دانشگاه آرمانى در هزاره سوم و توسعه اطلاعاتى جامعه دانايى محور
نام نویسنده: فرنود حسنى*
بخش مقاله ITiran – از زمان خلقت بشر مسئله فراگيرى و آموزش در تمام ابعاد زندگى او تاثير فراوانى داشته است. از طبيعت و تاريخ که به عنوان دو معلم بزرگ انسان ياد شده اند بگذريم نقش و تاثير آموزش هاى انسان به انسان بسيار جلب و پيچيده است.
وقتى به فرايند توليد تا توزيع يک بسته اطلاعاتى شامل تعاريف، مفاهيم و علوم کاربردى ان برخورد مى کنيم در مى يابيم که در جريان ساختمند شدن يک سرى داده هاى تجربى که عمدتاً حاصل جمع حواس پنجگانه با ذهن تحليل گر بشر بوده اند اطلاعات ساخته و پرداخته مى شوند. از زمان هاى دور افراد و اشخاصى که در جمع آورى و تحليل اين اطلاعات پيش قدم بودنداز جايگاه و رده بندى خاصى در جوامع داشته اند اينگونه افراد در جوامع هميشه به عنوان مرجع هاى علمى مورد توجه عامه قرار داشته اند و بر حسب دانش و بينش هاى خود به اموزش هاى کلاسيک نيز مشغول بودند از کلاس هاى درس علماى دينى در صدر اسلام و يا مکتب خانه هاى قرون گذشته و آکادمى هاى يونان و.. مى توان به نمونه هاى جالبى از پذيرش جايگاه تعليم و آموزش در سطح عمومى تر و به شکل کلاسيک تر رسيد.
توسعه و پيشرفتهاى صورت گرفته شده در قرون اخير با توجه به انقلاب هاى که در عرصه هاى علمى و در نتيجه عرصه هاى اجتماعى رخ داده تاثير شگرف و شتاب دو چندانى در جهت تسريع روند نزديکى جوامع در بهره بردارى مشترک از علم داشته است. بدون شک حرکتهاى نوينى که بشر پس از انقلاب صنعتى تا انقلاب اطلاعاتى انجام داده بسيار سريع و غير قابل باور مى باشد. طبق بررسى هاى صورت گرفته شده روند توسعه اطلاعات در جهان به گونه اى فزاينده در حال رشد است و در حال حاضر نيزميزان اطلاعات بشر در هر 4 يا 5 سال به دو برابر افزايش پيدا مى کند . اين در حالى است که نيم عمر اطلاعات در برخى از علوم به حدود شش سال رسيده است يعنى از زمانى که اطلاعات توليد مى شوند تا زمانى که به هر دليلى غير کاربردى مى شوند زمانى در حدود 6 سال به طول خواهد انجاميد.
با اين تفاسير و با توجه به رشد سريع جامعه جهانى در روند توليد، کاربردى کردن و بهره گيرى از اطلاعات اين نياز احساس مى شود که جايگاه کشور ما و همچنين استراتژى هاى ما در برابر اين حجم عظيم اطلاعات چه مى تواند باشد؟ ما چگونه مى توانيم در اين عرصه با استفاده مناسب و سريع از اطلاعات توليد شده در ساير کشور ها نسبت به شناخت و هماهنگ سازى خود با آخرين پيشرفتهاى جهانى آگاه شويم و همچنين از جايگاه يک مصرف کننده صرفِ اطلاعات توليد شده و به عبارت ديگر يک وارد کننده اطلاعات، تبديل به يکى از کشورهاى توليد کننده و صادر کننده اطلاعات باشيم.
وقتى از اين نيازها سخن مى گوييم در واقع به بيان استانداردهايى پرداخته ايم که هر جامعه اى که با يک استراتزى کلى مبنى بر رسيدن به استانداردهاى يک جامعه دانايى محور است در آن حرکت مى کند. به عبارت بهتر هرگاه که اين عزم و اراده عمومى در بهره گيرى از دانش هاى مختلف و با استفاده از فناورى هاى مناسبى که جريان دريافت اطلاعات را تسهيل مى کنند صورت گيرد و تلاش ها و چالش هاى آکادميک و تحقيقاتى به سمتى هدايت شود که روند توليد اطلاعات را نظام مند کرده و سرعت ببخشد مى توان اميدوار بود که جامعه جهانى جايگاه متفاوتى را براى ما در دستيابى به استانداردهاى يک جامعه دانايى محور قائل شود.
امروزه توسعه فناورى سيستم هاى الکترونيکى و به خصوص سيستم هاى وب مدار اين امکان را در اختيار تک تک افراد جامعه قرار داده است تا از طريق بستر هاى مجازى نسبت به مبادلات اطلاعاتى اقدام کنند. دنياى مجازى با توجه به ساختار و کارکرد ها و امکانات گسترده اى که براى کابران جهانى خود فراهم مى کند ارتباطات را در سطح گسترده اى توسعه مى دهد و با توجه به اينکه يکى از مهترين شاخص ها و ابزارها در مباحث توسعه اطلاعاتى ونيل به جامعه دانايى محور تسريع و تسهيل در جريان آزاد حرکت اطلاعات است مى توان ادعا کرد که از گرايش و کاربرد اين سيستم ها در توسعه اطلاعاتى گريزى نيست.
در اين بين مراجع و کانال هايى که امروزه به عنوان بسترهاى ايجاد چالش در جهت توليد و طبقه بندى اطلاعات و همچنين کاربرد آنها عموماً شامل دانشگاهها و مراکز تحقيقاتى دانشکاهى مى باشند. احيا و ايجاد تفکر سيستمى نسبت به فرآيندهاى توليد تا توزيع اطلاعات و همچنين برخورد مناسب و گزينش صحيح شيوه هاى استفاده از اطلاعات موارى از شاخص هاى توسعه اطلاعاتى هستند که در بسترهاى آموزشى مناسبى چون دانشگاهها قابل برنامه ريزى و اجرا خواهند بود. به همين دليل در مبحث مديريت دانش در يک جامعه دانايى محور نگاه ويزه اى به بسترهايى خواهد شد که قادر به استفاده صحيح و تصولى از اطلاعات باشند.
دانشگاهها به عنوان مراکز و مراجع مصرف کننده و توليد کننده اطلاعات در صف اول شاخص هاى توسعه اطلاعاتى در جوامع دانايى محور خواهند بود. در واقع بيشترين حجم مواد خام مصرفى در جريان آموزش هاى آکادميک اختصاص به فرآيندهاى تبادل اطلاعات خواهد داشت. يعنى دانشگاه با توجه به حضور فراگيران متعدد در حوزه هاى مختلف علوم و ا وجود مدرسين و اساتيد مى تواند جايگاه بسيار مهمى در پروسه دريافت اطلاعات از جانب اساتيد به طرق مختلف و با توجه به استاندارد ها و نياز سنجى هاى موجود براى اطلاعات آنها را مورد پردازش و تحليل هاى آکادميک قرار داده و در يک فرآيند مبادلاتى مبتنى بر شيوه هاى نوين آموزشى و انتقال آطلاعات به دانش پذيران منتقل نمايند.
دانشگاهها در تهيه و تصوير کردن نظام هاى عرضه و تقاضاى اطلاعات و هدايت کردن جريان هاى فکرى و اطلاعاتى جامعه نقش موثرى دارند. يکى از اين نقش هاى مهم استاندارد سازى و تعيين سطح کيفى اطلاعات مورد نياز جامعه خواهد بود.
در اين بين دانشگاهها براى دست يابى ه سطح مطلوب و مناسب در جهت فراهم سازى امکان توليد و عرضه مناسب اطلاعات به جامعه داراى مشکلات و معضلاتى نيز هستند به عبارت ديگر بدون تامين زير ساختهاى آموزشى و تکنولوژيکى دانشگاههاى ما قادر به تامين انتظارات جامعه دانايى محور نخواهند بود.
معضلات آموزشى:
کشور ما به عنوان يکى از کشورهاى در حال توسعه فناورى اطلاعات و ارتباطات در سالهاى اخير شاهد حرکتها و جهش هايى در زمينه توسعه فناورى هاى اطلاعاتى بوده است. با توجه به اينکه در فرآيند توسعه اطلاعاتى و نيل به جامعه دانايى محور نى توان نقش مهم فناورى هاى ارتباطى و اطلاعاتى را انکار کرد و يا به بهتر توسعه داناي محور مبتنى بر توسعه ICT خواهد بود از اين رو تاثير کمبود و يا حتى نبود نيروها و اساتيد متخصص در زمينه هاى آموزش هاى مبتنى بر فناورى اطلاعات و ارتباطات که همگن با تفکر مدريت دانش در يک جامعه دانايى محور باشد يکى از بزرگترين مشکلات حال حاضر مى باشد از اين رو به جاست که دانشگاهها براى رفع اين نقيصه خود و رسيدن به هويت و جايگاه واقعى در جامعه دانش مدار ايران با تامين نيروهاى متخصص و يا بالابردن سطح علمى اساتيد موجود نسبت به رفع مشکلات آموزشى اقدام کنند. از سوى ديگر به دليل عدم استاندارد بودن نظام هاى اموزشى امکان تطبيق اين ساختارها با ابزارهاى مبتنى بر فناورى اطلاعات و ارتباطات براى بستر سازى يک مدل نمونه جامعه دانايى محور که بر اساس سيستم هاى آموزش از راه دور،آموزش مجازى و آموزش هاى الکترونيکى صورت مى گيرد غيرقابل طراحى خواهد بود.
معضلات تکنولوژيک:
مورد ديگرى که در ساختارهاى دانشگاهى وجود دارد عدم استاندارد سازى سيستم هاى آموزشى مبتنى بر ابزارهاى تکنولوژيک است . استفاده از شيوه ها و ابزارهاى سنتى و غير استاندارد امروزه به يکى از بزرگترين معضلات دانشگاهها تبديل شده است و اين عدم توجه به استفاده از ابزارهاى تکنولوژيک در آموزش و انتقال اطلاعات ناشى از عدم شناخت درست از کارکردها و کاربردهاى سيستم هاى نوين آموزشى است ک با استفاده از فناورى هاى جديد امکان پذير است. وجود اين معضل و عدم رفع آن تمامى استراتژى هاى موجود در راه رسيدن به يک جامعه دانش محور را خنثى خواهد کرد.
معضلات اطلاعاتى:
ساختارها و نظام هاى دانشگاهى ما به دليل حرکت کند جريان توليد و توزيع اطلاعات به شدت از نظر اطلاعات و دانش هاى جديد در فقر به سر مى برند. مهمترين دليل اين مسئله روزمرگى ايجاد شده در بين اساتيد و دانشجويان است.در کلاس درس که به عنوان يک جامعه کوچک شده از نظر توسعه اطلاعاتى مى تواند به شمار آيد و با تشکيل سلول هاى کارى و تحقيقاتى اطلاعات را توليد و تحليل کند در حال حاضر يک نظام يک طرفه در شيوه برورد با اطلاعات حاکم مى باشد به گونه اى که استاد به عنوان متکلم وحده کليه امور انتقال اطلاعات را برعهده دارد. اين مسئله ضمن اينکه از کارايى اموزش تا حد بالايى مى کاهد در صورت عدم به روزرسانى شدن اطلاعات از جانب استاد نقش مخربى نيز در جامعه اطلاعاتى خواهد داشت. معضلات فرهنگى: بسيارى از اساتيد و دانش جويان ما هنوز به باور لازم در مورد جايگاه و نقشى که مى توانند در توسعه اطلاعاتى جامعه خود داشته باشند نرسيده اند ضمن اين که به علت فقدان فرهنگ مناسب در آموزش هاى آکادميک و غير آکادميک هماهنگى و همگنى لازم ما بين آموزش هاى دانشگاهى و غير دانشگاهى وحود ندارد ودرصد بالايى زدانش آموختگان اطلاعات و اعتقاد چندانى به کاربردى بودن دانش هاى فراگرفته شده ندارند.
بررسى اين چهار معضل به عنوان بخش کوچکى از مسائلى که در زمينه توسعه اطلاعاتى جامعه وجود دارد نقش و رسالت دانشگاهها در رسيدن بع استانداردهاى يک جامعه دانايى محور بسيار حساس تر و پر رنگ تر مى نمايد. نگاه اصولى و سيستماتيک به روند مديريت دانش در دانشگاهها و هدايت مناسب اطلاعات از دانشگاه به جامعه(دهکده جهانى) با استفاده از ابزارهايى تکنولوزيک که موجبات تسهيل و تسريع توسعه اطلاعات را باعث مى شوند مى تواند در شناساندن و تبيين چايگاه دانشگاه هاى آرمانى در هزاره سوم موثر باشد.