تکنولوژی

اينترنت در عصر پسامدرن

نام نویسنده: جان دي كاپوتو

شرق – جهاني كه با واژه «پسامدرن» – كه بسيار هم مورد سوءاستفاده واقع شده _ توصيف گرديده، جهاني «پساصنعتي» نيز هست. فضايي كه در آن، حس پذيري ديني امروزين، خويشتن را به گونه اي شگفت انگيز تحريف يافته مي يابد.
اين تحريف، نه فقط از جهان ماقبل كوپرنيكي كتب مقدس، بلكه حتي از جهان نيوتني نيز صورت گرفته است. ما در جهاني زندگي مي كنيم، اميد مي ورزيم، به نيايش مي پردازيم و مي گرييم كه داراي نظام هاي مخابراتي پيشرفته و تكنولوژي مدرن است، جهاني ديجيتالي و گيج كننده كه در حال تغيير دادن همه چيز است. الوهيت، به سادگي زندگي ديجيتالي داراي تكنولوژي مدرن را مي پذيرد و دين يك همزيستي شگفت آور با «فرهنگ مجازي» را به نمايش مي گذارد.
شايد، دليل اين امر آن است كه _ به دور از تضعيف حساسيت هاي ديني _ تكنولوژي هاي پيشرفته ارتباطي عملاً به تجارت كالاهاي ديني پرداخته و بنابراين، فضايي جديد را فراهم مي آورند. يك فضاي سيبرنتيكي cyber space براي پنداشت ديني. زيرا اگر دين، احساس ما در خصوص واقعيت را مشوش ساخته و در حالي رهايمان مي سازد كه اندكي آشفته ايم؛ اگر دين موجب مي شود كه احساس از پيش تنظيم شده ما در خصوص امر واقعي (real) و امر ممكن (Possible) _ به واسطه اينكه در معرض چيزي فراواقعي قرار گرفته ايم _ به لرزه بيفتد؛ انقلاب ارتباطاتي نيز توانسته است در مورد «واقعيت مجازي» با ضربه زدن (click) به موس، قدرت «ديدن» پايگاه هاي اطلاعات رساني (sites) در فضاي سيبرنتيكي را به ما ببخشد و بر مفاهيم ديني بيفزايد. ما به ياري خدا بازي با احساس خويش _ در مورد آنچه كه واقعي است _ را آغاز كرده ايم. اما آيا اين، همان چيزي نيست كه هر شخصيت ديني _ از انبياي يهودي تا مبلغان تلويزيوني انجيل _ روياي تحقق آن را در سر داشته؟
خاتمه دادن به تسلط واقعيت مادي و گشودن ديدگان ما _ به گونه اي ديگر _ با گستره اي فراتر از واقعيت، كه محدوده هاي تحميل شده بر ما را به واسطه «حضور» و «فعليت» از بين مي برد؛ آيا اين همان چيزي نيست كه از هنگامي كه موسي تبر خويش را به دست گرفت و به سوي گوساله طلايي رفت (چون سامري سعي داشت تعالي خداوند را با موضوعي فيزيكي بيالايد) قصد انجامش را داشته؟
اما چگونه ممكن است كه تا نهايي ترين حد، عشق بورزيم در حالي كه همچنين به تكنولوژي مدرن نيز عشق مي ورزيم و از مضامين غيرواقعي، مجازي و خيالين تكنولوژي هم لذت مي بريم؟ چه نوع ارتباط باطني فيمابين خدادوستي و تكنولوژي دوستي، فرشتگان و تكنولوژي هاي كامپيوتري، دين و شركت هاي اينترنتي روي داده است؟

چه چيز رخ داده است؟ به نام ملكوت!

ارواح مجازي
اگر فيلسوفان، مشاوران سرمايه گذاري بودند؛ ما همگي مفلس مي شديم. آنها از قرن ۱۹ به اين سو، با اطمينان ما را متقاعد ساختند كه پايان يافته است يا به زودي چنين خواهد شد. آنان گفتند: دست كم اين است كه الوهيت، به خوبي احساس نمي شود و به سختي مي توان انتظار داشت كه احساس الوهي به اندازه يك هفته دوام بياورد. اما اينجا ما در سپيده دم قرن ۲۱ هستيم و دين، همچنان زنده و شاداب باقي است. بازي عكس برگرداني قديمي به حقيقت پيوسته است: «خدا مرده است _ نيچه. نيچه مرده است _ خدا». ايمان هاي اعترافي گوناگون به رشد خويش ادامه مي دهند، نه تنها در جهان سوم و كشورهاي توسعه نيافته _ جايي كه در آن روزهايي هست كه تنها چيزي كه شما مي انديشيد، و مي توانيد براي بهبود تقديرتان انجام دهيد، فرو افتادن بر زانوان است و دعا جهت مداخله خداوند _ بلكه همچنين در ايالات متحده _ جايي كه مطابق آخرين نظرسنجي ها، ثروتمندترين مردم جهان (برطبق برخي مطالعات حدود ۹۵ درصد) ادعا مي كنند كه معتقد به خدايند.ايمان ديني در همه جنبه هاي خويش شكوفا است. از اعضاي وصله پوش آكادمي آمريكايي دين گرفته تا مردم عادي و كشيش نشين ها و تا تجربه ديني لرزه بر ستون مهره ها.
شمار حيرت انگيزي از مردم ادعا مي كنند كه به فرشتگان معتقدند، علاوه بر آن تعداد كساني كه عنوان مي كنند به بشقاب پرنده ها، آدم رباهاي بيگانه و طول موج ها معتقدند نز اندك نيست. آمار بينندگان نمايش تلويزيوني «بساويده يك فرشته» Touched by an Angle بسيار بالاست، كتاب «پيشگويي آسماني» كه عنوان مي كند بايستي اين تقارن را همچون مداخله الوهي تلقي نماييم نيز يك كتاب عمومي پرفروش بود. بيشتر مردم به خدا اعتقاد دارند (و طبق پيش بيني، بيشتر مردم همچنين اعتقاد دارند كه به آسمان خواهند رفت!) رشك نويسندگي مانع از آن مي شود كه مشاهده كنم، داستان «استفن كينگ» در خصوص حوادث خارق العاده چندين بار ميليونرش ساخت. هركس كه ذائقه اي براي اين گونه امور داشته باشد، مي تواند پي درپي داستان هاي قابل توجهي درباره همه نوع حوادث نامتعارف و مداخله در زندگي هاي مدمان، از زبان كساني بشنود كه مهمان ميزگردهاي هر روزه تلويزيوني هستند. از هر كتاب فروشي زنجيره اي مثل «بوردرز» يا «بارنز و نوبل» كه بازديد كنيد، تقريباً به همان اندازه كه در مورد آخرين و جديدترين نسخه اجراي ويندوز مايكروسافت، كتاب پيدا مي كنيد، به كتاب هايي در مورد فرشتگان برمي خوريد.
حاصل پژوهش جديدي كه من در خصوص موضوع «فرشتگان» از پايگاه اطلاعاتي آمازون به عمل آوردم، ۲۴۱۶ عنوان بود كه همگي به سادگي برسر يك ريزتراشه نصب مي شوند. به علاوه شما مي توانيد تنها با يك تقه بر موس كامپيوترتان، هر يك از اين كتاب ها را بي درنگ خريداري كنيد. با اين تقه بر موس، سيگنالي از اين سو به آن سوي فضاي مجازي، براي يك فروشگاه مجازي كتاب مي فرستد كه «حاوي» ميليون ها كتاب است! سرعت ارسال پيام نيز به اندازه سرعت نور يا سرعت خارج شدن روح از جسم است. بدين سان، ما با يك وضعيت حيرت انگيز يا بهتر بگوييم غيرممكن روبه رو مي شويم: شكوفايي همزمان علم و دين.ما در جهاني زندگي مي كنيم كه پيچيده ترين دستاوردهاي علمي و تكنولوژي مدرن، نه تنها با دين سنتي، بلكه همچنين با خشك ترين بنيادگرايي ها، معنويت عصر جديد و عقيده به همه انواع پديده هاي باورنكردني نيز همزيستي دارند. البته انسان عميقاً شگفت زده مي شود، اگر به هر روي برخي از اين امور زندگي مردم را اشغال كنند چه هركدام از اين مسائل با نفرت، خشم و از روي نادرستي و فريبكاري در زندگاني مردم باقي بمانند و چه مردم را به سخاوت، گشاده دستي و عشق ورزي در زندگي روزانه وادارند. اما موج تزهد به اين حواشي محدود نمي شود. بيشتر مردم به خداوند معتقدند و عده زيادي از آنها خويشتن را با اعتراف هاي سنتي مربوط ساخته اند. انتشار اين همه بند و بساط غيرسنتي و غريب ديگر كه رخ داده، او را حيرت زده خواهد كرد.

همزيستي حير ت انگيز دين و علوم تكنولوژي در جهان پسادنيوي
بر طبق نظر فيلسوفان اثبات گراي قرن ۱۹، هيچ كدام از اين امور، سنتي يا حاشيه اي، جريان اصلي يا ناشناخته و بي اهميت، نمي بايستي ت به امروز ادامه مي يافتند. رشد سريع علم و تكنولوژي قرار بود كه فرجام دين كهنسال را اعلام نمايد. بدين سان، چرا پيشرفت سريع تحقيقات علمي، به جاي همزيستي با صنعت پررونق معنويت؛ موجب يك شك انديشي آشكار در خصوص امور معنوي شد؟ چرا هم اديان سنتي گوناگون و هم اعمال افراطي متنوع شكوفايند.
من همه اين ها را همچون تداوم يك امر در مقابل مدرنيته مي بينم. هنگامي كه به دين مي رسيم، مي بينيم كه دو جريان رقيب مدرنيته _ يعني روشنگري و رمانتيسيسم _ هر دو بر خطايند. فلسفه روشنگري با سرخوردگان و دلسردان توده، دچار سرخوردگي و دلسردي شد؛ بدگماني آن مردان روشنگر سرسختي كه مطمئن بودند تصورات ديني به مانند قارچ هايي هستند كه در نور عقلانيت علمي، فاسد خواهند شد.
اما رمانتيك ها كه نمايانگر روي ديگر سكه روشنگري بودند نيز كمتر بر خطا نبودند. رمانتيك ها، هراسان و سوگوار «فرار خدايان» در حمله تكنولوژي مدرن بودند. نكته اي كه مجدداً در قرن بيستم، مارتين هايدگر- فيلسوف آلماني – مطرحش كرد. اما هايدگر و رمانتيك ها هر دو در فكر «تكنولوژي هاي دودآلود» چركين بودند نه در فكر جهان مدرن پساصنعتي جان مانند «تميز» كه به روشني الكترون است و به تلاشي بيش از تقه بر يك موش واره نياز ندارد. رقابت كهن تكنولوژي و دين، در معادن خاك آلود و كارخانه هاي كثيف انقلاب صنعتي شكل گرفته نه در جهان فضاي مجازي پساصنعتي. در اينجا آنچه كه سلامتي ما را جداً با تهديد مواجه مي كند ، بيماري ريوي نيست بلكه بيماري سندرم حاد درد مچ است كه به واسطه نشستن در مقابل كامپيوتر _ در سراسر روز _ ايجاد مي گردد.
امروزه، هنگامي كه ما بر امواج الكترونيكي اي سوار مي شويم كه از سيم هاي غيرقابل مشاهده جهان وسيع مجازي نشات مي گيرند، به مانند ارواح پاك اوج مي گيريم، به سهولت سفر مي نماييم و با سرعتي خيره كننده تمام فاصله هاي حيرت آور را مي پيماييم. ما تصور قديمي در خصوص «ماده» را با عنوان اينكه ماده چيزي است متراكم، گنگ، سخت و پرسروصدا كه فضا را اشغال مي كند و بيكار و نتظر نشسته تا جنباننده اي حركتش دهد (ارسطو)، يا چيزي كه آنقدر به شكلي احمقانه و بي معني حركت مي كند تا چيز ديگري متوقفش نمايد (نيوتن) _ و در هر مورد فاقد هوش و حواس براي انجام عملي قائم به خويش است _ احمقانه و بي ارزش جلوه مي دهيم. امروزه ما مي آموزيم كه چگونه از شر ماده خلاص شويم. ما ديگر نيازي به فروشگاه هاي خرده فروشي فيزيكي كه به فروش اجناس خود مي پردازند، نداريم.
همچنين محتاج آن نيستيم كه در جست وجوي ماشيني با قيمت بهتر، خود را با زحمت فراوان از اينجا بدانجا كشيم، و نيز لزومي ندارد كه تند و تند به كتابخانه برويم، از پلكان هاي آنجا بالا و پايين رويم و قفسه هاي متعدد و گرد گرفته آنجا را جهت يافتن كتابي زيرورو نماييم. خير، هنگامي كه ما مي توانيم در عرض چند ثانيه سوار بر امواج اينترنت شويم و تنها با يك تقه كتابي را سفارش دهيم، يا حتي متن مورد نظر خويش را از يك پايگاه داده هاي الكترونيكي بارگذاري نماييم، ديگر آن كارها را نخواهيم كرد.

فرهنگ لغات طبقه بندي شده انگليسي آكسفورد، اكنون آن لاين است، در حالي كه هر چيزي كه دانش پژوهان در خصوص آباي كليسا نيازمند دانستنش هستند، تنها با يك تقه بر كامپيوترشان به ذخيره گسترده Patrologia Latina و Patrologia Greeca دسترسي مي يابند. حتي دايره المعارف بريتانيكا نيز در قالب جريان الكترون ها فشرده شده و در ضاي مجازي اينترنتي قرار گرفته است. اين داير ه المعارف اينترنتي با قفسه هاي بلوطي رنگ حيرت انگيزي جابه جا شده كه همه ۹۰ جلد كاغذي آن را در بر مي گيرد.امروزه هنگامي كه شما در يك نوشتار اينترنتي با يك فوق متن hypertext مواجه مي شويد، في الواقع دعوت شده ايد به اينكه پهنه فضاي مجازي اينترنتي خود را بگسترانيد، صفحه اي كه در حال خواندنش هستيد را ترك كنيد، خويشتن را از محدوده اتاقي كه در آن نشسته ايد فراتر بريد، در طول درياها سفر نماييد، وارد يك كتابخانه قديمي شويد و يا برخي سايت ها را كشف كنيد كه تنها به اندازه يك نقطه و يا يك تقه بر موش واره از شما دور هستند. ما مي توانيم بدون ينكه حتي يك سانتي متر بدن هاي سنگين و پرچربي خويش را حركت دهيم، از اين سو به آن سوي فضا سفر نماييم، به درون ليست كركره اي برويم، نسخ خطي قديمي لاتين را از كتابخانه هاي دوردست فرا بخوانيم، يا صداي مردمي را بشنويم كه با سيستم واژه پرداز خودمان درباره شان مي نويسيم و يا چهره شان را هم ببينيم.
ما تلفن هاي همراه خود را به دست مي گيريم، به جايي مي رويم كه سيگنال ها به راحتي از ديوارهاي ضخيم عبور مي كنند و ما را بلادرنگ با سرتاسر قاره ها و اقيانوس هاي پهناور پيوند مي دهند و اينها همه در حالي است كه ما در حال گشت وگذار در مراكز خريد هستيم و يا سعي مي كنيم با دست ديگرمان فرمان اتومبيل را بگيريم (تعجبي ندارد كه ميزان تصادف هم بالا مي رود).
اين تكنولوژي هاي ماهواره اي از فضا به احساس ما جريان يافته اند: آنها احساسي از كار و زندگي را در خصوص يك سياره چرخان برانگيخته اند كه به دور خورشيد مي چرخد. آنها احساس ذاتي ماقبل كوپرنيكي ما _ در خصوص اينكه زمين ثابت و مسطح است را برمي آشوبند. ما بدون زحمت ليسيدن يك تمبر، براي مردم سرتاسر جهان كه در مكان ها و زمان هاي مختلفي واقع شده اند، نامه الكترونيكيmail -e مي فرستيم.
ما آرام آرام از فربهي واقعيت هاي مادي مي كاهيم و اين كار را به واسطه امواج الكترون ها كه با شتاب به اين سو و آن سو مي روند، انجام مي دهيم. اين امواج با يك سيليكون كوچك و غيرقابل تصور كه بدن هاي متراكم و سنگين ما را تا بي نهايت ادامه مي دهد _ يا اين طور به نظر مي رسد _ ما را با خود به جاهاي دوردست در سوي ديگر كره زمين، بالا يا پايين آن مي برند. ما انقباض بدن هايمان را به زمين زير پايمان و فضاي احاطه كننده اي كه ما را در بر گرفته است، درهم شكسته ايم و به آنها اجازه داده ايم كه با سرعتي الكترونيكي در سراسر فضا به پرواز درآيند. اگر هايدگر دوست داشت مصرعي را از «فردريش هولدرلين» – شاعر رمانتيك آلماني- نقل كند: «انسان، شاعرانه بر زمين سكني گزيده»؛ ما امروزه به جريان بزرگتري از سفر مجازي اينترنتي در اطراف زمن دست يافته ايم. ما روشي را براي تقليد از فرشتگاني كه براي آزادي پولس مقدس و پطروس رسول از زندان مداخله كردند (اعمال رسولان، باب ۵ عبارت ۱۹، باب ۱۲ عبارت ۷)، پيشگويي مي كنيم و بدن هاي خويش را در قالب رشته هاي نازكي كه از جسم جامد ديوارها عبور مي كنند، عرضه مي نماييم. به مانند مشاهده رستاخيز عيسي كه حواريون را وحشت زده كرد. مجادله كهن ميان ذهن و ماده به سرعت كهنه مي شود.
عصري كه در شرف تكميل پروژه ژنوم انساني است، چگونه مي تواند همچنين شاهد نظريه تكامل انتقال به عنوان يك درس اجباري در برنامه هاي زيست شناسي دبيرستان در كانزاس باشد، همگي بدين منظور كه جايي را براي آموزش آفرينش باوري و نيز داستان چگونگي نشات گرفتن ما از دو انسان كه در پرتو فريب يك مار ترغيب شدند ميوه ممنوعه را بخورند، باز كند؟روشنفكران شگفت زده شده اند كه مردم چگونه اين عقايد و مفاهيم را در مغزهايشان فرو مي كنند؟ چرا خدا نمرده است _ تصور مي رفت كه چنين شود _ چرا خدا به سرنوشت هيئت و نجوم بطلميوسي دچار نشد؟من مي گويم بخشي از پاسخ اين است كه تكنولوژي هاي ارتباطي پيشرفته، عملاً به تضعيف ماده باوري كهن پرداخته و به ميزان زيادي از ثبات و پايداري جدي، فشرده و سنگين جهان مادي مي كاهند. غيرممكن، آن نظيره فني _ علمي در تغييرپذيري تمام عيار و در نفوذپذيري چيزهاي فيزيكي در جهاني كه بر نقشه ژنتيكي تسلط يافته و همه چيز را ديجيتالي كرده را، داراست.

منبع: On Religion

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا