پاسخى به مقاله جامعه اطلاعاتى در جامعه سنتى
مطلب مرتبط:
جامعه اطلاعاتى در جامعه سنتى
روزنامه شرق – د شماره 12 روزنامه شرق به تاريخ پانزدهم شهريور ماه جارى، گزارش گونه اى تحت عنوان «جامعه اطلاعاتى در جامعه سنتى» در بررسى و نقد «دومين سمينار ميان منطقه اى كشورهاى آسياى مركزى – غربى و جامعه اطلاعاتى، كه روزهاى يازدهم و دوازدهم شهريور ماه در تهران برگزار شد به قلم آقاى مصطفى قوانلو قاجار به چاپ رسيده است.
در يك ارزيابى كلى، از اينكه يك روزنامه نگار با شجاعت و جسارت، به نقد و تحليل چنين رويدادى بپردازد نه تنها جاى گلايه و انتقاد نيست كه مى تواند باعث دلگرمى هر دلسوز مطبوعات و ارتباطات و اسباب تشويق نويسنده گردد. اما از ملزومات بديهى و اوليه هر نقد منطقى و علمى، استناد به اطلاعات و مبانى دقيق و درست و منصف بودن منتقد است كه در اين گزارش تحليلى جاى اندكى تأمل دارد. به چند مورد از اين «دستاويز»هاى غيرقابل توجيه به عنوان نمونه، اشاره مى شود:
1-گزارشگر در ميانه گزارش خود نقل قولى را از دكتر محمدمهدى فرقانى آورده است كه مربوط به مصاحبه حدود يك سال قبل ايشان و منتشر شده در كتابچه جنبى «نخستين همايش علمى ايران و جامعه اطلاعاتى در سال 1400 هجرى شمسى» است كه در آذر ماه سال 1381 در تهران برگزار شد. استفاده از اين نقل قول را مى توان تابع دو پيش فرض دانست:
الف – گزارشگر اصلا نمى دانسته كه اين نقل قول، چه مرجع و شناسنامه اى داشته و به عنون مطلب روز از آن استفاده كرده است؛ بدون آنكه به شأن نزول آن اشاره كند، كه اين نوعى انحراف از وظيفه حرفه اى و مسئوليت اجتماعى روزنامه نگار است. استناد به مطالب گذشته به عنوان مطلبى كه امروز توسط گزارشگر توليد شده، تابع كدام اصل حرفه اى است؟
ب- اين نقل قول كه مربوط به يك سال قبل است هنوز هم تازه و بديع و روزآمد است. در اين صورت چگونه مى توان ادعا كرد كه «رشته ارتباطات، هر روز با مفاهيم به روز شده و جديد سروكار دارد، اما استادان، همان استادان ديروزند» و يا «در اين همايش كمتر راهكارها، موانع، و علل دستيابى به جامعه اطلاعاتى در ايران مطرح شد»، اگر گزارشگر، حرف هاى سا گذشته يكى از همين استادان ارتباطات را، امسال و امروز نيز آنقدر زنده و روزآمد مى داند كه به عنوان نقل قول روزآمد در گزارش خود، جا مى زند، عيب از استاد است يا روزنامه نگار، آيا اين استادان ديروزند يا استادان فردا؟ كه پس از يك سال، هنوز حرفشان در مورد جامعه اطلاعاتى و وضعيت ايران، تازه و خواندنى است؟
2- گزارشگر، موضوع مقاله ارائه شده دكتر فرقانى در اين سمينار را «به سوى جامعه دانش محور» اعلام كرده است. لازم به ياد آورى است كه آقاى فرقانى نه در همايش سال گذشته و نه در سمينار امسال اساسا مقاله اى با اين عنوان نداشته اند. عنوان مقاله سال گذشته ايشان كه به همايش ايران و جامعه اطلاعاتى در سال 1400 ه.ش. ارائه شده عبارت بود از «شبكه هاى نوين ارتباطى و رسانه هاى سنتى؛ تقابل يا تعامل»، و عنوان مقاله امسال ايشان نيز چنين بود: «جامعه اطلاعاتى جهانى؛ گذر از الگوى حاكم» كه ملاحظه مى شود هيچ ربطى به آنچه در گزارش، عنوان شده ندارد. اگر گزارشگر محترم زحمت حتى بازبينى صفحه اول خلاصه مقالات امسال و نيز پارسال را به خود مى دادند قطعا مرتكب چنين اشتباهى نمى شدند.
راستى اين چنين آدرس اشتباه دادن چه علت يا انگيزه اى مى تواند داشته باشد؟يادآورى مى شود كه برخلاف ادعاى نويسنده محترم، مطلب ارائه شده تحت عنوان مقاله امسال آقاى فرقانى در سمينار مذكر نيز قسمتى از همان مصاحبه است كه سال گذشته و در حاشيه سمينار ايران و جامعه اطلاعاتى در سال 1400 ه.ش با ايشان صورت گرفته است.
3- از قول يك استاد علوم ارتباطات دانشگاه آزاد گفته شده است كه مقاله ايشان به دليل سياسى بودن، رد شده است. اين سخن، مبناى درستى ندارد. شايسته بود گزارشگر محترم، متن مقاله مورد بحث را از آن استاد گرانقدر مى خواستند و صحت و سقم و استدلال ايشان را ارزيابى مى كردند. مقاله اين استاد گرانقدر به اين دليل پذيرفته نشد كه داوران معتقد بودند، مطلب ايشان شبيه يك جزوه درسى و اصولا غيرمرتبط با محورهاى اعلام شده سمينار است. از ايشان خواسته شد كه مقاله خود را از حالت جزوه درسى خارج كرده و در چارچوب يكى از موضوع هاى سمينار، تدوين كنند كه ايشان از انجام اين اصلاح سر باز زدند. آيا اين اتفاق، دليل دقت علمى در بررسى مقالات است يا سياسى كارى؟
راستى مقاله اين استاد گرانقدر، كدام موضوع ممنوعه سياسى را بيان مى كرد كه نياز به اعمال محافظه كارى از سوى دست اندركاران سمينار باشد؟ آيا مسئوليت اجتماعى روزنامه نگار آن هم در جامعه اطلاعاتى، اقتضا نمى كند كه درستى و دقت اطلاعاتى را كه منتشر مى كند احراز نمايد آن هم در جايى كه احراز اين امر، زحمت زيادى ندارد، جز مطالبه اصل مقاله ارسالى، كه نسخه اى از آن در دبيرخانه همايش نيز موجود است و در صورت نياز، هر داور منصفى مى تواند براى مطالعه آن، مراجعه كند.
4- در ادامه گزارش از قول يك دانشجوى دوره دكترا نقل شده است كه مقاله ايشان پس از چهار مرتبه بازبينى و سانسور، پذيرفته شده؛اولا، اينكه دبيرخانه همايش، چهار بار يك مقاله را بررسى و بازبينى كرده باشد نشانه اوج وسواس و دقت علمى شوراى علمى همايش است و نه بيانگر ضعف آنها؛ثانيا، خوب است اين دانشجوى دوره دكترا در يك نشست علمى، به صراحت اعلام كنند كه كدام قسمت از مقاله ايشان مشمول چهار بار سانسور شده است! مگر ايشان چه گفته بودند كه نياز به سانسور باشد و آيا اصولا وظيفه هر شوراى علمى در هر سمينار آيا اين است كه مقاله اى را چهار بار سانسور كنند و دست آخر آن را بپذيرند.
راستى چه نيازى به اين كار بوده است؟ مگر مقاله جايگزين كه به اذعان گزارشگر شمار آنها به 50 مورد رسيده است وجود نداشته كه شوراى علمى اين چنين وقت خود را بر سر يك مقاله بگذارد؟
5- دكتر كاظم معتمدنژاد، يك چهره بين المللى و يك رجل علمى بى همتا در قلمرو علوم ارتباطات و روزنامه نگارى ايران است. بخش مهمى از ادبياتى كه امروز روزنامه نگاران كشور با آن تكلم و تحرير مى كنند، اولين بار توسط ايشان توليد شده است، ادبيات انتقادى را ايشان براى اولين بار وارد اين حوزه كرده اند.
بسيارى از دست اندركاران اين عرصه، مستقيم يا غيرمستقيم از محضر ايشان آموخته اند. اگر جامعه اطلاعاتى متضمن حرمت ناشناسى در قبال چنين چهره هايى باشد، همان بهتر كه عطاى آن به لقايش بخشيده شود.خوب است اين قبيل دوستان مطبوعاتى، حداقل از رفتارى كه او با فرزندان جوانش دارد، بياموزند.
گزارشگر محترم فهرست اسامى به قول ايشان نسل روبه پيرى گذاشته استادان ارتباطات و ميانگين سنى آنها را منتشر كنند، و بعد توضيح دهند آنچه ايشان از اين حرفه و حوزه مى دانند چگونه و از كجا آموخته اند، و آيا اساسا پير بودن استاد، نقطه ضعف است يا قوت؟ به نظر مى رسد كه چنين ژست هايى بهانه خوبى است براى پنهان كردن ضعف هاى حرفه اى كه به برخى از آنها در اين نوشتار، اشاره شد.
6 – اگر به قول گزارشگر محترم، جوانان از سمينار استقبال نكردند آيا گناه آن را بايد به پاى برگزاركنندگان سمينار نوشت يا پاره اى همكاران مطبوعاتى كه حتى وقتى چون گزارشگر مورد بحث به سمينار هم مى آيند نمى دانند چه كسى، چه گفته و چه مقاله اى را ارائه كرده است، و در نتيجه، آدرس غلط مى دهند.
آيا مخاطبان چنين سمينارهايى در وهله اول، روزنامه نگاران نيستند كه مى بايد حامل پيام و در عين حال نماد جامعه اطلاعاتى باشند؟
7 – در گزارش آمده است كه در اين سمينار مقالاتى بى ارتباط با جامعه اطلاعاتى ارائه شده و به عنوان نمونه از مقالاى در زمينه دولت الكترونيك، تجارت الكترونيك، مالكيت معنوى [جامعه] موج مجازى نام برده شده است. قضاوت مرتبط بودن يا نبودن اين موضوعات با جامعه اطلاعاتى را به عهده خوانندگان گرامى و اصحاب نظر و انديشه مى گذاريم، آيا اينها از جمله مهمترين مسائل ايران براى ورود به جامعه اطلاعاتى نيستند؟
8 – گزارشگر محترم اشاره نكرده اند كه خانم اليزابت لانورث مديربخش جامعه اطلاعاتى يونسكو در نخستين روز انتصاب خود و با وجود پر بودن برنامه اش به طور خاص براى شركت در اين سمينار به تهران آمد، همچنين اشاره نشده كه گزارش و اسناد اين سمينار مانند سمينار پيشين به يونسكو و اجلاس جهانى جامه اطلاعاتى ارائه خواهد شد.
9 – در اين سمينار، برجسته ترين استادان و صاحب نظران در حوزه هاى مختلف مرتبط با جامعه اطلاعاتى از دانشگاه ها و سازمان هاى مختلف علمى – پژوهشى به ارائه مقالات ارزشمند و علمى پرداختند. درواقع وسيع ترين و كيفى ترين مشاركت را در سمينار امسال شاهد بوديم. نگاهى به فهرست مقالات و نام ارائه كنندگان گواه اين واقعيت است. اگر نويسنده گزارش در اين زمينه از افراد و موضوعات، شناخت ندارد، گناه سمينار نيست.
10 – و بالاخره توجه گزارشگر محترم را به يكى از مقالات سمينار، تحت عنوان «ورود به جامعه اطلاعاتى از بيراهه» جلب مى كنيم. يكى از پيام هاى اين مقاله آن بود كه مردم در جوامع توسعه نيافته اى چون ما بيشتر گرفتار جعل و تحريف اطلاعات و انتشار اطلاعات نادرست و غيردقيق هستند، نكند اين گزارشگر محترم نيز مصداق اين مقاله باشند؟ چنين مباد.