسيم براى ارتباطات دور، نقش جريان جهانى اطلاعات در روابط بينالمللى، بيش از پش مورد توجه واقع شد و كشورهاى بزرگ غربى تصميم گرفتند، به منظور جلوگيرى از كاربردهاى تبليغاتى يك سوية ارتباطات دور برابر جلب افكار عمومى بينالمللى، از طريق مقررات مربوط به بىطرفى كشورها، در اين زمينه محدوديتهايى ايجاد كنند. به همين جهت، در «عهدنامة احترامگذارى به حقوق و تكاليف قدرتها و اشخاص بىطرف»(19)، كه در سال 1907 به امضاء رسيد، مواد و بندهاى متعددى براى كنترل فعاليتهاى تبليغاتى دولتها، پيشبينى گرديدند. به عنوان مثال، مادة 3 عهدنامة مذكور، كشورهاى متخاصم را از ايجاد مراكز ارتباطات تلگرافى در كشورهاى بىطرف و يا استفاده از مراكز ارتباطات تلگرافى موجود در اين كشورها، منع كرده بود. همچنين به موجب مادة 9 اين عهدنامه، از كشورهاى بىطرف خواسته شده بود كه هر گونه ممنوعيت و محدوديتى را كه در مورد ارتباطات تلگرافى در نظر مىگيرند، به طور يكسان براى هر دو طرف متخاصم، اعمال كنند.(20)
3 ـ جامعة ملل و توجه خاص به نقش مطبوعات و راديو در صلح جهانى
پس از جنگ جهانى اول و وقوع انقلاب روسيه و در پى امضاى قرارداد صلح ورساى (در سال 1919)، با تأسيس «جامعة ملل»(21)، كه شش روز بعد از لازمالاجرا شدن قرار داد مذكور گشايش يافت، مسائل مربوط به حفظ صلح و آرامش جهانى و ايجاد تفاهم و همكارى بينالمللى، از سوى اين سازمان جهانى، طرف توجه فراوان قرار گرفتند و به ويژه، براى نقش مطبوعات و راديو در اين زمينهها، جايگاه برجستهاى در نظر گرفته شد
الف ـ قطعنامة مجمع جامعة ملل دربارة مطبوعات براى سازماندهى صلح
مجمع جامعة ملل در جريان ششمين اجلاسية سالانة خود در سال 1925، قطعنامهاى راجع به همكارى مطبوعات در سازماندهى صلح به تصويب رساند. در اين قطعنامه، كه در تاريخ 35 سپتامبر آن سال مورد تصويب قرار گرفت، چنين آمده بود:
«مجمع، با در نظر گرفتن آن كه مطبوعات، مؤثرترين وسيلة راهنمايى افكار عمومى در جهت خلع سلاحى اخلاقى ـ كه لازمة خلع سلاح مادى است ـ به شمار مىرود، از شوراى جامعه دعوت مىكند تا اهميت و مطلوبيت ايجاد كميتهاى از كارشناسان، به نمايندگى از سوى مطبوعات قارههاى مختلف، به منظور مشخص كردن شيوههاى كمك به سازماندهى صلح را، به ويژه از طرق زير مورد توجه قرار دهد:
الف ـ تأمين انتقال سريعتر و ارزانتر اخبار مطبوعات، به منظور كاهش خطرات سوءتفاهم بينالمللى
ب ـ مذاكره و تبادلنظر دربارة مسائل تكنيكى، كه حل آنها مىتواند به آرامبخشى افكار عمومى، منجر شود».(22)
ب ـ عهدنامة بينالمللى مربوط به كاربرد پخش راديويى به نفع صلح
يازده سال پس از تصويب قطعنامة مجمع جامعة ملل دربارة همكارى مطبوعات براى سازماندهى صلح، در حلى كه براثر قدرت يافتن نظام ديكتاتورى ناسيونال سوسياليستى در آلمان و تشديد تبليغات سياسى راديويى آن عليه ساير كشورهاى اروپايى، خطرات استفادة سياسى منفى از اين وسيلة جديد ارتباطى، روبه افزايش گذاشته بود، مجمع مذكور در جريان هفدهمين اجلاسية سالانة خود، «عهدنامة بينالمللى مربوط به كاربرد پخش راديويى به نفع صلح»(23) را در تاريخ 23 سپتامبر 1936، مورد تصويب قرار داد.
دولتهاى عضو جامعة ملل با تصويب اين عهدنامه، متعهد مىشدند كه پخش هرگونه برنامهاى را كه امكان دارد در كشورهاى خارجى ناآرامىهاى داخلى پديد آورد، ممنوع كنند، در صورت وجود چنين برنامههايى آنها را متوقف سازند، كوشش و مراقبت كنند كه برنامههاى پخششده از سرزمينهاى آنها، سبب تحريك به جنگ نگردند، پخش هرگونه برنامهاى را كه ممكن است از طريق انتسابها و اتهامها ـ كه نادرستى آنها مورد اطلاع افراد مسئول پخش راديويى است و يا بايد مورد اطلاع آنان باشد ـ به حسن تفاهم بينالمللى لطمه زند، ممنوع يا متوقف نمايند و مراقبت كنند كه انتسابها و اتهامهاى نادرست، تصحيح شوند.
عهدنامة مذكور پس از الحاق رسمى 22 دولت عضو جامعة ملل به آن، از تاريخ 2 آوريل 1938 ضمانت اجرا پيدا كرد. اما تحت تأثير شرايط بحرانى جهانى و تدارك مقدمات جنگ جهانى دوم و ركود و ناكارايى فعاليتهاى جامعة ملل، هرگز به مورد اجرا گذاشته نشد. پس از پايان جنگ اخير و تأسيس سازمان ملل متحد، از طرف اين سازمان نيز تصميم خاصى دربارة عهدنامة يادشده، صورت نگرفت. در سال 1954، در جريان هفدهمين اجلاسية شوراى اقتصادى و اجتماعى ملل متحد، شوراى اخير تصميم گرفت در مورد طرح قطعنامهاى(24) كه از چند سال پيش، از سول دولت فرانسه پشتيبانى مىشد و دبير كل سازمان ملل متحد را موظف مىٍساخت تا دربارة عهدنامة مصوب سال 1936 مجمع جامعة ملل راجع به كاربرد پخش راديويى به نفع صلح به بررسى بپردازد، «هيچ تصميمى» اتخاذ نكند.(25)
4 ـ سازمان ملل متحد، حفظ صلح و آزادى اطلاعات
پس از تصويب عهدنامة تأسيس سازمان ملل متحد در نخستين هفتههاى بعد از پايان جنگ جهانى دوم در اروپا، از سوى نهادهاى اصلى و تخصصى اين سازمان براى تأمين صلح و امنيت بينالمللى و پيشبرد آزادى اطلاعات در جهت حفظ و حراست از حقوق بشر و آزادىهاى بنيادى، گامهاى مهمى برداشته شدند.
با توجه به اهميت ويژة آرمانهاى صلحجويى و دفاع از حقوق بشر و آزادىهاى عمومى و از جمله آزادى اطلاعات در منشور ملل متحد، ابتدا متن مقدمة منشور و مادههاى اول و دوم آن و سپس مادة 55 آن، كه به زمينههاى مذكور اختصاص يافتهاند، نقل و بررسى مىشوند و به دنبال آنها، مصوبات مهم مجمع عمومى ملل متحد دربارة آزادى اطلاعات، ممنوعيت تبليغات سياسى جنگطلبانه و تحريف و قلب اخبار، معرفى مىگردند.
الف ـ جايگاه برجستة صلح و امنيت جهانى در منشور ملل متحد
در آغاز مقدمة منشور ملل متحد،(26) راجع به صلح و تفاهم و امنيت بينالمللى و همكارى جهانى در راه آزادى و ترقى و توسعة تمام ملل، چنين نوشته شده است:
ما مردم ملل متحد با تصميم به محفوظ داشتن نسلهاى آينده از بلاى جنگ، كه دوبار در مدت عمر انسانى، افراد بشر را دچار مصائب غيرقابل بيان نموده و
با اعلام مجدد ايمان خود به حقوق اساسى بشر و به حيثيت و ارزش شخصيت انسانى و به تساوى حقوق بين مرد و زن و همچنين بين ملتها اع از كوچك و بزرگ و
با ايجاد شرايط لازم براى حفظ عدالت و احترام الزامات ناشى از عهدنامهها و ساير منابع حقوق بينالمللى و
با كمك به ترقى اجتماعى و شرايط زندگى بهتر با آزادى بيشتر
و براى نيل به اين هدفها:
به رفق و مدارا كردن و زيستن در حال صلح با يكديگر با يك روحية حسن همجوارى و به متحد ساختن قواى خود براى نگاهدارى صلح و امنيت بينالمللى و به قبول اصول و ايجاد روشهايى كه عدم استعمال نيروى سلاحها را جز در راه منافع مشترك تضمين نمايد و
با توسل به وسايل و مجارى بينالمللى براى پيشبرد ترقى اقتصادى و اجتماعى تمام ملل،
مصمم شدهايم كه براى تحقق اين مقاصد، تشريك مساعى نمائيم …
به دنبال مقدمة مذكور، در فصل اول منشور ملل متحد دربارة هدفها و اصول آن، به موجب مادة يك منشور، كه به مقاصد موردنظر اختصاص يافته است، طى چند بند بر هدفهاى صلحجويانه تأكيد گذاشته شده است. براساس بند اول اين ماده، «حفظ صلح و امنيت بينالمللى … تعديل و تصفية اختلافات بينالمللى … با وسايل مسالمتآميز و بر طبق اصول عدالت و حقوق بينالمللى»، از مقاصد مهم ملل متحد شناخته شدهاند. در بند 2 مادة مذكور هم در اين زمينه، بر «توسعة روابط دوستانه در بين ملل، بر مبناى احترام به اصل تساوى حقوق و خودمختارى ملل و انجام ساير اقدامات مقتضى باى تحكيم صلح جهانى»، تأكيد گرديده است و در بند 3 اين ماده نيز «حصول همكارى بينالمللى در حل مسائل بينالمللى داراى جنبههاى اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى يا بشر دوستى و در پيشبرد و تشويق احترام به حقوق بشر و آزادىهاى بنيادى براى همگان بدون تمايز از حيث نژاد، جنس، زبان يا مذهب»، جزو مقاصد ملل متحد، معرفى شدهاند.
مادة 2 منشور ملل متحد د